شرق نوشت:آقای رئیسی در معرفی کابینه به مجلس و همچنین در جریان سفر اخیرش به یاسوج، از احیای مجدد جهاد سازندگی سخن گفته است.
این در حالی است که بخش کشاورزی، از زمان اداره کل فلاحت (۱۳۰۹) تا سال ۷۹ که آخرین ادغام در این بخش صورت گرفت، حداقل 10 بار دچار قبض و بسط شده است! (حتی در اواخر دهه ۴۰ این وزارتخانه به چهار وزارت تقسیم شده بود!).
با تولد نهاد انقلابی جهاد سازندگی بعد از انقلاب و تماس این نهاد با روستاییان و کشاورزان، بهتدریج درصدد انجام خدمات کشاورزی نیز برآمد؛ اما چون وظایفی در این زمینه بر عهدهشان نبود، کمکم به صورت عرضی، بخشی از وظایف وزارت کشاورزی به این نهاد محول شد (گندم دیم، تأمین علوفه و مراتع عشایری و…)؛ اما چون این کار نیز با مشکلات زیادی همراه بود؛ بنابراین در سال ۶۶ به سوی انحلال وزارت کشاورزی رفتند؛ ولی خوشبختانه مجلس موافقت نکرد.
اما پیگیری موضوع تا سال ۷۹ ادامه یافت تا نهایتا در دیماه ۷۹ هر دو وزارت منحل و وزارت جدیدی به نام جهاد کشاورزی تشکیل شد.
ای کاش رئیس جمهور دلایل ادغام دو وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی را مطالعه و سپس از احیای جهاد سازندگی سخن میگفت! از دلایل اصلی ادغام؛ تفکیک وظیفه عرضی بین این دو دستگاه بود که باعث اصطکاک و سایش منابع انسانی و هدررفتن منابع مالی درخورتوجه میشد. این دو وزارتخانه در حالی مدعی تولیگری بخش کشاورزی بودند که هیچکدام وظایف کامل را در اختیار نداشتند.
با ادغام این دو وزارتخانه، جهاد کشاورزی عملا کل وظایف بخش کشاورزی را برعهده گرفت و در منابع مالی و انسانی صرفهجویی درخورتوجهی صورت گرفت. ضمن اینکه دو نیروی موازی و گاهی متقابل نیز همجهت شده و راندمان کار افزایش یافت.
آنچه آقای رئیسی به دنبالش است، وظایف عمران و توسعه روستایی است؛ وظایفی که یک سال پس از ادغام، از وزارت جهاد کشاورزی منتزع و به وزارت راه و ترابری، نیرو، مسکن و شهرسازی و… واگذار شد. به عبارت دیگر الان وزارت جهاد کشاورزی، صرفا وظایف بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن را برعهده دارد و هیچیک از وظایف جهاد سابق را عهدهدار نیست.
کلمه جهاد هم که باقی مانده، شاید به خاطر ملاحظاتی غیر از مسائل فنی است! اگر رئیس محترم دولت میخواهد جهاد سازندگی را احیا کند، باید مجددا وظایف مذکور را از وزارتخانههای فوق منتزع کند که البته با عوارضی همراه خواهد بود! زیرا با انجام این کار احتمال تحریک تعصبات بخشی در دستگاههای دیگر و بالطبع لطمهخوردنشان وجود دارد.
جهاد سازندگی در سال ۵۸ برای عمران و آبادانی روستاها (به جای وزارت تعاون و امور روستاها) ایجاد و با موفقیتهای خوبی نیز همراه بود. به طوری که براساس آمارها اکثر روستاها از نعمت آب و برق و بهداشت برخوردار شدند. اینک جای سؤال است که این جهاد سازندگی جدید میخواهد چه کار کند؟
اگر هدف، اشتغال نیروهایی موسوم به جهادیهای جدید است که آن امری علیحده است! اما اگر هدف از تشکیل مجدد جهاد سازندگی، جلوگیری از مهاجرت روستاییان یا بازگشت آنها از شهر است؛ به ضرس قاطع میتوان گفت «این امر میسر نیست» زیرا آنچه باعث مهاجرت روستاییان از روستا به شهرها شده بود، فقدان درآمد کافی بود. درآمدی که با ساختن جاده و حمام و مدرسه حاصل نمیشود. برعکس اگر به بخش کشاورزی عموما و وزارت کشاورزی خصوصا توجه شود، به نحوی که آنها بتوانند درآمد روستاییان را افزایش دهند، طبیعی است که آنها هم از روستاها نخواهند رفت (و حتی برمیگردند) و جاده و حمام و مدرسه و… را نیز خودشان میسازند.
با عنایت به مراتب فوق و نظر به وضعیت بودجهای دولت ناشی از تحریمها، احیای جهاد سازندگی به صلاح نبوده و حتی ممکن است باعث تعارضات جدید و معالاسف دور و تسلسل شود! البته اگر هدف استفاده از نیروی جوانی دانشجویان و طلاب در ارائه خدمت به روستاییان باشد، میتوان از طرح اردوهای عمران ملی در اوقات فراغت این نیروها و بهویژه در سهماهه تابستان، استفاده کرده و هیچ ضرورتی به تأسیس وزارتخانهای جدید با هزینههای سربار نیست! بنده بهعنوان کسی که پروژه ادغام را در بزرگترین و درعینحال حساسترین استان کشور با ۳۰ شهرستان و منطقه با موفقیت و بدون هیچ تنشی اجرا کردم، تجربهام را از سر صدق و صفا تقدیم کردم. من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
23302
آخرین دیدگاه