هنوز آسمان سحرگاهی مشهد گرگ و میش بود که شعلههای آتش از یک منزل مسکونی در شهرک نوید زبانه کشید. دود غلیظی فضا را فرا گرفت و اهالی محل با نگرانی و هراسان از منازل بیرون آمدند. هیچ کس را یارای نزدیک شدن به شعله های سوزان نبود. دلهره عجیبی در محل به راه افتاد. تلفن 125 آتش نشانی مشغول شد. هر کس با دیدن این اوضاع وحشتناک، گوشی تلفن را برمیداشت و خوابآلود با امدادگران آتشنشانی تماس میگرفت. طولی نکشید که خودروهای آتش نشانی آژیرکشان سکوت سحرگاهی را شکستند. امدادگران دل به آتش زدند و عملیات اطفا را آغاز کردند. وقتی زبانههای آتش فروکش کرد و دود سفید از اتاقها برخاست، تازه مشخص شد که این آتشسوزی یک حادثه اتفاقی نبوده است.
به گزارش خراسان هیچ کس درون خانه حضور نداشت و همین موضوع عملیات امدادگران را با مشکل مواجه کرده بود. در عین حال آتش نشانان در همان مراحل اولیه اطفای آتش زمانی که به کانون آتشسوزی رسیدند، آثار عجیبی از این حادثه وحشتناک را دیدند که ماجرا را پیچیده تر کرد. بنابراین گروه کارشناسی و تخصصی وارد عمل شدند و به بررسی موضوع پرداختند. در همین حال برخی از اهالی و اطرافیان صاحبخانه با وی تماس گرفتند و حکایت آتشسوزی را بازگو کردند.
چند ساعت بعد با حضور ساکنان و اهالی منزل سوخته، تحقیقات پلیس در حالی ادامه یافت که کارشناسان از عمدی بودن این آتشسوزی خبر دادند.
، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) گروهی از افسران دایره اطلاعات بررسی های غیرمحسوس را با کسب مجوزهای قضایی شروع کردند که در نهایت پای دو مرد جوان در این آتشسوزی عمدی به میان آمد چرا که بازبینی دقیق دوربینهای مدار بسته نشان میداد، در آن ساعت بامداد (حدود 5:30) دو جوان با در دست داشتن بطری حاوی بنزین وارد کوچه شدند. آنها شیشه منزل مسکونی را شکستند و بدین ترتیب خانه را به آتش کشیدند. مدتی بعد این دو جوان که سجاد و سعید نام دارند با رصدهای اطلاعاتی نیروهای کلانتری سپاد در چنگ قانون گرفتار شدند اما سجاد متهم 28 ساله این حادثه که به شغل ماستفروشی اشتغال داشت در بازجوییها مدعی شد متهم 25 ساله پرونده را که از مجرمان سابقهدار است با توصیه زن جوانی به نام «ف-ج» اجیر کرده تا منزل را به آتش بکشند.
در پی اعترافات دو متهم مذکور، بی درنگ نیروهای عملیاتی با نظارت مستقیم رئیس کلانتری سپاد، به سراغ «ف» رفتند و این زن جوان را نیز با دستور قضایی بازداشت کردند. پس از آن که بررسیهای روانشناختی از این متهم در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی به پایان رسید او به سوالات خبرنگار خراسان درباره این ماجرای هولناک و سرگذشت خود پاسخ داد. آن چه میخوانید نتیجه این گفت و گوی ویژه با زنی است که برای انتقامجویی وحشتناک، آدم اجیر کرد.
* چند سال داری؟
31 سال
* متاهلی؟
بله
* فرزند هم داری؟
2 پسر خردسال دارم.
* خانودهات در کجا زندگی میکنند؟
من در خانوادهای پر جمعیت بزرگ شدم و پدرم با کشاورزی در یکی از روستاهای فریمان زندگی ما را تامین میکرد اما خودم بعد از ازدواج در مشهد ساکن شدم.
* پدر و مادرت در قید حیات هستند؟
بله. اما آنها کهولت سن دارند و خانهنشین هستند.
* با همسرت چگونه آشنا شدی؟
شوهرم فامیل دور پدریام است که در یکی از شهرهای مرزی خراسان رضوی سکونت دارند.
* چرا به مشهد مهاجرت کردید؟
چون همسرم بیکار بود و برای یافتن شغل به مشهد آمدیم که این جا با خودرو مسافرکشی میکرد.
* مدت چند سال زندگی مشترک دارید؟
23 ساله بودم که پای سفره عقد نشستم اما از 6 سال قبل زندگی مشترک خودمان را آغاز کردیم.
* ارتباط با همسرت چگونه بود؟
همسرم اعتیاد به مواد مخدر داشت و بعد ترک کرد. بعد از ازدواج متوجه شدم مشکل اعصاب دارد و باید قرص مصرف کند تا آرامش بگیرد. برای همین همیشه عصبی بود و پرخاشگری میکرد و کم پیش میآمد که با من با آرامش رفتار کند. به همین دلیل رابطه عاطفی ما بسیار ضعیف بود و این باعث جدایی من از او شد تا جایی که در واقع کم کم طلاق عاطفی بین ما به وجود آمد.
* خودت کار میکنی؟
بله. دوره کارآموزی آرایشگری را گذراندم و به طور مستقل برای خودم سالن آرایشگری راهاندازی کردم.
* از چه زمان با آن پسر (سجاد) آشنا شدی؟
مدت دو سال بود که با سجاد آشنا شده بودم. او در محله ما ماستفروشی داشت و از من کوچکتر بود اما احساسات و عواطفم را به خوبی درک میکرد.
* ارتباط شما با خانواده همسرت چگونه است؟
ارتباطم با پدرشوهرم خیلی خوب است. با مادرش هم خیلی فرق نمیکرد اما او بیشتر به حرفهای دیگران توجه داشت و هر چه میگفتند به راحتی میپذیرفت.
* خصومت با برادر شوهرت درباره چه بود؟
برادر شوهرم از شوهرم کوچکتر است و من با همسر او ارتباط خوبی داشتم و با یکدیگر دوست بودیم ولی در زمان شیوع کرونا من بیمار شدم و به خاطر این که حالم خوب نبود به خانه پدریام رفتم. همسرم چون تنها بود او هم به خانه برادرش رفت که آنها با نارضایتی از اینکه ناقل کرونا نباشد بهانهجویی میکردند تا این که برادر شوهرم با من تماس گرفت و مدعی شد که همسرت بیمار است و به خانه برگرد! من نیز با همان حالم به مشهد آمدم ولی زمانی که متوجه شدم آنها دروغ میگویند به پدرشوهرم گلایه کردم. به همین دلیل پدر شوهر و مادر شوهرم به مشهد آمدند تا مشکل ما را حل کنند…
آن روز خانه برادر شوهرم ناهار دعوت بودیم و شوهرم سر کار بود. بحث و جدل بین ما بالا گرفت. من ناراحت شدم که در همین هنگام برادر شوهرم بلند شد و سیلی محکمی به صورتم زد. اشکریزان با شوهرم تماس گرفتم و ماجرا را بازگو کردم. وقتی آنجا رسید و حرف دیگران را شنید به جای این که از من حمایت کند مرا زیر مشت و لگد گرفت و به شدت کتک زد. او گفت تو به پدر و مادرم بی احترامی کرده ای و…
از آن زمان برادر شوهرم اجازه نداد که پدر و مادرشوهرم با من ارتباط داشته باشند و من خیلی از این موضوع ناراحت شدم چون بدون هیچ دلیلی مرا مقصر دانستند… برای همین کینه او را به دل گرفتم و میخواستم او را اذیت کنم…
* چه شد که تصمیم به آتش زدن منزل گرفتی؟
وقتی ناراحت بودم با «سجاد» صحبت کردم که میخواهم برادر شوهرم را اذیت کنم. پیشنهاد دادم که در نبود برادر شوهرم به خانه آن ها دستبرد بزند یا این که منزل را به آتش بکشد…
* افرادی را که متهم پرونده هستند، می شناختی؟
خیر. من می دانستم که سجاد دوستانی دارد که اراذل و اوباش هستند. قرار شد سجاد از آن ها قیمت کارشان را بپرسد که یک روز سجاد زنگ زد و گفت 20 میلیون می گیرند که خانه را آتش بزنند…
* 20 میلیون پول دادی؟
بله. 10 میلیون وام خانگی داشتم که در قرعه کشی گرفته بودم و بقیه را قبل از عید از درآمد آرایشگری به حساب شان ریختم… .
* روز آتشسوزی شما کجا بودید؟
در ایام عید نوروز بود. من و خانوادهام و برادر شوهر و خانواده به شهرستان محل سکونت پدر شوهرم رفته بودیم. از آنجا من به سجاد زنگ زدم و گفتم که الان فرصت خوبی است. فقط قصد داشتم وسایل منزل بسوزد و هیچ اتفاق دیگری نیفتد. تا این که ساعت حدود 5:40 صبح با گوشی برادر شوهرم تماس گرفتند که خانه آتش گرفته است و بلافاصله به مشهد آمدند. البته قبل از آن سجاد به من پیام داد که کار را انجام داده ایم و از آن ها پرسیدم دوربینی چیزی نبود؟ گفت نه. در حالی که سجاد و همدست او به خاطر مصرف مشروبات الکلی حال طبیعی نداشتند و دوربین ها را ندیده بودند!
آخرین دیدگاه