جوانی ورزشکار و عاشق سینما و هنرهای رزمی، فرنگ رفته و درس بازیگری و کارگردانی خوانده و دستیاری کرده و سرانجام خواسته فیلم بسازد، پولش را دارد، کمپانیاش را دارد، توانسته عوامل آنور آبی برای فیلمش جمع کند و فیلمی بسازد. اسمش را هم گذاشته «لایههای دروغ»، اصلا اسم چه اهمیتی دارد، همانگونه که در میانه، نام فیلم را در خالکوبی روی بازوی یک زندانی میبینیم، نام فیلم میتوانست هر چیز دیگری باشد، از نام یک خیابان که صحنههای بزن بزن در آن اتفاق میافتد تا نام شرکتی که دو شریک را به جان هم انداخته و نقطه شروع فیلم است.
اینکه هرکسی خواست فیلم بسازد، داستان بنویسد، شعر بگوید، نقاشی بکشد، کسی یا نهادی پیش از تولید و حتی عرضه اثر مانعی در کارش ایجاد نکند و خلاصه فضا به اندازه کافی برای همه سلایق و عقاید بدون هیچ مانع و پیش داوری باز و مهیا باشد که غایت آرزوی ما بوده و هست. چرا که مرحله اصلی تازه از آن موقع آغاز میشود و بازار عرضه و تقاضا و همچنین گذشت زمان تعیینکننده ماندگاری و یا محو شدن، ظهور یا سقوط محصول عرضه شده در بازار هنر است و این اتفاق نمیافتد مگر در ارتباط با مخاطب و در واقع حرف آخر را مخاطب میزند. تا اینجای کار هیچ مشکلی با فیلم «لایههای دروغ» در جشنواره ندارم، فیلمی که آشکارا به قصد فروش ساخته شده و البته با چاشنی برخی آرزوها از جنس همان آرزوهایی که بر جوانان عیب نیست. از این رو حتی ساخت و نمایش فیلمی همچون «لایههای دروغ» را به فال نیک میگیرم و اگر پیش فرض فراهم شدن فضا برای همه درست بود، حتی با نمایش آن در جشنواره هم مشکلی نداشتم.
ایراد اساسی استاندارد دوگانه متولیان جشنواره و از جمله هیات انتخاب است که گاه از سوراخ سوزن رد میشود و گاه در آستانه دروازه توقف میکند. همه جشنواره و رویدادهای سینمایی در دنیا برای انتخاب روش، استاندارد و معیاری دارند که جشنوارهها را از نظر نگاه و نسبتشان با سینما از هم متمایز میکند.
از پایان همین جشنواره تا جشنواره بعدی فرصت هست که هیات انتخاب به خصوص چند کارگردان با سابقه سینمای ایران که در هیات حضور دارند، توضیح دهند معیار و متر برای انتخاب این فیلم و البته چند فیلم دیگر چه بوده است؟ فیلمی که حتی نویسنده، کارگردان، بازیگر و سرمایهگذارش هم احتمالا هنگام پر کردن فرم جشنواره، خیلی به حضور روی فرش قرمز حالا جمع شده آن فکر نمیکرده، چون از قضا کسی که فیلمی پر از بزن بکوب و اکشن بدون داستان وگره دراماتیک ساخته، بیشتر به دنبال آن تماشاگر خسته از روزمرگیها و گرفتاریهای زندگی است تا ساعتی آرتیست فیلم به جای او به در و دیوار و آدم بدهای روزگار مشت و لگد بزند و او دلش در حالیکه روی صندلی چیبس میخورد، خنک شود. تماشاگری که در اوضاع فعلی اگر هم به سالن سینمایی پای بگذارد، آنجا سالن جشنواره فیلم فجر نیست و حتی این نمایشهای زود هنگام جشنوارهای و قضاوت شدن به ضرر اکران اصلی فیلم هم خواهد بود.
البته در میانه جشنواره، رییس سازمان سینمایی احتمالا در توضیح حضور برخی از فیلمها، تنوع در ژانر را یکی از خروجیهای خوب هیات انتخاب دانسته بود. خب پس مشکلی نیست، اگر میخواهید با همین فرمان پیش روید به عنوان پیشنهاد از سری بعد، فیلمهای ساخته شده توسط برخی فعالان فضای مجازی در جهت تنوع بخشی و جور شدن جنس کشکول، ببخشید سبد فیلمهای جشنواره، منابعی غنی هستند؛ به جایش همین چندتا و نصفی فیلم هم که احتمالا از دست در رفته و به جشنواره راه یافته را میتوانید کنار بگذارید و بیشتر از گذشته به این تنوع افتخار کنید.
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه