ایسنانوشت: پس از عملیات ثامنالائمه (ع) سرهنگ علی صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد. انتخاب وی که در زمان بنیصدر به جرم (!) همکاری با سپاه مغضوب واقعشده بود، در کنار فرمانده جدید سپاه (محسن رضایی)، نزدیکی بیشتر دو سازمان ارتش و سپاه را موجب شد و این امکان به وجود آمد که فرماندهان سپاه و ارتش طرح عملیاتی جدید موسوم به کربلا را طراحی کنند.
عملیات طریقالقدس اولین مرحله از این طرح محسوب میشود. ویژگی اصلی این عملیات، گذشتن از زمینهای رملی غیرقابلعبور در شمال منطقه عملیاتی (بستان) بود که سبب غافلگیری دشمن گردید.
با موفقیت در محور شمالی، موقعیت نیروهای عراقی مستقر در محور جنوبی نیز متزلزل شد و عملیات این محور هم به پیروزی رسید.
در این عملیات که از هشتم تا سیزدهم آذرماه سال ۱۳۶۰ به طول انجامید؛ کلیه اهداف تأمین شد: شهر بستان و تنگه مهم چزابه آزاد شد. همچنین تصرف چزابه سبب شد که اتصال قوای دشمن در غرب کرخه و غرب کارون گسسته شود.
بدین ترتیب توان ارتش عراق در جنوب تجزیه شد و زمینه مناسب برای پیروزی عملیات فتحالمبین پدید آمد.
نتایج بهدستآمده از شناسایی و کار اطلاعاتی مستمر و پیگیر در مناطق رملی شمال کرخه، بین ارتفاعات میشداغ و جناح چپ دشمن در غرب (تپههای اللهاکبر) که زیر نظر مستقیم حسن باقری (مسئول اطلاعات ستاد عملیات جنوب) انجام میشد، اطلاعات دقیقی از عمق منطقه دشمن در اختیار فرماندهان قرارداد که سبب شکلگیری طرحی در ذهن حسن باقری شد.
وی این طرح را به فرماندهان سپاه پیشنهاد داد و آنان نیز به بحث و گفتگو درباره آن پرداختند که نتایج این گفتوگوها در جلسه مشترک فرماندهان ارتش و سپاه مطرح شد.
تدبیر سپاه این بود که همزمان با اجرای مانور رخنهای در جنوب کرخه و تک جبههای به خاکریز عصایی شکل، نیروهای تیپ امام حسین (ع) سپاه با عبور از مناطق صعبالعبور رملی شمال منطقه، با اجرای مانور احاطهای به عمق منطقه نفوذ کرده، سپس با استفاده از این منطقه که عراق آن را عبور ناپذیر میدانست و از آن غافل بود، حداقل از سه محور به جناح (پهلوی) یگانهای دشمن نفوذ کنند و همزمان با حمله به خط اول و دوم دشمن، عقبه آنان را در تنگه چزابه مورد تهدید قرار دهند.
رخورد اولیه برخی از فرماندهان ارتش با این پیشنهاد با تردید و دودلی همراه بود، لکن فرماندهان سپاه بهویژه حسن باقری با توجه به تجربه موفقیتآمیز مانور احاطهای محور دارخوین در عملیات ثامنالائمه (ع) که سبب دور خوردن سه رده دشمن در جبهه شمالی عملیات شد، تلاش وافری برای توجیه کردن آنان کرد و درنهایت آنان را متقاعد ساخت تا با حضور در منطقه، درباره راهکار پیشنهادی سپاه توجیه شوند.
بر پایه اطلاعات بهدستآمده از منطقه رملی شمال کرخه در حدفاصل جناح شمال شرقی دشمن و ارتفاعات میشداغ، مقرر شد که عملیات در این محور به شکل احاطهای انجام شود، اما مشکل اصلی این بود که برای حضور نیروهای پیاده و زرهی در مکان مناسب بهمنظور آغاز حمله در منطقه رملی، احداث جاده تا نزدیکی نقطه رهایی ضرورت داشت، اما تا آن هنگام چنین چیزی وجود نداشت.
به این منظور، پیشنهادهای گوناگونی ارائه شد که با توجه به نیاز عملیات، اندیشه احداث جاده معروف پیروزی شکل گرفت تا به این وسیله امکان تردد رزمندگان اسلام با سهولت به عقبه دشمن فراهم شود.
این مرحله نیاز به خلاقیت و نبوغ فوقالعادهای داشت که باوجود چنین ویژگیهایی در نیروهای فعال و جوان سپاه و افرادی نظیر حسن باقری، غلامعلی رشید، رحیم صفوی، علی اسحاقی، علی حسینی و… متبلور و جرقه کار زده شد و با اقبال نیروهای متخصص و دلسوز جهاد سازندگی روبرو شد.
جهاد سازندگی با پذیرش مسئولیت خطیر احداث جاده پیروزی، خود را در معرض آزمون بزرگی قرارداد، چون موفقیت یا شکست نبرد درگرو چنین اقدامی نهفته بود و این کار تنها باوجود مردان دوران سخت و ارادههای پولادین، امکانپذیر شد. این جاده از تپههای رملی و تنگه صعده عبور میکرد و به پشت دشمن میرسید.
به دنبال فراهم شدن مقدمات کار، نیروهای زبده اطلاعات سپاه به کمک نیروهای مهندسی و جهادی بهویژه در امر مسیریابی جاده آمدند و با استفاده از خاک رس و نصب شب نماها از تنگه چزابه تا شحیطیه، مسیر جاده را مشخص کردند.
بدین منظور فرماندهان تیپ ۱۴ امام حسین (ع) از سپاه و تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی اهواز، ضمن تقویت جهاد سازندگی با روانه کردن و در اختیار قرار دادن امکانات، تجهیزات و نیروهای مجرب واحدهای مهندسی یگانهایشان، بیصبرانه در انتظار نتایج کار بودند، زیرا احداث جاده خاکی در داخل رملها سبب میشد نیروهای پیاده و زرهی تپههای غیرقابلعبور را بهسرعت درنوردند و همه نیروهای عملکننده بتوانند در شب عملیات از جاده استفاده کنند.
آنان چنان غرق کار شدند که از برق نگاهشان نور پیروزی منتشر میشد. گویی درصدد بودند تا مسیلی را برپا سازند که سیلابی در آن روان شود و هرچه جلو راه است از بیخ و بن برکند.
جهاد برای احداث این جاده همه توان و امکانات و نیروی انسانیاش را بسیج کرد و بخش اعظم آنان را از دور و نزدیک، پیر و جوان وارد عمل کرد.
حدود ۸۰ کامیون کمپرسی بدون وقفه، خاک را از تپه شحیطیه (حوالی اللهاکبر) حمل میکردند و در مسیر تعیینشده روی رملها میریختند. سپس این خاکها با انواع ماشینهای جادهسازی، پخش و در رمل کوبیده میشد. برای سهولت حرکت، تپههای بلند رملی بریده و شیب مناسبی برای جاده ایجاد شد.
در این وضعیت، همه در گرماگرم ساخت جاده بودند و در این مسیر سر از پا نمیشناختند و تمام هم خود را صرف آن میکردند.
شنهای موجود در منطقه، فوقالعاده نرم و روان و بهصورت تپههای وسیع گسترده شده بود. بادهای تند منطقه، شنهای نرم را جابجا میکرد و سبب محو شدن جاده میشد. برای مقابله با این پدیده، تلاش گران جهاد با استفاده از هر وسیله موجود، از بیل دستی گرفته تا لودر، همواره به پاکسازی جاده مدفونشده در زیر شنهای روان میپرداختند و هرروز ساعتها بدون وقفه کار میکردند و مثل جاده سازهای حرفهای، مدام به اینطرف و آنطرف سرکشی میکردند و حواسشان همواره متوجه کار بود و چنان خیس عرق میشدند که گویی زیر دوش حمام رفتهاند.
متصدیان برای تهیه گونی و ایجاد دیوار، از همه امکانات مردمی در سطح استان کمک خواستند و با استفاده از گونیهای جمعآوریشده در کنارههای جاده احداثشده، برای جلوگیری از ریزش تپههای شنی روی جاده و حرکت رملها، با هزاران کیسهشن دیوار سازی شد.
برای مهار حرکت طوفانهای شن و بادهای موسمی، در نماز جمعه اهواز و سوسنگرد از مردم خواسته شد که به یاری رزمندگان بشتابند. مردم با عشق و شوری وصفناشدنی، در یک بعدازظهر باهمت و همه وجود، نیهای کنار رودخانه کرخه را به محدوده جاده حمل کردند و در سمتی که باد میوزید، کار گذاشتند تا رملها مهار شود.
اتخاذ چنین تصمیمهایی، سبب تسهیل جریان اجرایی جاده شد. تانکرهای آب، جاده را آبپاشی میکردند. با این عمل، رملها سفت و محکم میشدند و بعدازآن کمپرسیها خاک را که بیشتر از جنس رس بود؛ بر سطح جاده تخلیه میکردند و بعدازآن غلطکها با کوبیدن خاک رس، جاده را تثبیت و برای تردد آماده میکردند.
کار احداث جاده، اتفاقی نادر بود که توجه همه را به خود جلب و همه نگاهها از فرماندهان تا نیروهای شناسایی را معطوف خودکرده بود و همگان با شور و شعف خاصی مراحل گوناگون آن را دنبال میکردند.
برای اینکه دشمن به احداث این جاده، حساس نشود، بیشتر کار ساخت آن در شب انجام و در روز مسیر احداثشده استتار میشد تا دشمن با گرفتن عکس هوایی از منطقه یا از طریق هلیکوپترهای گشتی شناسایی، نتواند به وجود آن و بهخصوص به جهت تک رزمندگان پی ببرد.
مسئولان طرح قول داده بودند که تا ظهر روز ششم آذر، کار ساخت جاده به پایان برسد و جاده آماده بهرهبرداری شود.
باوجود پیشبینی اولیه برای احداث جادهای به طول ۲۰ الی ۲۵ کیلومتر، به دلایل گوناگون ازجمله کمبود وقت، تعجیل برای اجرای عملیات و جلوگیری از کشف منطقه نبرد از طرف دشمن، تنها حدود ۱۵ کیلومتر از جاده تا دیدگاه دوم به پایان رسید و ازآنجا به بعد نیز به دلیل وجود زمینهای محکم بین تپههای رملی، نیاز به وجود جاده تا دیدگاه سوم نبود.
از دیدگاه ۲ تا دیدگاه ۳ که جادهسازی میسر نشد، برای مشخص بودن امتداد مسیر و جلوگیری از گمشدن و انحراف خودروها و رزمندگان در شب، به فاصله هر ۱۰۰ متر، دستکهای کوتاه چوبی و آهنی نصب و فانوسهای کوچکی به آنها آویخته شدند و بهاینترتیب، مسیر مناسبی در عمق رملها و تقریباً موازی با امتداد جناح شمالی محل استقرار نیروهای دشمن به طول ۱۰ کیلومتر ایجاد و امکان عبور نیروها، دور زدن متجاوزان و دستیابی سریع به پهلو و عقبه نیروهای اشغالگر فراهم شد.
به دنبال پیشرفت کار، ارزش واقعی احداث جاده در دل رملهای نفوذناپذیر بیشتر از گذشته نمایان شد؛ به گفته سرهنگ علی صیاد شیرازی ارزش نظامی چنین جادهای معادل چند لشکر نیرو بود.
با احداث این جاده دسترسی رزمندگان در خیز اول عملیات به توپخانه و عقبه دشمن در ارتفاعات دارالشیاع و پل ابو چلاچ در شمال کرخه و شهر بستان امکانپذیر شد.
بهاینترتیب در مدت حدود ۳ هفته، جاده پیروزی آماده شد. این فعالیت، کاری بود بس عظیم که باهمت و اراده مثالزدنی جهادگران عرصههای نبرد، تحقق یافت.
تلاش شبانهروزی همه دستاندرکاران احداث جاده پیروزی به دلیل جسارت، شجاعت، خلاقیت و کارآمدی نیروهای دلسوز مردمی، جهاد سازندگی دامغان، سمنان و خراسان، اقدام برجسته مهندسی جنگ بود که با امکانات و تجهیزاتی محدود، اما با ارادهای آهنین از مرحله نظر، مشاوره و طراحی؛ به مرحله اجرا رسید و پایان یافت.
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه