ابطحی در جماران نوشت: آقای محتشمی که رحمت خدا بر او باد، بی شک یکی از تاثیرگذاران عرصه سیاست داخلی و خارجی در پیش و پس از پیروزی انقلاب بود که کمتر شخصیتی در تاریخ سیاسی معاصر این تاثیر دوگانه را داشته است.
یکی از این خصلتها، تردید نداشتن در مبارزه با اسراییل به عنوان شر مطلق بود و این موضوع بسیار در زندگی اش پر رنگ ظاهر شد. خصلت دیگر او ذوب بودنش در امام خمینی بود آنگونه که همه چیز جهان را از پنجره نگاه امام میتوانست ببیند و قبول کند. و اما سومین خصلت او پای بندی به نهاد سنت و اعتقادات سنتی شخصی بود. در این وجیزه میخواهم به این سه خصوصیت وی اشاره کنم. محتشمی تهرانی بود. پس از تحصیلات مقدماتی در حوزه مجتهدی، خیلی زود به نجف رفت. از بدو ورود به نجف به حلقه دوستان امام خمینی پیوست.
حضور در بحبوحه حوادث مبارزاتی ایران در کنار امام خمینی در هنگامه شور جوانی طبعا او را به بررسی و شناخت مسایل جهان واداشت.
در عراق زمان حسن البکر برای مبارزات ضد آمریکایی و ضد حکومت ایران به زندان افتاد. در نجف با رهبران گروههای فلسطینی که با امام رفت و آمد داشتند آشنا شد و آرمان ضد اسراییلی در او شکل گرفت. وقتی انقلاب پیروز شد، در اوج مبارزات ضد امپریالیستی در منطقه و جهان، و جایگزینی سفارت سازمان آزادیبخش فلسطین به جای سفارت اسراییل در تهران، به صورت طبیعی سفارت سوریه در منطقه مفهوم مبارزه مستقیم با اسراییل را میداد و چه کسی آماده تر از محتشمی برای این کار. وقتی محتشمی سفیر ایران در سوریه شد دست به کار راههای عملی برای مبارزه با اسراییل شد.
در ابتدای کار انقلاب، یکی از دستور العملها و سیاستهای مطالعه نشده انقلاب، دفاع از هر نهضت آزادیبخشی در جهان بود.
دو سیاست مطرح بود. یکی اینکه ایران نهضتهای موجود آزادیبخش جهان را حمایت کند و دیگری اینکه نهضتهای جدیدی که صد در صد در خط نظام جمهوری اسلامی باشد تاسیس کند.
محتشمی پایه گذار سیاست دوم بود. در لبنان که عملا زیر مجموعه سیاسی سوریه بود حزب قدیمی امل وجود داشت که امام موسی صدر آن را پایه گذاری کرده بود و همه شیعه بودند و به صورت طبیعی متمایل به ایران و نه در اختیار ایران بودند.
محتشمی این شیوه امل را نمیپسندید. از میان نیروهای انقلابی و از داخل امل دست به تاسیس یک گروه مستقل ضد اسراییلی زد و نامش را حزب الله گذاشت. این گروه که خود را حزب الله هم میدانند پایه گذارش محتشمی بود و کم کم پا گرفت. در ابتدای کار درگیری خونینی با امل پیدا کردند و نهایتا محور مبارزه جدی با اسراییل شد.
در آغاز این راه اسراییل که خطر تفکر محتشمی را میدانست، اولین برخورد خشونت آمیز را کلید زد و با ارسال بمب نامه ای در محل سفارت ایران در سوریه قصد جان محتشمی را کرد و بمب منفجر شد و نهایتا محتشمی دو مچ خود را از دست داد و جانباز شد و به بیت امام در ایران برگشت.
مدتی در صدا و سیما بود. به عنوان معتمد امام در مهمترین سازمانی که انقلاب در آغاز به آن نیازمند بود. کارش مراقبت بخش خبر بود.
وقتی هم که به خاطر خط مشی سیاسی اش از سیاست رسمی کنار رفته بود باز هم در همه دنیا و ایران به عنوان شخصیت آشتی ناپذیر ضد اسراییلی شناخته میشد و در مجامع جهانی ضد اسراییل شرکت میکرد. خصوصیت بارز دوم محتشمی ذوب بودن در امام بود. بیش از یک شخصیت عادی، مورد اعتماد امام و دفتر امام بود.
در مجمع روحانیون مبارز که در ابتدا اکثریت آن را اعضای دفتر امام تشکیل میدادند عضو موسس شد و از سران چپ خط امامی آن دوران بود.
طبیعی بود در همین مسیر و با همان خصوصیت صراحت لهجه در چپ بودن پییشتاز شده بود. مواضعش افراطی تلقی میشد و پس از امام که چپ کم کم از صحنه خارج میشد مورد انتقاد و بی مهری حاکمیت رسمی قرار گرفت.
محتشمی ذاتا آدم انقلابی و سازش ناپذیری بود
به دلیل اعتماد امام در کابینه مهندس موسوی متصدی وزارت کشور شد. مخالفتهای جناح راست با وی بیشتر از همان زمان آغاز شد.
محتشمی ذاتا آدم انقلابی و سازش ناپذیری بود. پشتوانه پرقدرت دفتر امام را هم داشت و به همین دلیل با جناح راست در چارچوب خط امام مسامحه روا نمیداشت. در ایام وزارت کشورش آن قدر قدرتمند جلو رفت که حتی در مواردی در انتخابات رسما نظر شورای نگهبان را نمیپذیرفت و یک بار حکمیت را به امام کشاند و امام با انتخاب آقای محمدعلی انصاری به نوعی از محتشمی و اقتدار او حمایت کردند. محتشمی بعد امام پشتوانه اصلی اش را از دست داد. اما جایگاه سیاسی مهمی داشت. نماینده مجلس که شده بود باز مواضع تند او بر علیه جریان راست که بخش اصلی حاکمیت در دست او بود معروف بود و جسارتش مشهور.
معیارش همراهی با امام بود
کوتاه نمیآمد و همچنان انقلابی مانده بود. معیارش هم همراهی با امام بود و بر شخصیتهایی که در پستهای مهم حکومتی جای گرفته بودند و سابقه حمایت دیرین از امام نداشتند، حمله میبرد. این خصوصیت برجسته دوم محتشمی بود که قبول نمیکرد ممکن است معیارها کمی از دوران امام متفاوت شده باشد.
هر جا که نشانی از انقلابیگری به روایت آنروزها بود مرد پرخاشگر و صف مقدم جبهه، محتشمی بود. یکی از نمونههای آن مقابله با سلمان رشدی بود که او آغازگر این مبارزه بود و اطلاعات را به امام داد و حتی در برابر کسانی که در دولت این روش مبارزه با سلمان رشدی را نمیپذیرفتند فراکسیون تشکیل داد که شرحش طولانی است.
خصوصیت سوم محتشمی که پایبندی به دین سنتی بود در قسمت آخر عمرش بروز بیشتری کرد. با کمک مریدان و دوستانش حسینیه ای درست کرد بنام حضرت زهرا سلام الله علیها. روضه میخواند. سینه زنی میکرد. قرآن سر میگرفت و خیلی وقتها خودش با آهنگ غمگنانه صدایش متصدی خواندن دعا و روضه بود. به دلیل انقلابیگری در انتخابات سال ۸۸ پر رنگ ظهور پیدا کرد. در حمایت از مهندس موسوی که او را انقلابی از جنس انقلابیون اطراف امام میدانست مسئولیت صیانت از آرا را به عهده گرفت. پس از حوادث تلخ ۸۸ وقتی با او صحبت میکردی، دیگر بریده بود. حالتهای عرفانی اش قوت گرفته بود. در ایران نمیتوانست آن حالتها را ادامه دهد. دوست داشت از سیاست دور باشد. به نجف هجرت کرد و با زندگی فقیرانه، مثل همان که قبل انقلاب بود زندگی میکرد و باز هم در آنجا پرچم بیت امام خمینی را بر اساس اعتقاداتش بالا نگهداشت تا اینکه کرونا به سراغش رفت و در غربت او را مبتلا کرد و وقتی به ایران منتقلش کردند دیگر نشد جلو این ویروس نحس گرفته شود و او را آسمانی کرد. محتشمی برای خودش مکتبی بود. مکتب انقلابیگری و بس.
روحش شاد.
27215
آخرین دیدگاه