ایسنا نوشت: گفته شده است که ادوارد مونک، خالق تابلو معروف «جیغ» هنگام غروب آفتاب برای قدم زدن بیرون بود که نور غروب خورشید ابرها را به رنگ قرمز درآورد. او به قول خودش «فریادی بینهایت را که از طبیعت میگذرد» احساس کرد و در نهایت امروز شاهد هستیم که تابلو او مخاطبان را همچنان به شگفتی وامیدارد.
نقاشی که حاصل تفکرات یک هنرمند بر روی کاغذ، بوم یا مقوا هستند، اغلب داستانهایی در پشت خود دارند که گاهی پی بردن به رمز داستان آنها ممکن است سالها زمان ببرد. «جیغ» اثر ادوارد مونک یکی از همان دسته تابلوهای نقاشی است که تاکنون تعبیرات زیادی درباره آن از سوی منتقدان هنری ارائه شده است.
این اثر مردی تنها را روی پل و زیر آسمان قرمزرنگ نشان میدهد که از وحشت در حال جیغ زدن است. رنگ پسزمینه تابلو و حالت چهره مرد در حال فریاد از جمله ویژگیهایی است که مخاطب را مجذوب این اثر میکند. فارغ از ارزشهای هنری این تابلو، تاکنون روایتهای مختلفی درباره علت حالت چهره مرد ارائه شده است.
سایه یک پدیده آبوهوایی بر اثر ادوارد مونک
برخی از دانشمندان پدیدهای آبوهوایی را به عنوان علت حالت عجیب مرد تصویرشده در نقاشی «جیغ» ادوارد مونک عنوان کردهاند. «هلن موری» از دانشگاه اُلسو معتقد است که «مونک» شاهد یک پدیده نادر آبوهوایی به نام «ابر رنگینتاب» بوده است. این پدیده با نامهای «ابرهای مادر مروارید» یا «ابرهای جیغکشان» نیز شناخته میشود. در این شرایط غیرعادی جوی که در دمای بسیار پایین اتفاق میافتد، آسمان به رنگ قرمز درمیآید و ابرها شکل ترسناکی به خود میگیرند.
«ابر رنگینتاب» یا «ابر استراتوسفری قطبی» ابری در زمستان است که در ارتفاع ۱۵ تا ۲۵ هزار متر وجود دارد. این ابر در گرگومیش شهری وقتی خورشید میان یک تا شش درجه زیر افق است، به بهترین صورت دیده میشود. این ابر در ایجاد سوراخ لایه اوزون نقش دارد و لایه اوزون را تخریب میکند.
این محقق همچنین گفته است: «این اتفاق ممکن است به علت فعال شدن آتشفشان «کاراکاتوآ» در نروژ رخ داده باشد. پدیده ابرهای رنگینتاب ۹ سال پیش از اینکه «مونک» اولین تابلو «جیغ» را در سال ۱۸۹۳ بکشد، رخ داد. خاکسترهای حاصل از این پدیده طبیعی تا سالها پس از فعال شدن آن آتشفشان در هوا پراکنده بود.»
موری می گوید: «امروزه عموم مردم اطلاعات زیادی درباره پدیدههای زیستی دارند، اما میتوانیم تصور کنیم که در آن زمان «مونک» احتمالا هرگز چنین ابرهایی را ندیده بود. بهعنوان یک هنرمند، شکی نیست که چنین پدیدهای تأثیر عمیقی روی او گذاشت. ما میدانیم که پدیده «ابرهای مادر مروارید» اواخر قرن نوزدهم در منطقه اسلو رخ داد.»
این دانشمند و استاد دانشگاه که خود ۲۵ سال در این منطقه زندگی کرده، یکبار موفق به مشاهده این پدیده شده است.
اما خود ادوارد مونک در بخشی از خاطراتش درباره مشاهده این صحنه چنین نوشته است: «آسمان ناگهان به رنگ سرخابی درآمد. من ایستادم، به نردهها تکیه دادم و تا وقتی که خسته شدم همینطور به ابرهای شعلهور که به رنگ خون درآمده و شهر را فراگرفته بودند، نگاه کردم. دوستانم رفتند، اما من آنجا ایستادم و از ترس میلرزیدم. من این جیغ ابدی و عظیم طبیعت را احساس میکردم.»
آخرین دیدگاه