روزنامه شرق با کامبیز مهدیزاده داماد خسن روحانی رئیسجمهور پیشین مصاحبه کرده است.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
گفتوگو را با این سؤال کلی شروع میکنم: قبول دارید دوره «دامادسالاری» شده است؟
بالاخره هر دختر و پسری قرار است عروس یا داماد شخصی بشوند. ما باید کل رزومه و زندگی هر فرد را بررسی کنیم، نه مدتزمانی را که داماد یا عروس شده است. بنده از 20سالگی به فضای سیاسی کشور علاقهمند بودم و در این مدت مشاور سازمان ملی جوانان ریاستجمهوری، مشاور وزارتخانه نفت، قائممقام برنامهریزی پژوهشگاه صنعت نفت کشور و مشاور استاندار و فرماندار، رئیس برنامهریزی پژوهشگاه صنعت نفت و… بودم و اکنون پنج سال است که افتخار دارم داماد آقای دکتر روحانی باشم.
شما نخبه هم محسوب میشوید؟
نخبه که پروفسور محمود حسابی و مریم میرزاخانی هستند و تا نخبگی خیلی فاصله دارم؛ ولی از لحاظ علمی سعی کردم برای رسیدن به جایگاهی که مطلوب من است، تلاش کنم. من 12 ثبت اختراع دارم، سه بار پژوهشگر برتر سال کشور شدهام و هشت مدال طلا از مسابقات جهانی اختراعات از آمریکا، کانادا، چین و… دارم که اینها و همه مسئولیتهایی که داشتم، قبل از آن است که داماد آقای روحانی شوم. بعد از ازدواج هم با همین تفکر ادامه دادم و اکنون هم تلاش میکنم برای کشورم افتخار کسب کنم.
آقازاده نبودید؟
نه آقازاده بودم و نه رفیق آقازاده داشتم.
سمت کنونی شما چیست؟
الان در معاونت علمی ریاستجمهوری در خدمت دکتر سورنا ستاری هستم.
از خودتان شروع کنیم، چه شد که دو سال پیش از تبریز برای انتخابات مجلس یازدهم ثبتنام کردید؟
من ترکزبان هستم و خیلی دوست داشتم به استان خودم کمک کنم.
آنجا زندگی میکردید؟
نه، من در آذربایجان شرقی به دنیا آمدم، ولی تهران بزرگ شدهام. خیلی دوست داشتم قدمی برای استان خود بردارم و وقتی همزبانانم از من خواستند که کاندیدا شوم، در اولین فرصتی که به دست آوردم، خواستم قدمی برای توسعه آذربایجان شرقی بردارم.
قبل از کاندیداشدن با آقای روحانی هماهنگ کرده بودید؟
بله، بهعنوان بزرگتر از ایشان اجازه گرفته بودم.
مخالفتی نداشتند؟
نه، ایشان همیشه سعی کردهاند خانواده خود را آزاد بگذارند و تصمیمگیری را بر عهده اشخاص میگذارند. من هم بهعنوان بزرگتر از ایشان کسب تکلیف کردم و وارد عرصه انتخابات شدم.
فکر میکردید رد صلاحیت شوید؟
واقعیت این است که سیاست هم بالا دارد و هم پایین؛ اما بهعنوان یک فرد جوان که سعی کرده بودم در خط انقلاب و نظام حرکت کنم، کمی ناراحت شدم. البته هیچوقت ناامید نشدم.
یعنی این احتمال هست که دوباره کاندیدا شوید؟
بله، بالاخره سیاست عرصه لحظههاست. شما نمیتوانید با یک بار عدم احرازشدن خانهنشین شوید.
فکر میکنید داماد آقای روحانی بودن در رد صلاحیت شما تأثیر داشت؟
من همان ابتدا هم گفتم که افتخار میکنم داماد ایشان هستم، آقای روحانی شخصیت کمی نیستند و در عمل نشان دادند که عاشق ایران و مردم هستند؛ اما بنده با توجه به نگاهی که داشتم، علاقهمند بودم و هستم که در جامعه بیهوده نباشم و برای کشور قدمی بردارم. همچنان نیز در عرصه فناوری کار خواهم کرد و فعالیت در عرصه سیاسی را هم ادامه خواهم داد.
واکنش آقای روحانی به رد صلاحیت شما چه بود؟
به هر حال ایشان بهعنوان رئیس دولت از این موضوع مطلع شدند؛ اما من نخواستم از اعتبار خود برای من خرج کنند. من روی پای خود بزرگ شدم و تلاش کردم و تاکنون هیچ خواستهای از شخص آقای روحانی که جای پدرم است، نداشته و نخواهم داشت.
آقای روحانی هم نظری درباره رد صلاحیت شما نداشت؟
بنده قطعا زمانی که شرکت کردم این بینش را داشتم و منتظر بودم هر اتفاقی برای من بیفتد. بالاخره یکی از سناریوهای ذهنی من هم این بود که رد خواهم شد، ولی باز نامزد شدم؛ چون آینده از آن جوانان است.
اصلا چه شد که شما دختر آقای روحانی را برای ازدواج انتخاب کردید؟
من در انتخابات ریاستجمهوری در سال 92، رئیس نخبگان و جوانان کشورهای اسلامی و همزمان عضو ستاد آقای روحانی بودم. بعد از پیروزی ایشان آقای اکرمی به من گفت ازدواج کردهاید؟ که من گفتم نه و قصد ازدواج هم ندارم و در حال تحصیل هستم.
منظورتان حجتالاسلام سیدرضا اکرمی است؟
بله. البته قبل از ایشان هم فردی به نام عرباسدی که مسئول دفتر خبرگان رهبری آقای دکتر روحانی در زمان انتخابات در استان سمنان بودند، به من پیشنهاد کرده بودند، ولی من به این موضوع جدی فکر نکرده بودم.
گویا دیگران بیشتر از خانواده خودتان به دنبال ازدواج شما بودند… .
(میخندد) بله. من آن زمان مشغول تحصیل در مقطع دکترا بودم و گفتم قصد ازدواج ندارم. چهار سال بعد، سال آخر دولت اول آقای روحانی بود که باز آقای اکرمی به من گفتند ازدواج کردهای یا نه؟ که گفتم نه حاج آقا. ایشان گفتند یک دخترخانم تحصیلکردهای هست، شما و مادر بیایید و با او ملاقاتی داشته باشید. من رفتم با خانواده مطرح کردم و در نهایت به ازدواج رسید.
اصل ماجرا را نگفتید؛ برخورد آقای روحانی با شما چگونه بود؟
من به رفتار آدمها خیلی توجه دارم، وقتی اولینبار خدمت ایشان رسیدم، آقای روحانی را در برخورد اول خیلی متواضع و خاکی دیدم و فضای صمیمی و دوستانهای شکل گرفت و ایشان تا درِ دفتر من را بدرقه کردند. این مسائل برای من خیلی مهم بود و اینکه ایشان رئیسجمهور هستند، برای من اولویتی نداشت.
مراسم خواستگاری شما کاملا سنتی برگزار شد؟
بله، من به خانه ایشان رفتم. البته ایشان هیچ شرطی برای من نگذاشتند، فقط بهعنوان یک پدر چند دغدغه داشتند که همانها را مطرح کردند و گفتند همین که روی پای خود هستی، برای من کافی است. هیچ حرفی هم از ماشین و خانه نزدند؛ اما آرامش دخترشان برای آقای روحانی خیلی مهم بود. من نگاه ایشان را خیلی دوست داشتم.
الان آقای روحانی از شما بهعنوان داماد راضی هستند؟
(با خنده) این را از خودشان بپرسید.
باجناق هم دارید؟
بله، البته به همراه دختر آقای روحانی نزدیک 20 سال است که در خارج از کشور زندگی میکنند و به شغل پزشکی مشغول هستند.
داماد آقای روحانی بودن برای شما ضرر هم داشته است؟
بستگی دارد نفع و ضرر را چگونه تعریف کنیم.
مثلا ردشدن شما در انتخابات مجلس… .
من که به خاطر نمایندگی مجلس با خانواده آقای روحانی وصلت نکردم. ممکن است شما با فردی دوستی کنید که به شما آسیبی هم برسد؛ اما ارزش آن دوستی و رفاقت بیش از این سمتها و جایگاهها باشد. اکنون مسئولیت ایشان تمام شده است، اگر من میخواستم نگاه سیاسی داشته باشم، شاید تا الان در زندگی شخصی با دختر ایشان دچار مشکل میشدم؛ اما من نگاه سیاسی به این ازدواج نداشتم.
حالا که بحث زندگی شخصی آقای روحانی شد، داستان آن زمین چهار هزار متری که میگفتند ایشان در حال ساخت آن بودند، چیست؟
یک زمین بود که سالها مانده بود. آقای روحانی تصمیم گرفتند آن ساختمان را برای رؤسای جمهور بازسازی کنند.
یعنی محل زندگی باشد؟
زندگی نه، بهعنوان دفتر کار. ساختمان هم برای دولت و نهاد ریاستجمهوری بود؛ اما متأسفانه مثل همیشه بداخلاقیها انجام شد و گفتند که آقای روحانی در حال ساخت خانه چهار هزار متری برای خود است.
شما که با آقای روحانی در یک منزل زندگی نمیکنید؟
نه، من از اول روی پای خود بودم.
داماد آقای احمدینژاد گفته که او شرط کرده بود دخترم باید کنار خودم زندگی کند… .
(با خنده) اگر قرار بود اینچنین باشد، من قبول نمیکردم.
پس به دوری و دوستی اعتقاد دارید.
نه این بحث نیست، همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم. آقای روحانی با وصلت با ترکها خود را تقویت کرد (با خنده).
شما در دولت آقای روحانی، زمان خیلی کوتاهی رئیس سازمان زمینشناسی شدید ولی جنجالهایی به وجود آمد؛ ماجرا را توضیح میدهید؟
آقای دکتر رحمانی، وزیر صمت دولت، چندین بار از من خواستند که برای این سازمان برنامه بدهم. من گفتم اجازه دهید در معاونت علمی باقی بمانم؛ اما دکتر رحمانی خیلی اصرار کرد که به سازمان زمینشناسی بروم و من یک برنامه جامع به او دادم. همان زمان هم چند نماینده مجلس دهم به من نامه نوشتند که یکی از مسئولیتهای وزارت نفت را بر عهده بگیرم؛ اما من دوست داشتم در کنار دکتر ستاری بمانم؛ چون به فضای اختراعات و فناوری علاقه دارم. دکتر رحمانی قبول نکردند و من پنج بار به ایشان برنامه دادم و از آنها دفاع کردم؛ اما بعد از اینکه کار انجام شد، متأسفانه دیدم عدهای نوشتند که مهدیزاده هیچ سابقه علمی و اجرائی ندارد. این افراد حتی در محله خودشان هم مدال نگرفته بودند؛ اما من پرچم ایران را در آمریکا و کانادا بالا برده بودم. البته این کارها را برای وطن انجام داده بودم، نه برای میز. آنها حتی محل تولدم و محل اخذ مدرکم را جعل کرده بودند و میگفتند مدرکش مرتبط نیست. وقتی این هجمهها را دیدم، با پدرم مشورت کردم و ایشان هم گفتند چنین جایگاهی ارزش ندارد، من هم به آقای رحمانی نامه نوشتم که از اول هم گفته بودم قصد آمدن نداشتم ولی شما اصرار داشتید و خداحافظی کردم.
آقای روحانی در این موضوع دخالتی داشتند؟
نه، ایشان اصلا خبر نداشتند.
اما گفته شد که آقای روحانی، وزیر را به خاطر انتخاب شما توبیخ کردند.
نه، من آدم مستقلی هستم و اگر آقای روحانی میگفت که این مسئولیت را بپذیر یا نپذیر، من باز کار خودم را میکردم. آقای روحانی در جریان موضوع نبودند. شناخت من و آقای رحمانی به زمانی برمیگردد که او رئیس کمیسیون صنایع مجلس بود. آقای روحانی کسی را توبیخ نکرد.
برویم سراغ خود آقای روحانی، ایشان الان کجا هستند؟
شخصیت آقای روحانی اینگونه نیست که در کنجی بنشیند و در خلوت خود باشد. ایشان همیشه در نظام بودند و در سیستم جزء چند نفر اول بودند. الان هم بیشتر وقت خود را به کارهای مطالعاتی و پژوهشی میگذراند و خاطرات خود را مینویسد. جلسات روزانه هفتگی خودشان را هم دارند و البته وقت بیشتری را برای خانواده صرف میکند.
حال و هوای آقای روحانی بعد از تحویل ریاستجمهوری در مرداد ماه چگونه بود؟
ایشان به گونهای هستند که خوشحالی یا ناراحتی خود را بروز نمیدهند؛ چون بالاخره کارکشته سیاست هستند؛ اما فشارها از روی او برداشته شد و من این را در چهره آقای روحانی احساس کردم.
این روزها بیشتر آقای روحانی را میبینید؟
روحیه من به این صورت است که قبل از اینکه جایی بروم، اطلاع میدهم. اینگونه نیست که من هر روز ایشان را ببینم اما هفتهای یک بار به دیدارشان میرویم.
از طرف شما نوه دارند؟
نه.
این موضوع که آقای روحانی دیر به دفترشان میرفتند یا اخلاقهای خاصی دارند، چقدر صحت دارد؟
اینها را من هم قبل از اینکه داماد ایشان بشوم شنیده بودم؛ جالب آنکه یکی از افرادی که در امر ازدواج به من کمک میکرد هم از من پرسید واقعا حاج آقا ساعت 10 سر کار میرود؟ که گفتم چیزی که من دیدم ایشان بین هفت و ربع تا هفت و نیم سر کار میرفتند. قبل از آن هم باید تیم حفاظت آماده میشد و آقای روحانی هم اخلاقشان اینگونه نبود که آنها را معطل کند و سعی داشتند که نهایتا قبل از ساعت هفت و نیم آماده باشند و به دفترشان برود. اکنون اگر از برخی جوانان هم بخواهیم ساعت هفت و نیم سر کار باشند قبول نمیکنند اما ایشان با این سن صبح به دفتر خود میرفتند. اهل کوهرفتن هم هستند و برخی روزها میدیدیم که از پنج صبح بیدار هستند، به کوه میرفتند و ساعت شش و نیم نیز صبحانه خود را خورده آماده رفتن به محل کار بودند. آقای روحانی خیلی اهل خواب نیستند و این حرفها از اساس غلط است.
اهل فوتبال هم هستند؟
به شنا علاقه دارند. فوتبالهای ملی را هم دنبال میکنند.
طرفدار استقلال یا پرسپولیس نیستند؟
نه، اینگونه نیست که متعصب باشند اما بازیهای ملی همه ورزشها را دنبال میکنند و علاقه دارند.
آقای روحانی خیلی هم به لباس و ظاهر خودشان اهمیت میدهند.
بله، ایشان پرستیژ خودشان را دارند و همیشه حریم بین اشخاص را حفظ میکنند حتی با اعضای خانواده.
آقای روحانی، خیلی هم جدی هستند. این جدیبودن هم جزء پرستیژ اوست یا در خانه به گونه دیگری است؟
آقای دکتر روحانی کلا آدمی جدی است، البته خیلی مهربان و دلسوز هستند. بارها شده که از موضوعی ناراحت بودم و ایشان هم حتما میپرسیدند که دلیل آن چیست اما اینکه خیلی صمیمی باشند در کاراکتر شخصیتی آقای روحانی نیست.
خیلی هم حاضرجواب هستند و این را در مناظرههای انتخاباتی دیدیم.
به هر حال ایشان شیخ دپیلمات هستند و از خصوصیات دیپلمات این است که در لحظه پاسخ طرف مقابل را بدهد.
ولی آقای روحانی در مناظره سال 92 چنان رقیب را زدند که دیگر نتوانست رئیسجمهور شود.
آن هم فضای انتخابات بود و این هم بالاخره یک هنری است و هر کسی این هنر را ندارد.
در زندگی شخصی هم اینگونه حاضرجواب هستند؟
بله، کلا ایشان انسان صریحی است.
حتما دیدهاید که با مدل خندههای آقای روحانی در فضای مجازی خیلی شوخی میشود، در جریان این شوخیها هستند؟
بله، خودشان هم دنبال میکنند و در فضای مجازی فعال هستند. آزادی بیان همین است.
پس چرا مانند سابق در توییتر فعال نیستند؟
آقای دکتر به این اعتقاد دارند که وقتی یک شخص در یک پروسه زمانی مسئولیتی را بر عهده میگیرد، بعد از آن نباید بگمبگم راه بیندازد. آقای روحانی به اعتقاد بنده آیتالله هاشمی دنیادیده است.
یعنی آقای هاشمی دنیا را ندیده بود؟
نه، به این معنی که آقای روحانی خارج از کشور تحصیل کرده است و بیشتر در فرنگ بودهاند. همچنین در بحث مسائل دیپلماسی و روابط بینالملل خیلی بیشتر از آیتالله هاشمی به کشورهای دیگر سفر کردند و بههمیندلیل آقای روحانی بیشتر دنیا را دیدند. به هر حال آقای روحانی جعبه سیاه نظام است، ایشان مدتها نفر دوم کشور بودند و همیشه منافع ملی برای او مطرح بوده است. اکنون هم کشور را فرد دیگری اداره میکند و آقای روحانی در حوزه دیگری مشغول هستند و مسائل را دنبال میکنند.
اما اینگونه استنباط میشود که آقای روحانی سکوت کردهاند چون در این چند ماه مسائلی رخ داده و هجمههای زیادی به دولت ایشان شده است ولی واکنشی ندارند. این سکوت خودخواسته است یا از جایی از او خواستهاند که سکوت کند؟
هیچکس به آقای روحانی نگفته که ساکت باشد و چنین چیزی هم امکان ندارد. آقای روحانی در هشت سالی که رئیسجمهور بودند یک چهره مناسب از ایران در دنیا ترسیم کردند و اجماع جهانی علیه ایران را از بین بردند، هم به قدرت نظامی توجه کردند و هم به قدرت اقتصادی و بحثهای معیشتی. ایشان تعادلی را در این زمینهها حاکم کردند. روحانی یک کار بزرگ انجام داد که در تاریخ ماندگار شد و آن خارجکردن پرونده ایران از فصل 7 شورای امنیت بود، سخنان اولاند در سال 2013 را کامل گوش دهید.
شما خبر دارید آقای روحانی درباره مذاکرات جدیدی که در حال انجام است چه نظری دارند؟
دوستان شاید نخواهند اسمی از برجام ببرند اما همه میدانند که این مذاکرات هم ادامه راهی است که آقای روحانی در دولت خود ترسیم کردند. به هر حال آمریکا رئیس روابط عمومی دنیاست… .
به قول آقای روحانی کدخداست.
حالا من مصداق کدخدا را در اینجا به کار نمیبرم ولی رئیس روابط عمومی دنیاست و با غولهای اطلاعرسانی که دارد ایرانهراسی راه میاندازد اما آقای روحانی و تیم مذاکره این را شکستند. ما باید قدر سرمایههای خود را بدانیم. آقای دکتر صالحی سرمایه این کشور است و در MIT درس خوانده است، الان مدیران ما کجا درس خواندهاند. آقای عراقچی، آقای ظریف و آقای لاریجانی سرمایه نظام هستند. جایگاه شورای نگهبان محترم است اما به لحاظ مصداق و تشخیص موارد نقدی جدی داریم. اتفاقی که برای آقای لاریجانی افتاد و او را ردصلاحیت کردند اصلا مناسب نبود، اینکه دایره نظام هر روز تنگتر شود، اتفاق خوبی نیست و خطرناک است. عدهای جلوتر از رهبری حرکت میکنند، باید جلوی این کار گرفته شود.
آقای روحانی چندی پیش با مقام معظم رهبری دیدار داشتند؟
بله، دیدم که برخی سایتها که من اسم «خناسان» روی آنها گذاشتهام، نوشتهاند که اصلا جلسه خوبی نبوده است. بیان این سخنان توهین به جامعه روحانیت است. همچنین در شبکههای مجازی دیدم که آقای سلیمینمین صحبتهایی درباره این دیدار مطرح کرده بودند که خیلی خندهدار بود. اتفاقا دیدار آقای روحانی و مقام معظم رهبری جلسهای بسیار صمیمی بوده است. دکتر روحانی زمانی هم که رئیس دولت بودند هر هفته خدمت ایشان میرسیدند و گزارش میدادند. جلسه اخیر هم بیشتر از یک ساعت بوده و در یک فضای صمیمی و دوستانه برگزار شده است. به هر حال دوستی و ارتباط آقای روحانی و مقام معظم رهبری به سالها قبل برمیگردد و اینجا اعلام میکنم که این دوستی ادامهدار خواهد بود. تمام احکام آقای روحانی را مقام معظم رهبری دادهاند و این دو نفر ارتباطشان همیشه صمیمی بوده است اما برخی خناسان در دور دوم ریاستجمهوری تلاش کردند این ارتباط را خراب کنند ولی موفق نشدند و نخواهند شد.
گفته میشود که آقای روحانی در این جلسه گلایههایی داشتهاند.
اصلا چنین مسائلی مطرح نشده، آقای روحانی مرد گلایه نیستند که بروند و از شخصی گلایه کنند. یک دیدار خیلی خوب و برای احوالپرسی بوده و مثل همیشه درباره مسائل کلان کشور نیز صحبت شده است، آن هم با احترامی که آقای روحانی بهعنوان یک پدر برای مقام معظم رهبری قائل هستند. دیدار خیلی خوبی هم بوده است. آن مراسمی که دوم آبان برگزار شد و مسئولان به مناسبت کنفرانس وحدت اسلامی به حسینیه امام خمینی رفته بودند، مقام معظم رهبری از آقای روحانی دعوت کرده بودند که حضور پیدا کنند. هر وقت هم در خانه جمع میشویم، ایشان از خاطرات خوب خود با مقام معظم رهبری و مرحوم هاشمی و امام تعریف میکنند.
در این مدت آقای روحانی با دیگر بزرگان مثل آقای خاتمی هم دیدار داشتند؟
بله، جلساتی داشتند، تا آنجا که میدانم با آقای لاریجانی و سیدحسن خمینی دیدار داشتند. درباره آقای خاتمی و آقای ناطقنوری اطلاع ندارم که جلسه داشتند یا نه اما افراد مختلف از همه طیفها به دیدار او میآیند و درِ دفتر آقای روحانی همیشه باز است.
با اعضای دولتشان مثل آقای جهانگیری و آقای ظریف همچنان جلسه دارند؟
بله، حدود دو هفته پیش با آقای جهانگیری جلسه داشتند و با اعضای کابینه نیز هر هفته به صورت انفرادی و گروهی دیدار دارند. به هر حال اینگونه نیست که آقای روحانی خانهنشین شده باشد و مثلا آشپزی بکنند، ایشان یک فرد سیاسی هستند و دوست دارند که این جلسات هم ادامه داشته باشد. به این نکته نیز توجه داشته باشید که اندیشه اعتدال حذفشدنی نیست و هیچکس هم نمیتواند اعتدال را حذف کند.
بسیاری از افرادی که به آقای روحانی رأی دادند از خیلی از عملکردهای او راضی نیستند و میگویند مطالباتی مثل گشایشهای سیاسی و رفع حصر اتفاق نیفتاد، فکر میکنید چرا اینگونه نشد؟
شرایطی که آقای روحانی کشور را تحویل گرفت، شرایط خاصی بود. بحث ایرانهراسی و تحریم وجود داشت اما تیم دیپلماسی کار را عزتمندانه به سرانجام رساندند. سؤال من این است اگر برجام بد است، چرا دوستان از آن بیرون نمیآیند؟ آتشزدن آن را هم که بلد هستند. به این نکته توجه کنید، هماکنون در دولت آقای رئیسی، پنج رئیسجمهور وجود دارد و همه آنها میگفتند اگر ما انتخاب شویم تحول ایجاد میکنیم اما اکنون میبینیم حتی قیمت مرغ هم پایین نیامده است. با فیلمبازیکردن و نمایش نمیتوان کشور را اداره کرد. مگر همین دوستان نمیگفتند در زمان آقای صالحی در رآکتور هستهای سیمان ریختند، پس چرا یکباره این سیمانها از بین رفت؟ مگر چنین چیزی میشود؟ اینها بیاخلاقیهایی بود که در زمان دولت آقای روحانی انجام شد. متأسفانه یکی از معضلات کشور ما چاپلوسی و تملقگویی است که به کشور آسیب رسانده است.
قبول دارید اتفاقاتی که در آبان 98 بعد از گرانی بنزین افتاد یا حرف آقای روحانی که گفت من هم صبح جمعه از گرانشدن بنزین خبردار شدم، مردم را از روحانی دلسرد کرد؟
من اگر چیزی بگویم خواهند گفت که چون داماد آقای روحانی است چنین حرفی را زد، اما زمان نشان خواهد داد که عملکرد ایشان چگونه بوده است. در زمینه بنزین به نظر بنده نحوه عملیاتیشدن و اطلاعرسانی میتوانست خیلی بهتر باشد. مردم امسال شرایط کنونی را دیدند و سال بعد هم شرایط را خواهند دید. من همیشه با آقای روحانی واقعبینانه صحبت کردهام و انتقاد هم کردهام، در روزنامه شما یادداشتی نوشتم که دولت نه واعظی توانمند دارد و نه افراد آشنا به سیاست. من هیچ وقت به ایشان نگفتم که دولت شما خیلی گل و بلبل کار میکند، من از بین مردم رفتم و داماد آقای روحانی شدم و مشکلات را هم به ایشان منتقل میکردم. مثلا درمورد جوانگرایی همیشه با آقای روحانی بحث داشتم و میگفتم دیگر این چهرههای تکراری بس است. در همه دولتها جوانان ابزار انتخاباتی شدهاند یعنی واقعا به جز این چهرههای تکراری افراد دیگری نداریم؟ جانشینپروری در کشور ما فراموش شده است. الان یک فضای خالی بزرگ مدیریتی وجود دارد، قانون بازنشستگی را خیلیها با گرفتن مجوز دور زدند. خیلیها از جوانان میترسند چون نگران هستند جای آنها را بگیرند.
اما آقای روحانی هم هیچگاه از وزیر زن استفاده نکرد… .
البته در سمت معاون رئیسجمهور، سفیر یا فرماندار از چند خانم استفاده کردند ولی قبول دارم که مطلوب نبود، به خود آقای روحانی هم این را گفتم که حداقل باید دو یا سه زن وزیر در کابینه باشد. الان هم در دولت جدید چنین چیزی را نمیبینید. اکنون همه مشاوران که باید تجربه داشته باشند و تصمیمسازی کنند جوان هستند اما 60ساله و 70سالهها در کار اجرائی هستند درصورتیکه باید این اتفاق برعکس باشد. کشور در شرایط خاصی است و باید آن را حفظ کنیم و قدر بزرگان و زحمتکشان نظام را بدانیم. ما نباید کیهانی فکر و عمل کنیم البته منظورم روزنامه کیهان نیست (با خنده). برخی چنان تیتر میزنند که انگار در این کشور زندگی نمیکنند اما باید واقعیتها را ببینیم. ما در این سالها پیشرفتهای خوبی داشتیم، ضعفهای زیادی هم داشتیم. یکی از کارهای خوبی که آقای روحانی انجام داد بحث شفافیت بود. شما تحصیلات کابینه ایشان را با دیگر کابینهها مقایسه کنید، سطح دانش و بینش آنها بسیار بالا بود و خیلی از آنها جایزه بینالمللی گرفته بودند. البته ضعفهای زیادی هم بود، مثلا من به آقای روحانی گفتم که فلان شخص گزینه خوبی برای وزارت نیست چون مردمدار نیست و از بالا با مردم صحبت میکند. من همیشه نقدهای خودم را به ایشان مطرح کردم و ساعتها درباره مسائل سیاسی و اقتصادی و بینالمللی بحث میکردیم.
البته شنیدهام که آقای روحانی خیلی مشورتپذیر نیستند… .
نه، اینگونه هم نیست. به هر حال برای برخی افراد سخت است که نظری به آنها قبولانده شود. سخت است که آقای روحانی تصمیمی گرفته باشند و نظرشان عوض شود، البته نمیگویم که نظرشان هیچ وقت عوض نشود اما باید با شواهد و مدارک کافی او را توجیه کرد. همیشه هم به نظرات گوش میکنند و پذیرا هستند.
به هر حال فضا برای خیلی از جوانان تنگ شده و مهاجرت زیاد شده است، باجناق شما هم سالهاست که در خارج از کشور زندگی میکند، شما قصد مهاجرت ندارید؟
البته ایشان برای کار پزشکی از کشور رفتهاند. من شخصا ایران را دوست دارم و دلم نمیخواهد مهاجرت کنم.
قطعا آنها هم که رفتند ایران را دوست داشتند اما شرایط مجبورشان کرده… .
بله، ممکن است شخصی در شرایط قرار بگیرد که دوست داشته باشد مهاجرت کند و در آن طرف موفق بوده است اما من میخواهم اگر مهاجرتی هم باشد برای تحصیل باشد یعنی بروم و برگردم. من وقتی در مسابقات جهانی شرکت میکردم و مدالی میگرفتم، کشورهای دیگر میگفتند طرح را به ما بده و در دانشگاههای ما تحصیل کن اما من نخواستم طرح کشورم را بفروشم. حتی دو نفر از دوستانم که با هم آنجا بودیم و نیاز مالی داشتند با من قهر کردند و رفتند. شما در ابتدا بحث دامادسالاری را مطرح کردید، به هر حال هر فردی داماد یک نفر میشود، اینکه میبینید این موضوع با واکنش منفی مواجه میشود به خاطر ریشه اجتماعی دیگری است که بحثهای معیشتی و فرهنگی است که بعضا ضعفهایی وجود داشته و حالا مردم اعتراض خود را اینگونه بیان میکنند وگرنه مردم همه دامادها را که نمیشناسند. بنده موقعی که ازدواج کردم 32 سال داشتم و با پول این مملکت درس خوانده و مدال گرفته بودم اما چون داماد آقای روحانی هستم باید خانهنشین شوم؟ این تفکر غلطی است و این تفکر هم غلط است که هر فردی که داماد شد باید سمت بگیرد و باید این دیدگاه اصلاح شود. من اگر روزی رئیسجمهور شوم به تخصص افراد نگاه میکنم، البته این را مثال زدم فردا نگویند که فلانی میخواهد رئیسجمهور شود. ما باید پیشینه جوانان را هم بیشتر ببینیم نه اینکه بگوییم فقط داماد فلان فرد خاص است. در زمان دولت قبل میگفتند که مهدیزاده داماد آقای روحانی است و نباید باشد الان هم در دولت جدید میگویند مهدیزاده داماد روحانی است و با تفکر ما نمیخواند پس نباید باشد. من میگویم باید «اعتلاطلب» باشیم نه اصلاحطلب یا اصولگرا. من واقعا اهل هیچ حزب و گروهی نیستم و تقسیمبندیهای سیاسی که زمان انتخابات کرکره را بالا میدهند و فسیلهای سیاسی بیرون میآیند، قبول ندارم. نزدیک انتخابات برخی دوستان میگفتند مردم ایران قابل پیشبینی نیستند و امیدواریم آقای همتی رأی بیاورند و هشت روز دیگر جشن پیروزی میگیریم، همین نشان میدهد که نمیدانیم در کشور چه میگذرد و این نگاه یعنی از مردم فاصله گرفتهایم که باید به آن توجه داشته باشیم. من هیچگاه محافظهکاری نکرده و حرف خودم را زدهام، اتفاقا بعد از چاپ مطلب «دولت نه واعظی توانمند دارد…» خیلیها با من بد شدند اما روی آن حرفم همچنان هستم و اعتقاد دارم رئیس دفتر رئیسجمهور باید سپر بلای رئیسجمهور باشد نه اینکه کاری کند که به رئیسجمهور ضربه بخورد. نه اینکه ضد اصلاحطلبان و اصولگرایان مصاحبه کند و برای رئیسجمهور چالش ایجاد کند. من اینگونه مسائل را به آقای روحانی انتقال میدادم و میگفتم این حرفها را کابینه شما زده است. به هر حال من از متن جامعه آمده بودم و همین باعث شده بود که برخی دوست نداشته باشند من با آقای روحانی رابطه داشته باشم و به دفتر ایشان بیایم و واقعا نقطه ضعف بزرگ دولت آقای روحانی بحث اطلاعرسانی بود. البته این را هم بگویم که آقای روحانی واقعا رئیسجمهور بدشانسی بود و فقط آتشفشان قله دماوند در دوره ایشان فعال نشد وگرنه هر اتفاقی که تصور کنیم در این مدت افتاد.
شما رأی دادید؟
بله، تنها راه تغییر، صندوق رأی است. اتفاقاتی که برای آقای لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان افتاد خیلی تلخ بود و باید جلوی آن گرفته شود. ما نباید دایره نظام را کوچک کنیم، خیلیها از دیدار روحانی با مقام معظم رهبری ناراحت شدند و انگار به ضرر آنها بود در صورتی که این دیدار به نفع سیستم و نظام است.
از آقای حسین فریدون برادر آقای روحانی خبر دارید؟ الان کجا هستند؟
من یک نکته درباره این داستانها که رخ داد بگویم؛ خط قرمز آقای روحانی کابینه و اطرافیانش نبود. ایشان گفت هر شخصی، حتی اگر پسر، برادر و دامادم خطایی کردند با آنها برخورد کنید و این را هم در عمل نشان داد. خط قرمز آقای روحانی منافع ملی بود نه منافع شخصی و خانوادگی. من اطلاعی از آقای فریدون ندارم چون با ایشان در ارتباط نیستم.
23302
آخرین دیدگاه