«پتهاش روی آب افتاد»، ضربالمثلی است که ریشه آن به دورهای برمیگردد که لولهکشی در شهرها وجود نداشت و مردم، آب مورد نیاز خود را از راه جویها به آب انبارها و حوضهای خانههای شان میرساندند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از صفحه اینستاگرامی گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آنچه امروزه جواز و گذرنامه و بلیت نامیده میشود، در گذشته پته میگفتند که برای موارد گوناگون صادر میشد؛ از جمله برای اسب، شتر و مالالتجاره صادراتی و وارداتی و حق راهداری.
معنی دیگر آن، بندگونهای بود که در جویهای نشیبدار میبستند که هم آب را نگاه دارد و هم جوی شسته نشود و هر جا که لازم میشد، آب را به قدر کفایت به داخل حوض و آبانبار خانهها هدایت میکردند تا به مصارف خانگی برسد.
در این میان، افرادی بودند که در سالهای کمآبی و خشکسالی، به حق دیگران تجاوز میکردند و خارج از نوبت، در نیمههای شب، که مردم در خواب بودند، در داخل جوی پته میبستند و آب را میبردند. اما گاهی فشار آب موجب میشد که پته از جای خود کنده شود و به جاهای دیگر برود، در این صورت ساکنان خانههای پایینتر، پته را روی آب میدیدند و قشقرش و آبروریزی برپا میشد، و این کار رفته رفته به صورت مثل درآمد.
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه