فیلم «آقای مدیر»*، مستندی خوش ساخت است و مخاطب را خسته نمیکند. تهران، مشکلات زیادی دارد و تقریبا هیچ زمینهای نیست که پایتخت در آن، مشکل نداشته باشد. با این حال انگار ما مستغنی هستیم از آن که بدانیم تهران کجاست و چه مشکلاتی دارد. به اصطلاح، این وضعیت تهران، مصداق امتناع از زمینه است.
تقریبا همه طرحهای توسعهای در ایران، باید اطلاعات خود را از سازمانهای هواشناسی، زمینشناسی و… بگیرند. در دهه ۴۰ بود که این سازمانها در ایران تاسیس شدند و تا آن زمان، ساخت و سازهای تهران، دورترین فاصله را از گسلها داشتهاند اما بعد از تاسیس سازمان زمینشناسی که گسلهای دشت تهران شناسایی شدند، اتفاقا سازههای بسیاری روی همین گسلها ساخته شدند. حال پرسش آن است که وقتی چنین اطلاعاتی داریم، چرا نباید استفاده شوند؟
بسیاری از شهرهای ما مثل تهران، سمنان، گرمسار، قزوین و… روی مخروط افکنهها ساخته شدهاند که این به معنای احتمال بالای وقوع سیل است. همچنین بسیاری از شهرهای ما روی گسل قرار دارند. با این تفاسیر چرا تازه باید اکنون در این زمینه همایش بگذاریم؟ زیرا اصلا مسائل تهران را متوجه نشدهایم و اگر این را متوجه میشدیم، چنین مشکلاتی پیش نمیآمد.
مثلا در خوزستان، سیل و طغیان رودخانهها منبع عظیم ثروت است، چرا که این سیل به همراه خود خاک حاصلخیز برای بهبود کشاورزی میآورد. خوزستان، حجم خاک کمی بر بستر یک صخره عظیم دارد و بدون طغیان آب تبدیل به نمکزار میشود. اغلب شهرهای خوزستان پس از جنگ ساخته شدهاند و سیل برای این شهرها خطر محسوب میشود. بنابراین نیاز به ساخت سد احساس میشود در حالی که جلگه خوزستان اصلا مناسب شهرسازی نبوده و نیست.
همچنین اواخر دوره زندیه، یک زلزله عظیم در کاشان، تقریبا این شهر را با خاک یکسان کرد. ظرف ۹ سال، یعنی تا سال ششم حکومت قاجار، اهالی کاشان آن را به بهترین نحو بازسازی کردند. در واقع خود مردم بدون کمک حکومت، شهرهایشان را بازسازی میکردند.
در گذشته زلزلهای بازار تبریز را تخریب کرد و بعدها مردم آن را بازسازی کردند. نکته اینجاست که در حفاریهای کنار مسجد کبود تبریز، در عمق ۱۲ متری، آثارهزاره دوم قبل از میلاد یافت شد. در این ۱۲ متر، آوار زلزلههای متعدد پیدا شده و نشان میدهد که زلزلههای متعددی در طی دورانهای مختلف پیش آمده و باز هم مردم در آن زمان، شهر را بازسازی کردند و منطقه را ترک نکرده بودند.
در موزه میراث روستایی گیلان در رشت، ۹ گونه مسکن در مناطق روستایی گیلان یافت شده که نمونههای آن به صورت بازسازی شده در موزه وجود دارد. زلزلههای شدید در حد ۶ ریشتر تحمل کرده و تخریب نشده اند. یعنی تجربه ساخت و ساز مستحکم برابر زلزله در طول تاریخ ایران وجود داشته ولی از این تجارب تاریخی استفاده نمیشود.
ایران طی ۱۰ هزار سال، تجربه یکجانشینی را کسب کرده است اما در کشورهایی مثل استرالیا، کانادا، آمریکا و … تقسیمات اعتباری مورد قبول است. یعنی مرزهای ایالتی به صورت خطوط فرضی تعریف میشوند، یعنی تقسیمات کشوری مبتنی بر تعامل تاریخی انسان با محیط طبیعی خودش مشخص شده است اما به دلیل سابقه یکجانشینی ما، چنین شکلی از تقسیمات در ایران بیمعنی است. مرزهای گیلان، کردستان، خوزستان مشخص هستند. وقتی مرزها را جابهجا میکنیم و اسامی را تغییر میدهیم، این دخل و تصرف باعث به هم خوردن این تقسیمات تاریخی شده و همه چیز به هم میریزد.
اگر کتابچه دخل و خرج ممالک محروسه ایران (مربوط به دوره قاجار) را بخوانید، میبینید که دخل و خرج کشورداری در همان دوران که به نظر ما احتمالا بسیار بیحساب و کتاب بوده، اتفاقا بسیار برنامهریزی شده و دقیق بوده است. همه مردم باید مالیات میدادند و مقدار آن و محل خرج این مداخل هم کاملا مشخص بوده و ثبت شده است. به همین سبب تحقق فسادهای مالی مانند اختلاس ممکن نبود. در این کتاب، تقسیمات کشوری هم مشخص است، مثلا ایالت مرکزی ایران، داخل فلات مرکزی قرار داشته که والی آن خود شاه بوده، سایر ایالات هم با همسایگان مرز داشته اند. تمام ایالات یک والی داشته و هر شهر هم حاکمی به صورت مستقل داشته است.
در زمان رضاشاه استانها شماره گذاری شدند اما مثلا شهر کاشان، زیر مجموعه هیچ استانی نمیرفت و به همین علت زیرمجموعه استان یکم، یعنی استان مازندران، شد. این تقسیمبندی اعتباری نیز مشکلاتی را در ادامه پدید آورد.
اوایل قرن بیستم در آمریکا، یک هیات باستانشناسی مامور میشود که تجربه زیسته قبایل سرخپوست را بررسی کند و براساس آن، مرزهای جغرافیایی برخی ایالات را مشخص کردند، زیرا چنین تجربهای میتوانست مرزها را به صورت تاریخی مشخص کند.
بسیاری از اختلافات و جنگها ناشی از رفتارهای اعتباری در مرزبندی کشورها است. در افغانستان و عراق میتوانیم نمونه این اشتباهات را مشاهده کنیم.
امتناع از زمینه، منشاء بسیاری از مشکلات است. وقتی بررسی نشود که به لحاظ تاریخی، فرهنگی و… شهری مثل تهران چه اقتضائاتی دارد، مشکلات روز به روز بیشتر خواهد شد. به جای بررسی این مسائل ریشهای، مثلا مشکلات پل صدر را بررسی میکنیم! فصل مشترک بسیاری از برنامهریزیهای کشوری، امتناع از زمینه است. در زمینه کشاورزی، انرژی و… ما دچار بحران هستیم و ریشهاش همین مساله است.
* مستند «آقای مدیر» به کارگردانی علی نیکبخت و تهیهکنندگی احمد شفیعی که به تازگی اکران خود را آغاز کرده است، به تکرار مشکلات شهرسازی تهران در دیگر استانها میپردازد.
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه