ایلنا نوشت: مشکلی که در ساختار سیاسی هر دو جناح وجود دارد این است که ظاهراً با یکدیگر تفاهم کردند همیشه به عنوان رقیب یا دشمن در صحنه سیاسی باشند و کسی دیگر را هم نگذارند وارد رقابتها بشود و یک تقسیم کار کردهاند و به همین دلیل هیچگاه حاضر نیستند با یکدیگر کنار بیایند و گفتمان مشترکی با هم داشته باشند.
حسین کنعانیمقدم تحلیلگر مسائل سیاسی، درباره ضرورت شکلگیری احزاب فراگیر در سپهر سیاست کشور اظهار داشت: باید به نقش احزاب در ساختار سیاسی و حکمرانی کشور نگاه درستی داشته باشیم؛ در اساس نظام ما که نظام ریاستی است و رئیسجمهور با رای مردم انتخاب میشود، قاعدتاً چندان احزاب سیاسی اثرگذاری ندارد مگر اینکه در مشارکت مردم هنگام رایگیری اثرگذار باشند.
وی ادامه داد: اما در نظام پارلمانی قاعدتاً نخستوزیر باید توسط نمایندگان مجلس انتخاب شود و بعد اینکه در نظام پارلمانی احزاب هستند که با استراتژیهای خودشان در داخل مجلس، عملاً نظام پارلمانی را شکل میدهند. اگر نظام، نظام حزبی است قاعدتاً احزاب بزرگ با یکدیگر رقابت میکنند و نظام سیاسی را شکل میدهند و اراده و ساختار سیاسی را شکل میدهند و در ساختار قدرت آن نیز حرف اول و آخر را احزاب میزنند مثل بسیاری از کشورهایی که در بلوک شرق و غرب به این شکل هستند.
این کنشگر سیاسی اصولگرا با اشاره به نظام ریاستی ایران و با بیان اینکه میگویند در نظام ما مجلس در راس امور است، نظام حزبی است چون احزاب آزاد هستند و بعد نظام ولایتی در قانون اساسی مشخص شده است، تصریح کرد: بلاتکلیفی در ساختار حکمرانی ما باعث میشود که احزاب نقش اساسی خودشان را نداشته باشند اما اگر به سمت تغییر در ساختار نظام و به سمت نظام پارلمانی برویم، میتوانیم بگوییم که آن موقع احزاب هستند که موثر خواهند بود و در ساختار حاکمیتی نیز اثرگذار هستند.
وی درباره انشعاب و انشقاق در جریان اصولگرایی با قدرت رسیدن آنها در همه ارکان حاکمیتی بیان داشت: یکی از آفتهای جریانهای سیاسی کشور ما این است که ساختار حزبی ندارند و بیشتر شبیه باشگاههای سیاسی هستند و با محوریت پدر خواندهها فعالیت میکنند. زمانی که در مقابل رقیب یا دشمن قرار میگیرند اتحاد خودشان را حفظ میکنند اما وقتی که رقیب را کنار میگذارد و دشمن فرضی دیگر وجود ندارد، به انجام رقابتهای درون جریانی دست میزنند و رقابتهای درون جریانی باعث انشعاب و انشقاق و ایجاد فراکسیونهای مختلف میشود.
عضو جبهه ایستادگی خاطرنشان کرد: جریان اصولگرایی نیز همین گونه است زمانی که با اصلاحطلبها در رقابت هستند وحدت و انسجام دارند و با یکدیگر مشکلاتشان را حل میکنند اما به محض اینکه این شرایط از بین میرود، رقابتهای درون جریانی و بعد انشعابها شکل میگیرد. یکی از آفتهای جریانهای سیاسی این است که متکی به احزاب قدرتمند نیستند.
وی درباره اینکه با عقلای جریان اصولگرایی در مقاطع مختلف برخورد تند شده و آنها را گوشهگیر و منزوی میکنند، گفت: مشکلی که در ساختار سیاسی هر دو جناح وجود دارد این است که ظاهراً با یکدیگر تفاهم کردند همیشه به عنوان رقیب یا دشمن در صحنه سیاسی باشند و کسی دیگر را هم نگذارند وارد رقابتها بشود و یک تقسیم کار کردهاند و به همین دلیل هیچگاه حاضر نیستند با یکدیگر کنار بیایند و گفتمان مشترکی با هم داشته باشند.
کنعانیمقدم با بیان اینکه رقابتهای تند و تیز افراطی را ترجیح میدهند این باعث میشود که هر دو طرف با مشکل مواجه شوند، افزود: در جریان اصولگرایی شاهد این هستیم که آنهایی که از السابقون السابقون بودند به جای اینکه از مقربون شوند، کنار میروند و کسانی که تازه وارد عرصه رقابتها میشوند سعی میکنند آنها را حذف کنند و تا فضا برای خودشان داشته باشند و قدرت را بر دست خودشان بگیرند؛ به همین خاطر خیلی راحت از پیشکسوتان و افرادی که نقش اساسی در چینش سیاسی جریانهای سیاسی داشتند، عبور میکنند.
وی گفت: به همین دلیل جریان اصولگرایی به مخفیکاری و یک نوع تشکیلات مخفیکاری تمایل دارند که در پشت پرده هستند اما جریانها و احزاب سیاسی به عنوان پیشخوان در فعالیتهای سیاسی مطرح میشوند. شفافیت در هر دو جریان سیاسی نداریم و عمدتاً پدرخواندهها هستند که پشت پرده صحنه آرایی میکنند.
این کنشگر سیاسی اصولگرا درباره سکوت خبری لاریجانی و روحانی و اینکه آیا باید این سکوت را زمزمه گوشهنشینی آنها از سیاست دانست، گفت: هر کسی از سیاست کنار میرود یک دوره نقاهت دارد و نیاز دارد که یک دوره گذشته خودش را مرور کند. بعد برای آینده یک برنامهریزی کند و دوباره شروع کند. این افراد یا باید شکل اپوزیسیون به خودشان بگیرند یا شکل مستقل؛ به لحاظ اینکه ممکن است خودشان نیز زیر سوال بروند سعی میکنند چراغ خاموش حرکت کنند تا این شرایط بعد از طوفان بگذرند.
23215
آخرین دیدگاه