امتداد نو نوشت: امین زاده گفت:شهرداری مدعی است که بنیاد رودکی خودسرانه، برافراشتن پرچم چین بر فراز میدان آزادی را دنبال کرده است. شایعاتی هم در مورد دریافت هزینه این فعالیت از سفارت چین وجود دارد که موضوع را پیچیده تر می کند.
در هفتهی گذشته یکی از بحثهای مناقشه برانگیز در فضای مجازی کشور و البته بین کارشناسان و فعالان رسانه ای و سیاسی، نورافشانی پرچم چین برروی برج آزادی به مناسبت سال نوی این کشور بود. در همین رابطه با محسن امین زاده معاون وزارت خارجه دولت سید محمد خاتمی گفت و گویی داشته ایم و نه فقط در خصوص برج آزادی که در ارتباط با قرار داد ۲۵ ساله ایران و چین نیز گفت و گو کردهایم. متن این گفت و گو به شرح زیر است:
در رابطه با برافراشتن پرچم جمهوری خلق چین بر فراز میدان آزادی ظاهرا شهرداری ابراز بی اطلاعی کرده و مدعی شده که بنیاد رودکی که مسئول بهره برداری فرهنگی از مجموعه آزادی است چنین تصمیمی گرفته است. گفته شده که این تصمیم با هماهنگی سفارت چین در تهران و پیگیری گروه دوستی ایران و چین اتخاذ شده است.
اگر واقعا مرتکبین این سه نهاد باشند، تنها طرفی که وظیفه خودش را درست انجام داده و قابل مواخذه نیست متاسفانه سفارت جمهوری خلق چین در تهران است. فقط باید امیدوار بود که این سفارتخانه خودش عامل تطمیع گروه دوستی ایران و چین و بنیاد رودکی نشده باشد و اقدام انجام شده ناشی از بی توجهی و ناآگاهی شخصیت های داخلی نسبت به معنای این اقدام و پیامدهای آن باشد. البته اگر بی توجهی بنیاد رودکی قابل توجیه باشد، بی توجهی گروه دوستی ایران و چین در این ماجرا عجیب است. کسی که الفبای دیپلماسی را بداند آگاه است که چنین اقداماتی تنها در چارچوب های متقابل قابل توجیه است.
دلایلی که برای این کار ابراز شده به این شرح است: اول : به مناسبت اعزام تیم ایران به المپیک زمستانی چین دوم: به مناسبت اجرای سند همکاری های ۲۵ ساله ایران و چین . سندی که بخش های فرهنگی هم دارد. و سوم: بمنظور تبریک چهل و سومین دهه فجر انقلاب اسلامی به ملت و رهبر ایران. آیا این دلایل قانع کننده هست؟
قطعا نه . این دلایل عذر بدتر از گناه است. برافراشتن پرچم کشور میزبان به خاطر اعزام تیم ایرانی به المیپک زمستانی بی سابقه و بی معنی است. بحث شروع اجرای سند ۲۵ ساله با چین نیز بی معنی است. سند ۲۵ ساله یک نقشه راه و چارچوب کار و دارای اعتباری حقوقی در حد یادداشت تفاهم است. باید بر سر هر پروژه مورد توافقی چینی ها بهترین پیشنهاد را در مقایسه با شرکت های رقیب ارائه دهند و برنده شوند. قراردادی جامع و مانع تنظیم شود و بر اساس آن قرارداد پروژه اجرا شود. هنوز هیچ نشانی از هیچ قراردادی در چارچوب سند ۲۵ ساله وجود ندارد. شرکت های چینی منتظر برجام هستند. تنها برخی شرکت های چینی اندکی در تهران فعال شده اند و به برخی وزارتخانه ها و موسسات دولتی سرک می کشند و از پروژه های ایران سراغ می گیرند و البته کاملا منتظر اجرای مجدد برجام هستند. یعنی همچنان همه چیز به رفع تحریم های آمریکا بستگی دارد و متاسفانه اگر شیفتگان چین در تمام شهرهای ایران هم پرچم چین را برافراشته کنند، بدون رسیدن به توافق در مذاکرات برجام، هیچ شرکت چینی به هیچ قیمتی هیچ پروژه ای را در ایران اجرا نخواهد کرد.
ادعای برافراشتن پرچم جمهوری خلق چین بر فراز تهران، برای تبریک پیروزی انقلاب به ملت و رهبری ایران واقعا ابرازش هم توهین آمیز است. اگر با تلاش گروه دوستی همزمان پرچم های دو کشور روی بنای نمادین شهر پکن هم با عبارتی حاوی شادباش به ملت ایران، تابانده می شد، طبعا اقدام معنی دار و خوبی بود. اما برافراشتن پرچم جمهوری خلق چین برفراز تهران برای شادباش پیروزی انقلاب ایران به ملت و رهبری ایران، توهین بزرگی است.
بیشتر بخوانید:
ظاهرا شهرداری مدعی است که با این اقدام مخالف بوده است.
من هم شنیده ام که شهرداری دو یا سه بار با موضوع مخالفت کرده اند و نهایتا شهرداری مدعی است که بنیاد رودکی خودسرانه این اقدام را دنبال کرده است. شایعاتی هم در مورد دریافت هزینه این فعالیت از سفارت چین وجود دارد که موضوع را پیچیده تر می کند. بهرحال این اقدام به لحاظ اهمیت ذاتی آن و تاثیراتی که بر شئونات ملی و امنیت ملی کشور می گذارد باید رسیدگی شود و ابعاد ناشایست آن بر همه مرتکبین این فعالیت نمایان شود و برای همیشه از تکرار این ماجراجویی ها جلوگیری شود.
شما فکر می کنید که این فعالیت ممکن است با دخالت دولت چین انجام شده باشد؟
به نظر من شرکت های چینی منتظر برجام هستند. روابط خارجی و حفظ شئونات و عزت و اقتدار کشور در مناسبات خارجی حتی با کشورهای دوست، پیچیدگی های بسیاری دارد. سهل انگاری در روابط با یک کشور دوست هم می تواند منجر به تحقیر ملی شود. تلاش سفارت چین برای تبلیغ به نفع کشورش طبیعی است . اگر نهادی داخلی آلت دست سفارت بیگانه شده باشد باید مواخذه شود. وظیفه نهادهای ذیربط بوده که موضوع را از طریق مراجع سیاست خارجی دنبال می کردند. متاسفانه به خاطر خلط شدن مباحث سیاست خارجی با مباحث داخلی و امنیتی و نظامی در ایران، ما با واکنش های حمایتی از سوی برخی نهادها نسبت به همین پدیده مواجهیم که آنها هم شگفت انگیز است. بهر حال هر نهاد حکومتی که نقش داشته مستوجب مواخذه است.
نقش گروه دوستی ایران و چین در این ماجرا چه بوده است. نقش گروه های دوستی با سایر کشورها چیست و آیا گروه دوستی چین اختیار چنین اقدامی را داشته است؟
گروه های دوستی با سایر کشورها از جمله چین، گروه های غیر دولتی ایرانی هستند. متشکل از شخصیت های تاثیرگذاری که به علتی علاقمند برای گسترش روابط دو کشور هستند. با حمایت دولت و وزارت خارجه تشکیل می شوند ولی نهاد غیر دولتی هستند. یک اقدام نمادین فرهنگی است. معمولا سفرای سابق ایران، مدیران شرکت های ایرانی فعال در روابط تجاری دو کشور، رایزن های فرهنگی پیشین، اعضای سابق گروه های دوستی پارلمانی و افراد مشابه، اعضای چنین گروه های دوستی می شوند. طبعا گروه دوستی ایران و چین می توانست برافراشتن پرچم دو کشور را در مناسبت های مشخصی به صورت عمل متقابل رویه کند که کار مثبتی بود اما اقدام وارونه انجام شده در میدان آزادی موهن بود. گسترش روابط فرهنگی متقابل با چین بسیار مثبت است. مردم چین می توانند بزرگترین هدف جذب صنعت توریسم ایران هم باشند. اما باید روش های شایسته و معقول و متقابلی دنبال شود. البته بی توجهی گروه دوستی به جنبه های ناشایست این اقدام یکجانبه نیز، مایه تعجب است.
شما قبلا در نوشته هایتان به صورت ضمنی و گاه صریح از امضای سند همکاری های۲۵ ساله ایران و چین دفاع کرده اید. آیا همچنان بر این نظر هستید.
امضای سند همکاری های ۲۵ ساله با چین یک اقدام مثبت و مفید است. ساختار حکومت چین یک ساختار بروکراتیک بسیار بزرگ و گسترده و غالبا غیر متمرکز است. وقتی چنین سندی میان دولت ها امضا می شود به مفهوم اعلام حاکمیت چین به همه سطوح این ساختار مبنی بر تایید گسترش همکاری ها با ایران است. لذا این سند به ویژه در چین اهمیت و کاربرد مثبت دارد. اما این سند تنها یک چارچوب و یک اعلام نقشه راه عمومی است. باقی کارها کاملا در پروژه های مختلف و قراردادهای مختلف تعریف می شود و همه دشواری های کار با چینی ها به قوت خود باقی است. ایران هرگاه با دقت و سخت گیری با چینی ها قرارداد بسته است و مدیران توانایی در ایران بر کارشان نظارت داشته اند، نتیجه کار خوب و با کیفیت قابل قبول و با قیمت ارزانتر بوده است و هرگاه که ایران در تنظیم اسناد و نظارت بر اجرای قراردادها سهل انگاری کرده است نتیجه کار با چین با کیفیت پایین تر و با حتی نهایتا با قیمت گرانتر بوده است. خطرناک ترین شکل کار با چین ، با همین شیوه حمایت از این اقدام توهین آمیز در میدان آزادی حیثیتی کردن و بدل کردن قراردادهای آتی با چینی ها به کشمکش های سیاسی داخلی است . چینی ها می توانند شرکای بسیار خوبی باشند اما در مواجهه با چنین وضعیتی کاملا فرصت طلبانه و بی کیفیت عمل خواهند کرد. به دنبال حداکثر سود و فرار از تعهدات خواهند بود.
شما در یادداشتی که در روزنامه اعتماد نوشته اید خیلی ابراز امیدواری کرده اید که نظامیان نقشی و دخالتی در این ماجرا نداشته باشند. توضیح هم داده اید که پرچم یک کشور نماد فرهنگی مهمی برای نظامیان آن کشور است و توهین به پرچم ملی یا پاسداری از برافراشته شده پرچم یک کشور دیگر بر فراز میدان آزادی برای نظامیان خیلی موهن است. ولی یک خبرگزاری وابسته به سپاه به تندی واکنش نشان داده است.
در واکنش اولیه متاسفانه چنین اتفاقی افتاده است ولی باورم این است که وقتی متوجه ابعاد موهن موضوع شدند ادامه ندادند. حداقل امیدوارم که چنین باشد. متاسفانه دخالت نیروی نظامی در سیاست خارجی غالبا با همین درک سطحی و شتابزده از مسائل سیاست خارجی است. امیدوارم که تجربه ها، وضعیت را به جایگاه هنجار خود بازگرداند و نظامیان مانند همه نظامیان عالم از جمله همه نظامیان چینی و روسی ، دخالت در سیاست خارجی را رها کنند.
تندترین موضع هم مربوط به یک کانال اینستاگرامی به نام « مدارسرخ » است. شما ابراز امیدواری کرده اید که این کانال عملیات روانی جناح های تندرو داخلی نباشد.
من این کانال را نمی شناسم ولی متنی که منتشر شده بیشتر به ادبیات جناح تندرو داخلی در مناقشات داخلی شباهت دارد. بهرحال بخشی از کانال های با نام و مواضع مارکسیستی فضای مجازی در واقع کانال های عملیات روانی جناح تندرو برای استفاده در مناقشات داخلی و در حمله به جناح مخالف خود در مسائل داخلی هستند. شنیده ام که در دولت روحانی نیز برخی از تندترین کانال های علیه دولت، با نام هایی مثل چه گوارا و با چهره ای کاملا مارکسیستی توسط اشخاص شناخته شده روزنامه نگار جناح تندرو اداره می شده است.
به نظر شما با چنین فضای شیفتگی نسبت به روسیه و چین، در میان جناح مقابل، آیا همچنان جای نگرانی نسبت به سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین وجود ندارد؟
سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین سند خوبی است. اجرای آن می تواند نتایج خوب و بسیار خوبی داشته باشد. ولی می تواند نتایح بد هم باشد. همکاری با چین برای توسعه ملی ایران فرصت است . در همکاری های صنعتی ایران و چین در دولت خاتمی بخشی از فرصت های توسعه ملی به بهایی ارزانتر از شرکت های غربی و با کیفیت قابل قبولی به سرانجام رسیده است. این پروژه ها تحت نظارت و کنترل کیفیت بهترین مدیران صنعتی کشور انجام شده است. مشابه این پروژه ها در دولت احمدی نژاد بدون مدیریت و نظارت و کنترل کافی و تحت مدیریت افرادی فاقد صلاحیت های علمی و تخصصی کافی، به پروژه هایی گران، کم کیفیت و با پیش بینی عمری کمتر از موارد مشابه غربی وکره ای یا ژاپنی یا غربی به پایان رسیده است. هیچ چاره ای نیست . باید بیاموزیم که رقابت های سیاسی داخلی را با مصالح ملی خلط نکنیم . چه در مقابل کشورهای بیگانه ای مثل اروپا و ژاپن و کره و غیره باشد و چه مقابل کشورهای بیگانه ای مثل روسیه و چین ، دولت و ملت ایران باید در پی تحقق حداکثر فرصت های توسعه ای برای کشور باشند. ایران برای حفظ استقلال و اقتدار خود و برای تحقق اقتدار اقتصادی کشور به همکاری با همه کشورهای جهان نیاز دارد و باید طبق رویه هایی کاملا مشابه و مشترک، پاسدار امنیت ملی ، عزت ملی و اقتدار ملی در برابر همه کشورهای بیگانه و در همکاری با همه کشورهای بیگانه باشد. پافشاری برسر اینکه روسیه و چین بیگانه تر هستند یا اروپا و ژاپن و کره، توسط هر طرفی که ابراز شود فریبکارانه است. بیگانه بیگانه است. تا هنگامی که روابط دوستانه داشته باشد دوست است و هرگاه که روابط خصمانه داشته باشد خصم است. در دنیای پر هیاهوی روابط بین الملل همچنان هیچ دوستی و هیچ دشمنی ابدی نیست.
21219
آخرین دیدگاه