اگر ایدئولوژی را به معنای مکتب و یا اندیشه راهنمای عمل بگیریم، هیچ کس از آن فارغ و برکنار نیست؛
حتی ایدئولوژی ستیزی خود نوعی ایدئولوژی است و از این منظر، دین هم ایدئولوژی است و البته ایدئولوژیها را می توان تایید و یا رد کرد و آنها را به محک عقل سنجید. اما ایدئولوژی ستیزان اغلب چنین معنایی از آن مراد نمی کنند.
از نگاه اینان، ایدئولوژی معجونی از جهل، تعصب، توهم و برکناری از واقعیت در عین جزمیت است که منجر به عقب ماندگی، دیکتاتوری، سرکوب، معرفت ستیزی، ارادت ورزی جاهلانه و انواع مصائب می شود.
یکی از مصادیق بارز ایدئولوژی در دنیای معاصر، مکتب مارکسیسم بود که منجر به تاسیس امپراطوری شوروی شد و پس از فجایع بسیار دچار فروپاشی گردید.
اکنون سئوال این است که دین و مشخصا اسلام چه نسبتی با این معنا از ایدئولوژی دارد؟
پاسخ این است که دین اصیل و واقعی و آنچه پیامبر خاتم و اهل بیت ع او منادی و مدافع آن بودند، نه تنها نسبتی با این ایدئولوژی ندارد بلکه دشمن و نفی کننده سرسخت همه عناصر تشکیل دهنده آن شامل جهل و توهم و تعصب و استبداد و … است.
اما بلافاصله باید این نکته را اضافه کرد که دین و از جمله اسلام می تواند با فهم و تفاسیر و قرائتهای غلط و غیر عقلانی، تبدیل به ایدئولوژی مذموم و مخرب شود و سر از دفاع از جهل و تعصب و سطحی نگری و غیرواقع بینی و خرافه و شخص پرستی و زمانه نشناسی و … در بیاورد.
متاسفانه باید اذعان نمود که ما اکنون در جمهوری اسلامی به برخی آفات ایدئولوژیک سخت مبتلا شده ایم و کشور و ملت را گروگان ناآگاهی، جزم اندیشی، ناواقع بینی و شخص پرستی و … قرار داده ایم.
ایدئولوژی زدگی موجود در جمهوری اسلامی (در کنار ابتلای مسئولان آن به انواع آفات نفسانی) ناشی از تاثیر پذیری از ایدئولوژی چپ و مارکسیستی و عدم مراجعه به جامعیت دین و مذهب عقلانی تشیع و نیز جهل به تحولات گسترده و عمیق مثبت و منفی زمانه است که موجب شده ملتی غنی و ثروتمند از نظر مادی و معنوی، به گروگان گرفته شوند و انقلاب عظیم ملی و اسلامی ۵۷ که مبتنی بر آرمانها و وعده هایی عقلانی و برگرفته از دین اصیل بود و اکثریت قاطع ملت را جذب خود کرده بود، به بیراهه برده شود و سر از وضعیت امروز در آورد.
به نظر نگارنده – که البته از نقایص و کاستی های دین موجود در غیاب مفسر معصوم آن آگاه است – می توان هر نقطه ضعف و مصیبت و تباهی موجود در حکمرانی جمهوری اسلامی را با استناد به آموزه های روشن عقلی و دینی، ریشه یابی و تحلیل کرد و حداقل نشان داد که یک قرائت متین و مدَلّل و ریشه دار دینی، موافق با روندهای ناکارآمد، فسادزا، فقر آفرین، استبدادی و مردم ستیز موجود در جمهوری اسلامی نیست و به هیچ وجه نباید وضعیت موجود را محصول ذات دین دانست.
آخرین دیدگاه