اعتماد نوشت:اصلاح طلبان با رویکرد پیروزی در رقابت انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۹۲ با هدف ماندن درعرصه قدرت، چهرهای را برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم معرفی کنند که نه در سوابق گفتاری و نه کنش و واکنشهای سیاسی، هیچ نشانی از تفکر و عمل اصلاحطلبی در او نبود تا بخواهد و بتواند به اهداف جناح مذکور جامه عمل بپوشاند.
لذا اصلاحطلبان تمامقد درمقابل جناح رقیب از او حمایت کرده،توانستند با به صحنه کشاندن نیروهای اجتماعی خود او را برای چهار سال بر کرسی ریاستجمهوری بنشانند.بیتفاوتی واقعی نسبت به مدیریت ضعیف و عدم پایبندی به شعارهای مطرح از سوی ایشان درطول این۴ سال،باعث شد تا جناح مذکور درسال ۹۶ و این بار با ابزار القای امید گشایش پسابرجامی در مقابل قفل توافق برجام و تبعات اقتصادی ناشی از تحریم در صورت پیروزی رقیب و…، مجددا موفق به برکشیدن نام وی از صندوقهای رای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شدند تا از دلهره خود در باقی ماندن در ساختار قدرت بکاهند، بدون توجه به اینکه ادامه روند مدیریت گذشته کشور از سویی و عدم پایبندی به تعهدات و شعارهای داده شده، مماشات و عقبنشینی از وعدههای سیاسی انتخاباتی در برابر انواع فشارهای جناح مقابل – که با عنوان کاسبان تحریم از آنها یاد میکرد – از سویی دیگر، نهتنها سلب اعتماد و انزوای سیاسی هواداران و از دست رفتن پایگاه اجتماعی را برایشان به ارمغان آورد (و نتیجه آن شد که اولین پاسخ را در مقابله نرم هواداران با عملکرد خود در انتخابات دوم اسفند ۱3۹۸ مجلس دریافت کردند)، که شیوه کنش و واکنشهای سیاسی روحانی با منتقدان و مخالفان، آنها را در مخالفت استوارتر کرده، با پیشروی در عرصه تاخت بر دولت در سپهر سیاسی حاکم به دلایلی چون ۱- از دست رفتن پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان ۲- تغییر موضع چهرههای شاخص اصلاحطلبی از حامی روحانی به منتقد و همنوا با مخالفان او 3- افزایش اختلاف آرای طیفهای مختلف اصلاحطلب که نشان از عدم مبانی نظری و عملی واحدِ مبتنی بر جامعه شناختی و روانشناختی واقعیتهای اجتماعی دارد و…، با نزدیک شدن به سال آخر دولت دوازدهم زمزمههایی از محاکمه روحانی را حتی با اتهاماتی چون خیانت سر دادند و درو کردند محصولی را اصلاحطلبان که با بذر نابهکار اصولگرایی در زمین خود کاشته بودند.
با عنایت و بر مبنای آنچه ذکرش رفت روحانی درسهایی را به اصلاحطلبان آموخت: 1) قدرت واقعی هر حزب، دسته و گروهی وابسته به پایگاه اجتماعی آن است لذا به هر بهایی نباید آن را از دست داد 2) اصلاحطلبی نیازمند رفتار شجاعانه است نه گفتار پوپولیستی 3) وامگیری از جریان غیروابسته به اصلاحطلب به مثابه ابزاری برای ماندن در حیات سیاسی کشور نهتنها چارهساز نیست که بنیانافکن است.
23302
آخرین دیدگاه