مهدی یزدانیخرم برای ایرج پزشکزاد نوشت «او به زبان فارسی کلمه، شخصیت و تلمیح اضافه کرد و این کار را کمتر نویسندهای توانسته انجام دهد. پزشکزاد در تندباد بیرحم زمان رستگار شد.»
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مهدی یزدانیخرم، نویسنده، روزنامهنگار و منتقد ادبی، از زندهیاد ایرج پزشکزاد نوشت.
او در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«امروز بیست و دوم دی ماه ۱۴۰۰ احتمالن حوالی صبح در مملکت آمریکا و شهر لوسآنجلس ایرج پزشکزاد در نود و چهار سالگی جهان را ترک کرد و ما را با رمانهایی تنها گذاشت که در صدرشان «داییجان ناپلئون» میدرخشد. او چنان زنده بود، چنان کار میکرد و چنان ایستاد تا بعدها چهار دهه ممنوعیت دو رمان مشهورش یعنی «داییجان ناپلئون» و «ماشاللهخان در دربار هارونالرشید» به شکل رسمی منتشر شوند که مردناش را باور نمیکنم. سالها دور از وطن زیست و سالها کلماتاش در خانههای این مردم بودند. سالها او را ندیدند و سالها در خانهها اقتباس درخشان ناصر تقوایی از داییجان دیده شد. کمتر نویسندهای را میشناسم دور از وطن که چنین زنده باشد در ذهن انبوهای مخاطب و البته چند نسل.
پنجاه و یک سال از انتشار «داییجان ناپلئون» میگذرد و هنوز این رمان همتایی ندارد در نقدِ خلقیات جامعه ایرانی. ببینید چند شخصیت از رمان او زنده و حی و حاضر مقابل چشمان ما هستند. از شازده اسدالله و سعید بگیر تا آن مش قاسم کذاب و داییجان متوهم. از لیلی و قمر بگیر تا دکتر ناصرالحکمای خل. از شیرعلی قصاب ناموسپرست تا آسپیران غیاثآبادی… انبوهی شخصیت زنده، حتا کوچکترین شخصیتها در رمان کارکردی فوقالعاده دارند. پزشکزاد که دل بسته سعدی بود باغی ساخت و خانهای که از جهان بیرون منفک است و درش یک عشق کودکانه باعث روایت جنونی میشود که به شکلهای مختلف آدمها را اسیر کرده. جامعهای در ماههای سقوط رضا شاه و تحت تاثیر جهانهایی خیالی که محوریتشان را داییجان بر عهده دارد. پزشکزاد یکی از بزرگترین رمانهای تاریخ ادبیات ما را نوشت. هرچند روزنامهنگاری برجسته و شعرشناسی خبره بود. برخی ترجمههایاش از جمله «دزیره» نیز از رمانهای محبوب نوکتابخوانها بود و هست. از سویی با ترجمهی بخش کوچکی از شاهکار یاروسلاو هاشک یعنی «شوایک» (که در اوایل دهه هشتاد کلاش با ترجمه درخشان کمال ظاهری درآمد. یکی از مهمترین رمانهای طنز تاریخ ادبیات) جنسی از شخصیتپردازی طنازانه را به جامعهی ادبی ما معرفی کرد که نمونهاش نبود. او در داییجان طنز را در شکلهای مختلف اعم از موقعیت، کلامی و… اجرا کرد و روح بخشی از جامعهی خود را که در زمان خود را پنهان کرده بودند برهنه نمایش داد… مرگ او یادآور زیستن باشکوه کتابهای نویسندهایست که هیچگاه نتوانستند باعث فراموشیشان شوند. او به زبان فارسی کلمه، شخصیت و تلمیح اضافه کرد و این کار را کمتر نویسندهای توانسته انجام دهد. پزشکزاد در تندباد بیرحم زمان رستگار شد.»
۵۷۲۵۹
آخرین دیدگاه