ترامپ حتی به طور رسمی اعلام کرد٬ هر توییت او در حکم فرمانی است که باید از سوی اعضای دولت اجرایی شود. او توانست از توییتر به عنوان ابزاری جهت نفوذ به اذهان عمومی، استفاده حداکثری کند.
دهه دوم قرن ۲۱ میلادی را میتوان عرصه بروز و ظهور شبکههای اجتماعی قلمداد کرد. این فضا بهقدری گسترده شده است که حالا گستره تاثیرگذاریاش را میتوان در اقتصاد٬ فرهنگ و … بهطور ملموسی مشاهده کرد. اتفاق جالب اما این است که در فضای دیپلماسی گاها از شبکهمجازی به عنوان منبع اصلی اطلاعرسانی توسط دیپلماتها استفاده میشود و همچنین چهرههای نامداری چون اوباما و ترامپ روسای پیشین دولت فدرال آمریکا با وجود خروج از کاخسفید همچنان بهواسطه حضور فعال در فضای مجازی ، همچنان در بطن و گاهی در صدر خبرها حضور دارند و با اتکا به رسانه شخصی خویش ، ارتباط با افکارعمومی را به بهترین نحوممکن حفظ کرده اند. البته دستیابی به چنین دستاوردهای سترگی ،نیازمند رعایت الزاماتی است تا ظرفیت های شگرف فضای مجازی ،مجال و فرصت شکوفایی پیدا کند.
مهدیمطهرنیا کارشناس ارشد سیاست خارجی در گفتوگو با خبرآنلاین از گسترش تاثیرگذاری شبکه مجازی و البته الزامات افزایش این تاثیرگذاری میگوید:
مهدی مطهرنیا گفت : شبکههای اجتماعی در گستره عمومی و بخش مهمی از دیپلماسی عمومی، به عنوان دیپلماسی رسانهای معنا پیدا میکند. به بیان دیگر اکنون گستره و باند پرپهنای دیپلماسی فقط در ساحت رسمی آن توسط دیپلماتها در محیط مذاکره، محدود نمیشود. بلکه در گسترهای وسیعتر در موجودیت رسانهها و اثراتشان را مشخص میکند. در چارچوب این معنا ، نکته بارز ، این است که باید دید٬ هر کشوری به چه میزان از نظامنامهای تعریف شده در ارتباط با دیپلماسی عمومی و ابعاد گوناگون این دیپلماسی در عرصه عملیاتی برخوردار است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: امروز، شاهدیم٬ حتی ارتشهای بزرگ جهان پیوست رسانهای دارند. بنابراین ، حتی دیپلماسی نظامی و تدافعی در عرصه رسانهای و استفاده از دیپلماسی عمومی وارد عمل میشود. نکته اساسی و مهم این است که کشورها تا چه اندازه خودشان را مکلف به رعایت اخلاق رسانهای برای وسعت بخشیدن به عملیات رسانهای آنهم در بحث تخصصی دیپلماسی عمومی و بهرهبرداری از اثرگزاری محرکهای موجود در فضای مجازی به عنوان واقعیت موازی با عرصه رسمی دیپلماسی میبینند.
او یادآور شد: کشورهایی که دارای آزادی بیان٬ آزادی مطبوعات و همچنین عرصه آزاداندیشی و تبادل و. تعامل افکار هستند٬ باطبع از فضای رسانهای اثرگذارتری در بروز و ظهور افکار و استفاده از این فضا برای تاثیرگذاری در عرصه افکار عمومی میباشند. از منظر ادبیات و روابط بینالملل٬ افکار عمومی به دو بخش تودهها و نخبگان تقسیم میشوند که هر کدام از این سطوح کلان از ادبیات خاص پیروی میکنند. پس میتوان گفت٬ هدف دادن لایههای افکار عمومی توسط دیپلماسی غیررسمی در کاربرد ابزار اعم از رسانههای مکتوب٬ شفاهی و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موجود در این فضا ، بهرهبرداری خاص خود را به عمل میآورند.
مطهرنیا خاطرنشان کرد: مثال بارز تاریخی بسیار نزدیک ، استفاده دونالد ترامپ از توییتر است . او فرمانهای رسمی خود را در مقام رییسجمهوری توسط توییت کردن صادر و ابلاغ میکرد. ترامپ حتی به طور رسمی اعلام کرد٬ هر توییت او در حکم فرمانی است که باید از سوی اعضای دولت اجرایی شود. درواقع، ترامپ در فضایی بینابینی توانست از توییتر به عنوان ابزاری جهت نفوذ به اذهان عمومی، استفاده حداکثری کند. هرچند ، بعدها، و درپی تحولاتی، به علت تعارض خواست سیاسی او با اراده توییتر پیرامون مسایل داخلی آمریکا، این شبکه اجتماعی ، ترامپ را بدون در نظر گرفتن جایگاه سیاسی بالا و نفوذ اجتماعی قابل توجه اش، از محیط توئیتر ، حذف و اخراج کرد.
وی تاکید کرد : فضای دیپلماسی عمومی و شبکههای اجتماعی در کنار رسانههای جمعی٬ میتواند زمینهساز باشد و فضا را برای ایجاد اثرگذاری بالا بر عرصه رسمی دیپلماتیک باشد. البته به این شرط که جامعهای فعال٬ پویا٬ پایدار در عرصه رسانهای هدفمند و هوشیار وارد عمل شود. البته ارتباط عرصه رسانهای با فضای دیپلماسی باید ارتباطی دموکراتیک باشد و اینطور نباشد که تحتتاثیر تحرکات اقتدارگرایانه قرار بگیرد. یعنی نظاکم حاکم در قدرت سیاسی خود را در جایگاه فرادستی نبیند. پس در جوامعی که رسانه آزادی عمل دارد و باصطلاح اخلاق دموراتیک جاری و ساری است٬ استفاده از فضای مجازی و در کل رسانه٬ استفادهای توام با بهرهبردای مثبت است.
بیشتر بخوانید:
او پیرامون نقش شبکه های اجتماعی گفت: با وجود اینکه سال ۱۴۰۰ مشکلات و سختیهای پرشماری را به همه تحمیل کرد٬ شاهد رخدادی بودیم که فعالیت را برای همه ما سهلتر و تاثیرگذارتر کرد. مهم ترین این رخدادها ، بهره مندی از کلاب هاوس بود که به شخص من این فرصت را داد تا در خلال گفت و گوهایی که در حوزه علمی و عمومی داشتیم ٬ حضوری فعال داشته باشم. در عصری که شبکههای مجازی ، حتی رسانههای قدیمی و موثر را به حاشیه رانده ، کلابهاوس را میتوان پدیده عصری دانست که کرونا در دنیایی تیره، یکه تازی میکرد و به تعبیری، کلابهاوس در چنین شرایطی چراغی روشن برای همه آدمهایی بود که هر کدام در بخشی فعالیتهای دغدغهمندی دارند.
این کارشناس ارشد سیاست خارجی افزود: البته نمیتوان از این مهم به سادگی عبور کنیم که بشر به آگاهی بیشتر برای مقابله با شگردهای جنگطلبانه رسیده است که البته رشد روزافزون شبکههای اجتماعی دانایی مردم را در همه دنیا بیشتر کرده و افکار عمومی در آینده ، می توانند به راحتی پرچم جنگ و درگیری را کنترل کنند و به جنگجویان این پیام را بدهند که دیگر، زمان خودسری به پایان رسیده است.
مهدی مطهرنیا در پایان گفت: دنیا تحتتاثیر شبکههای مجازی در مسیری حرکت میکند که دیگر ، هیچ تصمیمگیری نمی تواند به راحتی با تصمیمهای غلط ، به منافع مردم لطمه بزند و از تاوان اقدامات غیرکارشناسی خود ، بگریزد و شانه خالی کند.
۲۱۲۱۱
آخرین دیدگاه