ایسنا نوشت: اسماعیل امینی با اشاره به غلطنویسی و غلطخوانی، میگوید که سهلگیری و بیاعتنایی به درست و نادرست، فقط در محدوده املای کلمات و شعرخوانی باقی نمیماند.
این شاعر و مدرس دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان «حالا چه فرقی میکند؟» به این موضوع پرداخته است: «کارشناس برنامه یک شعر سست و پر از غلط را در برنامه تلویزیونی میخواند و میگوید: ببینید مولانا چهقدر عالی درباره عشق سخن گفته است!
حالا اگر کسی بگوید که این شعر از مولوی نیست، بلافاصله پاسخ میشنود که: حالا چه فرقی میکند؟ مهم نیست که شعر از کیست، اصلش حرفی است که میزند.
یک کارشناس دیگر، شعر حافظ را غلط میخواند:
نگار من که به مکتب نرفت و مشق!! ننوشت/ به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد
وقتی به او میگویند که «مشق» وزن شعر را خراب میکند، میخندد و میگوید: حالا چه فرقی میکند؟ مشق ننوشت یا خط ننوشت؟
این جمله کلیدی را دوباره بخوانید: «حالا چه فرقی میکند؟» راستی چه فرقی میکند که غلط بنویسیم یا درست بنویسیم؟
(راجب – راجع به) (درد و دل- درد دل) (گله نیلوفر – گل نیلوفر) (حالت چطور؟ – حالت چطوره؟) (خواستگاه – خاستگاه) (آله ابا – آل عبا) (ابلفضل- اباالفضل) و… دهها و صدها نمونه دیگر از این قبیل.
غلطنویسی و غلطخوانی، انتساب اشعار سست به شاعران نامدار، تحریف کلمات شعرهای بزرگان، اینها فقط بخشی از سهلانگاری برخاسته از آن جمله طلایی است که میگوید: «حالا چه فرقی میکند؟»
اما سهلگیری و بیاعتنایی به درست و نادرست، فقط در محدوده املای کلمات و شعرخوانی باقی نمیماند. برای مشتریانِ پر شمارِ «حالا چه فرقی میکند؟» حرفهای بیبنیان سخنرانان پرچانه روانشناسی بازاری، با مباحث علمی دقیق متخصصان روانشناسی، نه تنها فرقی نمیکند بلکه حرفهای زرد و سطحی را برتر از مباحث علمی میدانند. ریشهشناسی عوامانه را میپسندند و خیال میکنند اگر به جای خانم و آقا بگویند: مهربانو و مهربان! یک سنت باستانی را احیا میکنند.
خیال میکنند اگر از نیروی کائنات و انرژی مثبت و انرژی منفی حرف بزنند، عرفان مدرن را جایگزین دین انبیاء و وحی کردهاند.
«حالا چه فرقی میکند؟» به مشتریان پرشمار خود میآموزد که: درست و نادرست، معتبر و نامعتبر، واقعیت و موهومات، اهمیتی ندارند، مهم این است که جالب و سرگرمکننده و تسکیندهنده باشد.»
۵۸۵۸
آخرین دیدگاه