روزنامه خراسان نوشت: چرا باید در برابر مصادره مفاخر کشورمان صفآرایی کنیم؟
امروز روز بزرگداشت مولانا، شاعر و عارف نامی ایرانی و پارسیگوست. هنگامی که از واژه ایرانی برای معرفی مولانا استفاده میکنیم، منظورمان تعلق به گسترهای در پهنه جغرافیایی مشخص نیست؛ ایرانی بودن مولانا، حکایت از فرهنگی دارد که در حیطهای وسیع از مرزهای چین و قلب هندوستان تا کرانههای مدیترانه گسترش یافتهاست؛ این فرهنگ، لوازم، مشخصات و ویژگیهای خاص خود را دارد و طی قرنها، از امتزاج دستاوردهای فرهنگی اقوام گوناگون، بارور شدهاست؛ گنجینهای که با همت همه اقوام ساکن در فلات ایران و مجاور آن شکل گرفت و زیر عنوان فرهنگ ایرانی اسلامی بالید و بقا یافت.
مولانا، جلوه بارز چنین دستاورد سترگی است؛ زاده خراسان و بزرگ شده قونیه و پرورشیافته در فضایی که معطر به عطر اسلام و خصایص فرهنگ ایرانی است؛ فرهنگی که باید برجستهترین وجه آن را، بهرهمندی از زبان فارسی بدانیم.
زبان فارسی نشانی از نفوذ فرهنگ ایرانی اسلامی است؛ اینکه شاعران نامآشنای تاریخ ما، از نظامی گرفته تا مولانا و دیگران، گرفتار طمعورزی برخی دولتهای همسایه و تفکراتی شدهاند که میخواهند مرزهای جدید و ناهمگون فرهنگی را بر گستره وسیع فرهنگ باستانی ایرانی ترسیم کنند، نمیتواند باعث کاسته شدن از قدر و منزلت زبان فارسی در سرزمینهایی شود که نشان فرهنگ ایرانی بر تارک آنها میدرخشد.
مصادره مفاخر، پدیده شوم قرن اخیر و دورانی است که کشورهای ریز و درشت تازه تأسیس شده، برای خلق هویت جعلی به آن رو آوردند و کوشیدند تا با تغییر شناسنامه فرهنگی و ملی امثال مولانا، منکر فرهنگی به نام فرهنگ ایرانی شوند که همچون خورشید بر تارک تاریخ بشریت میتابد و میدرخشد؛ راست گفت استاد مهدی محقق که مصادرهکنندگان مولانا و نظامی، حتی یک خط از اشعار آنها را نمیتوانند بخوانند!
نیاز امروز ما، به پاسداری از این فرهنگ، یک نیاز ضروری است که در کنار دیپلماسی فرهنگی دولتها، میتواند امیدها را زنده نگه دارد و پاسدار هویت فرهنگ دیرینه ما باشد؛ کوششهای ما برای معرفی مفاخری مانند مولوی در سطح ملی و جهانی، قادر است مفهوم فرهنگ ایرانی اسلامی را به جهانیان یادآوری کند.
5858
آخرین دیدگاه