جماران نوشت: سید محمد صدر دیپلمات ایرانی که ارتباط نزدیک با مرحوم محتشمی پور داشت می گوید: آقای محتشمی پور چون مخالفان زیادی داشت آنها سعی داشتند از ایشان چهره ای خشن نشان بدهند و هم در مجلس و هم در جاهای دیگر به دروغ پراکنی علیه وی پرداختند و تا حدی هم موفق شدند. اما بنده که چهار سال با ایشان از نزدیک همکاری داشتم متوجه اخلاق عالی او شدم.
سید محمد صدر دیپلمات ایرانی که ارتباط نزدیک با مرحوم محتشمی پور داشت در باره آن شخصیت ارزشمند انقلاب می گوید: مرحوم محتشمی پور معتقد بودند که انقلاب اسلامی مربوط به همه دنیا است و ما نباید بسنده کنیم به اینکه این انقلاب در ایران پیروز شده است.
بخش هایی از گفتگو با محمد صدر درباره مشی اخلاقی و روش فکری و سیاسی مجاهد دیرین، مرحوم محتشمی پور را بخوانید؛
درباره شخصیت فردی، سیاسی، اجتماعی و دینی مرحوم محتشمی پور،و از سابقه آشنایی جنابعالی با ایشان و رویکردشان در فعالیت های سیاسی وی بفرمایید.
سابقه آشنایی من با ایشان به همکاریمان به وزارت امور خارجه برمیگردد. زمانی که من مدیر کل اروپا و آمریکا بودم مرحوم محتشمی پور به عنوان سفیر درسوریه به فعالیت مشغول بودند. البته در آن زمان سوریه در حوزه کاری من نبود و ما ارتباط کاری با یکدیگر نداشتیم؛ اما ایشان به دلیل اهداف انقلابی به دفتر بنده می آمد و به تبادل نظر در خصوص مسائل مختلف می پرداختیم. در نهایت هم که ایشان در سوریه سنگ بنای تاسیس حزب الله را گذاشتند و این مسایل بر کسی پوشیده نیست.
باتوجه به اهتمامی که این یار دیرین امام در خصوص گسترش انقلاب اسلامی داشت، لطفا بفرمایید که در زمینه تاسیس حزب الله اقدامات ایشان و نقش های مشورتی جنابعالی چگونه بود؟
با این که جامعه هدف ایشان در حوزه کاری من نبود اما نکات بسیاری از وی را به یاد دارم. اسراییل جنوب لبنان را اشغال کرده بود و به هیچ وجه حاضر به تخلیه نبود. به دنبال این اتفاق، این فکر به وجود آمد برای مقابله با صهیونیست باید یک جنبش استقلالی در لبنان به وجود بیاید که هم خاک لبنان را حفظ بکند و هم از هویت فلسطینیان صیانت کند. این کار با زحمات آقای محتشمی پور که با الهام از اندیشه های امام شکل گرفته بود آغاز شد و با این که کاری سختی بود به نتیجه رسید. از تجربیات امام موسی صدر و حزب امل استفاده کرد و مجموعه آنها را به عنوان حزب الله به وجود آورد. اسراییل تا کنون هر کجا را که گرفته پس نداده اما در لبنان به واسطه عملکرد خوب حزب الله اسراییل فرصت عمل نیافت و خاک این کشور را تخلیه کرد.
مرحوم محتشمی پور فردی اخلاقمدار بوده و نسبت به امور سیاسی از مشی اخلاقی بالایی برخوردار بوده است. در این خصوص اگر نکته ای دارید بفرمایید.
به نکته خوبی اشاره شد. آقای محتشمی پور چون مخالفان زیادی داشت آنها سعی داشتند از ایشان چهره ای خشن نشان بدهند و هم در مجلس و هم در جاهای دیگر به دروغ پراکنی علیه وی پرداختند و تا حدی هم موفق شدند. اما بنده که چهار سال با ایشان از نزدیک همکاری داشتم متوجه اخلاق عالی او شدم. مرحوم محتشمی پور انسانی بسیار خوش طبع و مهربان، لطیف و رفیق به معنای واقعی بود. تحمل نظر مخالف خودش را داشت و با روی گشوده رفتار میکرد. جنگ که تمام شد دو قانون در وزارت کشور مانده بود و هنوز به امضا نرسیده بود. یکی قانون احزاب و و دیگری قانون شهر و روستا. من می دانستم تا زمانی که جنگ هست فعالیت حزبی به صلاح نیست. فعالیت شوراها و احزاب ممکن است به صلاح نباشد. اما بعد از جنگ با ایشان صحبت کردم که متولی اجرای آن وزارت کشور است که باید به اجرا درآید؛ تا موضوع را به جریان بیندازند. به هر حال این پیشنهاد من برای آقای محتشمی خیلی جا نیافتاده بود. من هم از تجربهای که از کار در وزارت خارجه داشتم و نظام سیاسی دیگر کشورها را دیده بودم و مطالعه داشتم، موضوع را مطرح کردم.
من به این نتیجه رسیدم که حزبهای مختلف نظام را بیمه میکنند. و جابجایی احزاب موجب میشود تا خواستههای مردم در زمان های مختلف پاسخ داده شود و هیچ وقت آن نظام با انقلاب مواجه نمی شود. اگر مردم خسته شدند بهدنبال حزب دیگر می روند. اما اگر حکومت تک حزبی باشد و یا حزبی نداشته باشد، مردم وقتی خسته شوند امکان انتخاب در داخل نظام را ندارند. چیزی که در دوره شاه اتفاق افتاد. برای شوروی تک حزبی هم این اتفاق افتاد. به هر حال این قانون در شورای انقلاب هم تصویب شد و در قانون اساسی هم بود ولی اجرا نشد. در اولین مرتبه با آقای محتشمی پور این پیشنهاد را مطرح کردم ایشان خیلی موافق نبود.
ایشان حزب را فقط حزب الله می دانستند اما به این نتیجه رسیدند که وجود احزاب اعتبار نظام را بیمه میکند و هیچ موقع نظام این کشور با انقلاب مواجه نمیشود.
اما صلاح دید ما را به سمتی کشاند که این جریان به نفع نظام است و قانون احزاب و شوراها به اجرا درآمد. در آن زمان آقای محتشمی پور موضوع را به حضرت امام منعکس کردند و حضرت امام هم موضوع را به سران سه قوه ارجاع دادند که در آن زمان آیتالله خامنهای رئیس جمهور، آقای موسوی اردبیلی از قوه قضائیه و آقای هاشمی رفسنجانی هم مجلس و آقای مهندس موسوی نخست وزیر و حاج احمدآقا هم از طرف حضرت امام میآمد و در جلسات شرکت میکرد و آقای محتشمی و بنده در این جلسه بودیم. در آن جلسه اول اعتقادی به موضوع نداشت اما بعد که دید موضوع به نفع نظام است آن را پذیرفت و پای آن ایستاد. در جلسه سران سه قوه آقای هاشمی رفسنجانی با موضوع مخالفت کرد و من کمی ناراحت شدم. رو کردم به آیت الله خامنه ای و گفتم من یک سوال دارم: حضرت عباسی ما شعار های انقلاب را می خواهیم اجرا کنیم یا نه؟ آزادی که در شعار انقلاب است مربوط به همین آزادی احزاب است و … شوراها هم بر میگردد به جمهوری اسلامی و به هر حال مخالفت از سوی آقای هاشمی ادامه داشت که آیت الله خامنه ای در جمع بندی گفتند: آقای صدر، بروید و کار را شروع کنید.
باتوجه به اینکه حاج احمدآقا نیز در جلسات تصمیم گیری برای تشکیل احزاب در کشور حضور داشتند، نظر ایشان در خصوص به جریان افتادن این قانون چه بود؟
«قبل از شروع جلسه به دنبال تصویب این قانون، آقای موسوی اردبیلی نظر امام را در خصوص برپایی جلسه پرسید. حاج احمدآقا گفتند که امام فرمودند اگر قانون است باید اجرا شود. آقای موسوی اردبیلی گفتند امام چیز دیگری نگفتند؟ حاج احمداقا با همان روحیه شوخ طبعی همیشگی شان گفتند که «امام چیز دیگری نگفتند اما اگر بخواهی خودم چیز دیگری رویش میگذارم.» در کل ایشان نظرشان به این قضیه مثبت بود. با اینکه این طرح در بین مسئولان مخالفان زیادی داشت اما به هر حال تصویب شد. در نهایت باید مجددا بگویم که نمونه های اختلاف نظر اینگونه با آقای محتشمی پور زیاد داشتیم اما او با سعه صدر بحث میکرد و اگر قانع میشد، به راحتی با مسئله کنار می آمد و اثری از هیچگونه دیکتاتوری ذهنی در وی پدیدار نبود. تعصب فکری نداشت و بسیار روشن فکر بود.
درباره مشی سیاسی و اخلاقی آقای محتشمی پور بخصوص در چگونگی برخوردهای ایشان با مخالفان، لطفا مصداقی تر موضوع را تشریح بفرمایید.
یک مصداق واقعی به یاد دارم. همانطور که عرض کردم من معاون سیاسی – اجتماعی – امنیتی وزارت کشور بودم. بعد از گذشت یک سال همکاری با یکدیگر، ایشان به این نتیجه رسید که بهتراست که معاونت امنیتی از معاونت سیاسی – اجتماعی جدا و مستقل شود. من کاملا با این قضیه مخالف بودم به این دلیل که مسائل امنیتی باید تحت اشراف سیاسیون باشد تا در جامعه شاهد خشونت نباشیم. آقای محتشمی وقتی مخالفت من را دید از نظرشان منصرف شد. بعد از مدتی در گفتگویی به من گفتند: «همه مخالفان فکر میکنند من بسیار قدرتمندم! من چه وزیری هستم که نمیتوانم دو معاونت را از هم جدا کنم» کلا اهل زورگویی نبودند. من هم به سبب رفاقت خاصی که بین ما حاکم بود، با شنیدن این جمله از ایشان کمی شرمنده شدم و به ایشان گفتم با رویکرد شما موافقم و با ماجرا موافقت کردم. معاونت سیاسی – اجتماعی – امنیتی به دو بخش معاونت سیاسی_اجتماعی و معاونت امنیتی_انتظامی تقسیم شد. بعد که جدا شدن این دو معاونت، آقای محتشمی پور بنده را به عنوان معاونت هر دو بخش انتخاب کرد. ایشان بسیار انسان منطقی، لطیف و مهربانی بود و فکر میکرد من از این تصمیم ناراحت شدهام و درصدد برطرف کردن دلخوری بود. در صورتیکه من به هیچ وجه به این مسائل نمی اندیشیدم و صرفا به فکر پیشبرد انقلاب اسلامی و حفظ نظام بودم.
در پایان اگر خاطره ای در مورد ایشان دارید که تا کنون در جایی نقل نکرده اید بفرمایید.
نکته بسیار مهم این است که بعد از قضایای ۸۸ متاسفانه برخورد خوبی با ایشان نشد و در خیلی مواقع عده ای علیه ایشان شعارهای تندی سردادند و به او اهانت کردند. با این حال مرحوم محتشمی پور هیچ واکنشی به آنها نداشتند و با سعه صدر رفتار میکردند. رفتارهای بد و اهانت های بی شماری( حتی به گفته خودشان در حرم مطهر حضرت علی (ع) به ایشان شد که در نهایت باعث مهاجرت وی به نجف گردید. خداوند روحشان را قرین شادی کند.
۲۷۲۷
آخرین دیدگاه