مریم نوابینژاد معتقد است برنامه «تاک» موفقترین و شبیهترین برنامه تِد برای تلویزیون است و پیش از این برنامهسازان زیادی سراغ ساخت این سبکِ برنامه رفتهاندکه موفق نبودهاند.
مهسا بهادری: «تاک»، برنامهای که مریم نوابینژاد آن را نخستین برنامه تلویزیونی TED ایران میداند که توانسته موفق باشد. تد مخفف (Technology، Entertainment، Design) است و تا کنون کمتر برنامه سازی در ایران سراغ ساخت این سبک از برنامه رفته و آن را با موفقیت به نتیجه رسانده است.
به بهانه پخش «تاک» در تعطیلات نوروز، به گفتوگو با مریم نوابینژاد، تهیهکننده و کارگردان این برنامه تلویزیونی پرداختیم که پیش از این، برنامههایی چون «ماه در میزند»، «مکث»، «هزار داستان» و «محاکات» را ساخته است.
شما پیش از ساخت دو برنامه «ماه در میزند» و «تاک»، کارگردانی «محاکات» را برعهده داشتید چه شد که پس از پایان فصل یک آن را رها کردید و سراغ ساخت یک برنامه دیگر رفتید؟
از یکجایی به بعد من متوجه این ماجرا شدم که با گروهی که در آنجا حضور داشتند، خیلی فهم مشترکی نداریم. طرح برای من بود. اولین سالی که قرار بود ماه عسل دیگر پخش نشود، احسان علیخانی و آقای کریمان، مدیر وقت گروه اجتماعی شبکه سه) با من تماس گرفت و گفت که بیاید جای ما اجرا کنید، اما ما طرح «محاکات» را دادیم و بسیار هم از آن استقبال شد همان سال از ما خواستند که اجرای برنامه هزار داستان را برعهده بگیریم و ما هم رفتم سراغ آن در نتیجه طرح محاکات معلق ماند تا زمانی که دو، سه ماه مانده به ضبط، دنبال مجری بودیم و خب روزگار قحط مجری است. آقای جواد فرحانی گفتند نظرت درباره منصور ضابطیان چیست؟ ایشان را میشناختم و مثلا در جشنواره مطبوعات من جایزه بهترین گزارش را میگرفتم، ایشان جایزه بهترین گفتوگو را میگرفتند، ایشان را پذیرفتم اما بعدها در کار متوجه شدم نوع پرداخت به موضوعات اجتماعی خیلی متفاوت است.
البته مجری اینچنینی هم نداریم، شاید همان ترتیبی که من در «هزارداستان» در پیش گرفته بودم، که دوست و آشنای آن فرد را مقابلش مینشاندم، روش بهتری بود، هرچند که اینجا هم همه کارهای مجری هدایت میشد، اینکه کجا بخندد، کجا اخم کند، چه سوالی بپرسد و…
پس از پایان فصل اول «محاکات »گفتند که ما دیگر ادامه این برنامه را نمیسازیم، بعد متوجه شدم دور از چشم من در حال تدارک برای ساخت فصل دوم «محاکات» هستند و من دیگر چیزی نگفتم. بلافاصله بعد از «محاکات»، «ماه در میزند» را برای شبکه دو سیما ساختم.
«تاک»، تا کنون موفقترین و شبیهترین برنامه به سبک تد است که تلویزیون ساخته است. پیش از این چند برنامه تلاش کردند که به سبک تِد باشند که موفق نشدند
در حال حاضر هم «تاک» روی آنتن شبکه دو سیما میرود، چرا این برنامه خیلی شناخته شده نیست؟
ما شبکه دو هستیم اما برنامه «تاک» در زمان واقعا مهجوری پخش میشود. ساعت ۱۲ شب، آن هم بعد از چند برنامه گفتوگو محور که یک مقدار مخاطب را دلزده میکند.
محاکات در میان تمام برنامههای گفتوگو محور، ایده خلاقانه و تازهای داشت و مشابه خارجی نداشت، اما تاک، یک نمونه برنامه تد است، چرا سراغ ساخت چنین برنامهای رفتید؟
شبکه به ما گفت میتوانید برای ما تد بسازید؟ گفتیم ما تد هم میتوانیم بسازیم. ما درباره «تاک» هیچ ادعایی نداریم که یک برنامه مدرنی ساختیم که هیچکس شبیه آن را نساخته است.
بیشتر بخوانید:
«تاک»، با حضور چهرهها، ویژه برنامه نوروزی شبکه دو شد
مجری پیشکسوت از دلیل حضور کمرنگش پرده برداشت
داریوش کاردان، با اجرای برنامه «تاک»، روی آنتن رفت
رامبد جوان در مصاحبه با ویژهنامه همشهری، گفته بود که تمام برنامههای تلویزیونی ما تقلیدی از اروپاییها و آمریکاییهاست. بیراه هم نمیگوید، «تاک»، «جوکر»، «عصر جدید» و… این ویژگی را دارند. چرا ما هیچ خلاقیتی نداریم؟
«هزار داستان»، «محاکات» و «ماه در میزند»، هر کدام به نوبه خودشان یک خلاقیت داشتند و مصداقی دیگر نداشتند اما در این سالها کدام یک از خلاقیتهای من دیده شده است؟ این «تاک» هم همان تِد (TED) است، اما پیش از این، تلویزیون بارها تلاش کرده که چنین برنامهای بسازد اما موفق نبوده است.
به همین دلیل این موضوع را قبول ندارم که ما خلاقیتی در برنامه سازی نداریم، چون هم «ماه در میزند» هم «هزارداستان» و هم زمانی که آن قصههای اجتماعی را به «ماه عسل» میآوردم، هیچکس این کار را انجام نمیداد. در آن سالی که «هزار داستان» را روی آنتن میبردم در ماه رمضانt ۹۰ قصه اجتماعی خاص داشتم و همین برای Lن مهم است که مخاطب آن را ببیند و جذب شود. من میخواهم حاکم جزیره خودم باشم و اگر هم کسی کار را دید و پسندید، دمش گرم ما استقبال میکنیم.
ضمن اینکه در این چند شب برنامهها را دیدم و از نمایشی بودن آنها حالم به هم میخورد، اینکه دوست دارند همه چیز را طبق یک سناریو پیش ببرند و همه این موارد چرک شده است، چون معنی حقیقی هر اتفاق این است که در لحظه رخ دهد. فرق گات تلنت آمریکایی با برنامههای ما این است که هر اتفاقی رخ میدهد، واقعی و درلحظه است اما ما آن لحظهها را میسازیم، به همین دلیل است که به دل نمینشیند.
داریوش کاردان قرار نبود در تلویزیون اجرا کند اما به من اعتماد کرد و حضورش هم بسیار برای من مغتنم بود
ساخت برنامه تِد چه ویژگیهایی داشت که شما توانستید اما دیگران نتوانستند؟
«عصر جدید» و خود رضا رشیدپور چندبار تلاش کردند که مشابه تد را در برنامه خود اعمال کنند اما موفق نبودند. تد یکسری لازمههای اولیه دارد؛ اول اینکه آدمی به برنامه بیاید که مخاطب نگوید چرا این فردا را انتخاب کردی، دوم اینکه آن فرد، توانایی بیست دقیقه مونولوگ هدایت شده و درست را داشته باشد و سوم اینکه بتواند قصه مهمانش را در ۲۰ دقیقه جمع کند و این موضوع نیاز به یک کارگردانی درست دارد چون مهمانان برنامه چهرههای مشهوری نیستند. همه هم میخواستند تد را بسازند، اما هیچکس نتوانست.
چه شد که پس از سالها دوری از عرصه اجرا، داریوش کاردان را به تلویزیون آوردید؟
پیشنهادهای زیادی به آقای کاردان شده بود اما ایشان نمیخواستند که در تلویزیون اجرا کنند اما چون پیش از این در «هزار داستان» و چندبرنامه دیگر از ایشان دعوت کرده بودم، گفتند به تو اعتماد دارم و میدانم که خودت میدانی چه چیزی میخواهی و من را نمیآوری تا صرفا برایت برنامه اجرا کنم. حضور ایشان هم برای من بسیار مغتنم بود.
«تاک» از آن دسته برنامههایی است که مخاطب خودش را پیدا میکند. من برای پیدا کردن سوژههایم زحمت میکشم و آنها را با کلی تحقیق و پژوهش پیدا میکنم، اما بعضا میبینم که بعد از برنامه من، سر از برنامههایی مانند «فرمول یک» در میآورند که این نشان میدهد برنامههای دیگر، چهقدر چشمشان به سوژههای من است و چهقدر توانایی پیدا کردن این سوژهها که واقعی و دلنشین باشند، در گروههای دیگر کم است. آقای علی ضیا که هر سال چهره مردمی معرفی میکند، مخاطبش را از میان سوژههای من برمیگزیند و این نشان میدهد من کارم را درست انجام دادهام.
پس از «محاکات» و «ماه در میزند»، سراغ ساخت یک برنامه گفتوگو محور به نام «تاک» آمدید، چرا؟
خب «ماه در میزند» که حالت واگویه داشت و گفتوگو محور نبود، اما اگر به خود من بود و نمیگفتند که سیزده روز عید را هم برنامه «تاک» را روی آنتن ببر، همان «تد»ی را روی آنتن میبردم که تلویزیون همیشه آرزویش را داشت، یعنی پیدا کردن آدمها و قصههای موفقیت با ۲۰ دقیقه مونولوگ که آن هم برنامه گفتوگو نمیشد.
من برای پیدا کردن سوژههایم زحمت میکشم اما بعد از یک مدتی میبینم سر از برنامههایی مانند «فرمول یک» در میآورند که این نشان میدهد برنامههای دیگر، چهقدر چشمشان به سوژههای من است
میدانم که هر کدام به نوبه خودش سوژه متفاوتی دارد، اما فکر میکنید ساخت برنامهای مانند «تاک» سختتر بود یا «ماه در میزند»؟
آن برنامه «تِد» که پیش از عید روی آنتن تلویزیون میبردم، خیلی سخت بود، چون الزاما قرار نبود، یک کارآفرین خوب، قصه را هم خوب تعریف کند. اما سختتر از همه این برنامهها، «ماه در میزند» بود چون من باید آدمها را مقابل دوربین مینشاندم و خودم آن طرف از آنها سوال میپرسیدم و پاسخها را به گونهای در امتداد هم قرار میدادم که پاسخ یکی میشد. این کار بسیار سخت بود اما سختیاش بسیار برایم شیرین بود به همین دلیل به لحاظ تولید هنری، «ماه در میزند» را برنامه بسیار توانمندی میدانم.
تا چند فصل ساخت «تاک» را ادامه میدهید؟
قرار است بعد از سیزده به در درباره ساخت ادامه برنامه صحبت کنیم.
۵۷۲۴۵
آخرین دیدگاه