حجت الاسلام و المسلمین علی یونسی وزیر پیشین اطلاعات به جماران گفت: غفلت از موساد سبب شده که نفوذ کند و این گونه ضربه بزند. به گونه ای که صریحا مسئولین جمهوری اسلامی را تهدید کند. برای من به عنوان فردی که مدتی در وزارت اطلاعات کار کرده ام بسیار دردآور هست.
بخش هایی از گفتگو با با حجت الاسلام و المسلمین علی یونسی در پی می آید:
آیت الله مصباح مخالف شریعتی و آیت الله طالقانی بود
اولین بار که بنده با شهید بهشتی ملاقات کردم به چند سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در خانه شهید قدوسی بر می گردد. من به عنوان یکی از تحصیل کردگان مدرسه شهیدین، منتظریه یا حقانی(همه این سه اسم به یک مدرسه اشاره دارد) بودم و شهید بهشتی مسئول عالی این مدرسه بود. مدرسه کاملا توسط شهید قدوسی اداره می شد ولی مسئول نهایی آیت الله دکتر شهید بهشتی بود. ما طلاب این مدرسه بیشتر با شهید قدوسی اداره می شدیم و مأنوس بودیم و در سال چند بار با شهید قدوسی در وقت های خاصی ملاقات می کردیم.. از ما پرسیدند که چرا شما با برادر عزیزمان آقای مصباح که مدرس خیلی خوبی است مخالف هستید؟! اما همه ما گفتیم، ما با ایشان مخالف نیستیم، بلکه با طرز تدریس و برخورد ایشان با مخالفین خودش مخالف هستیم.
*آیت الله مصباح یزدی شدیدا مخالف شخصیت هایی مثل مرحوم شریعتی، آیت الله طالقانی و به طور کلی روشنفکران انقلابی آن روز مخالف بود و با این کار مخالف بود که طلاب به فعالیت های سیاسی وارد شوند. ایشان اعتقاد داشتند طلبه ای که وارد مبارزات سیاسی شود ممکن است دستگیر شود و به زندان برود و در زندان تحت تأثیر گروه های مارکسیستی قرار بگیرند و لذا این کارها این مصلحت نیست. در هر صورت آیت الله مصباح یزدی مخالف مبارزات و فعالیت های طلبه ها بودند و همین باعث شد که طلبه ها به دو گروه تقسیم شوند.
کیهانی که امروز می بینیم به شدت گرفتار افراط و تفریط شده است
*{در پاسخ به این سوال که از همدرس های مطرح شما که در آن دوره در مدرسه حقانی درس خوانده اند و بعدا در نظام جمهوری اسلامی به مسئولیت رسیدند چه کسانی را می توانید نام ببرید؟}: من شاید معذور باشم اسم همه را ببرم. شهید شاهچراغی یکی از شاگردان خوب ایشان بود که مسئول کیهان بودند و کیهانی که امروز ما می بینیم به شدت گرفتار افراط و تفریط شده، موقعی این اتفاق افتاد که این شهید را از دست دادیم و چنانچه شهید شاهچراغی در آنجا بود این اتفاق نمی افتاد.
آقای خاتمی تحت نظر و اشراف آقای بهشتی تحصیل کرد
*آقای خاتمی هم در بعضی از دروس مدرسه حقانی حضور داشتند. در درس آیت الله شبیری که درایه و علم رجال تدریس می کردند آقای خاتمی هم بودند و من هم این افتخار را داشتم که در آن درس شرکت کنم. یعنی در این که آقای خاتمی تحت نظر و اشراف آقای بهشتی تحصیل می کردند تردیدی نیست.
امام خمینی به قضات دستور داد تا زمانی که عصبانی هستید قضاوت نکنید
همان موقع تلفن سیاسی آیت الله گیلانی به صدا در آمد. آیت الله گیلانی گوشی را برداشتند و بعد از سلام چند بار «چشم» گفتند. بعد گفتند حاج احمد آقای خمینی بود و از طرف امام پیام دادند که «این روزها که قضات عصبانی هستند قضاوت نکنند». این نوع مسائل را شما در کجا سراغ دارید؟! در حالی که ما آن روزها در جنگ داخلی بودیم. اما همان روز وقتی هنوز ساعت اداری شروع نشده بود امام خمینی(س) به قضات توصیه کردند تا زمانی که عصبانی هستید قضاوت نکنید.
کنایه به وزیر اطلاعات احمدی نژاد
*انقلابیون تنها بودند و امام با جمع معدودی این راه سخت را طی کردند و خیل عظیم متحجرین، واپس گرایان و متعصبین مخالف انقلاب بودند. البته وقتی همه مردم وارد انقلاب شدند آنها هم آمدند و خانه را تصرف و آنها را بیرون کردند و امروز جایی برای افکار بهشتی ها و مطهری ها نیست. برای اینکه خانه به تصرف همان مخالفین در آمده و این مشکل ما است. این مشکل است که در انتخابات به این شکل ظهور پیدا می کند که همه یاران امام خمینی(س) و انقلاب را طرد می کنند. این مشکل است که یک نفر روحانی با افتخار می گوید من به شورای نگهبان رفتم و قانع کردم که هاشمی رفسنجانی باید رد صلاحیت شود. برای اینکه خانه در تصرف همان هایی قرار گرفته که مخالف امام خمینی(س)، انقلاب اسلامی، بهشتی و شهید مطهری بودند.
نفوذ موساد در بخش های مختلف کشور نگران کننده است
*{ درباره بحث نفوذ و خرابکاری در اماکن هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای}: نفوذ در دهه ۶۰ متفاوت بود برای اینکه یک خانواده با هم مبارزه می کردند و نفوذ در همدیگر عادی بود. یک جنگ داخلی صورت گرفت و نفوذ آسان بود ولی حدود ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال مبارزه و کشور از همه نفوذهای گروه های تروریستی پاکیزه شد. ولی از نفوذ سرویس های اطلاعاتی و مخصوصا اسرائیل غفلت شد. ۱۰ سال اخیر متأسفانه نفوذ موساد در بخش های مختلف کشور به حدی است که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند. متأسفانه سازمان های امنیتی و اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند به جان خودی ها افتاده اند.
غفلت از موساد سبب شده که نفوذ کند و این گونه ضربه بزند. به گونه ای که صریحا مسئولین جمهوری اسلامی را تهدید کند. برای من به عنوان فردی که مدتی در وزارت اطلاعات کار کرده ام بسیار دردآور هست. در زمان ما و قبل از ما چنین نفوذهایی وجود نداشت و آنچه که می گفتند کار اسرائیل است ثابت شد که نبود. شروع شده بود و اگر این مسیر ادامه پیدا می کرد حتما این اتفاق نمی افتاد. ولی بعد از ما به دلیل رقابت سرویس های اطلاعاتی، موازی کاری که در وزارت اطلاعات رخ داد و سازمان های جدیدی که در مقابل وزارت اطلاعات ایجاد شد، وزارت اطلاعات را تضعیف کردند.
آن سازمان های جدید و موازی وزارت اطلاعات به جای اینکه با نفوذ مبارزه کنند مشغول کنترل و مبارزه با خودی ها شدند. میدان برای نفوذ سرویس های جاسوسی دنیا باز شد و امروز ما حق داریم برای همه جا و هر اتفاقی که رخ بدهد نگران باشیم. باید به گذشته برگردیم. باید موازی کاری و رقابت را پایان داد و اولویت های سرویس های داخلی ما مشخص شود. مبارزه با نفوذ باشد نه عناصر داخلی که منتقد و معترض هستند. الآن برای خیلی از سازمان های اطلاعاتی ما کنترل و مواظبت عناصر داخلی است و نفوذ دشمن نیست.
دوم اینکه همیشه و در همه جای دنیا نفوذ سرویس های جاسوسی در احزاب، سازمان ها و گروه های افراطی آسان است. برای اینکه معیار گروه های افراطی مانند داعش، القاعده و همه گروه های افراطی فقط افراط و تندروی است. کسی که مانند آنها حرف بزند، جنایت کند و اقدام کند برای آنها کافی است. این برای آنها نقطه قوت و برای نفوذ نقطه ضعف است. یعنی هر سرویس جاسوسی و اطلاعاتی عناصر بیمار و افراطی را از میان خودشان یا جای دیگر پیدا می کنند و در سازمان های افراطی نفوذ می دهند و هرچه آنها تندتر عمل کنند بالاتر می روند و هرچه جنایت بیشتری کنند ارتقاء پیدا می کنند؛ خیلی راحت است.
اگر افراد چاپلوس و افراطی را تعطیل کنیم دروازه ورود نفوذی ها بسته می شود
*این حرف من را همه کسانی که مسئولیت اطلاعاتی داشته اند می فهمند که همه گروه های افراطی یا اصل گروه را سازمان های جاسوسی ایجاد کرده اند و یا در آنها نفوذ می کنند. برای مبارزه با نفوذ چند کار باید کرد. اول اینکه همه جریان های افراطی و تندرو را باید تعطیل کرد و کسانی که متملق، چاپلوس و تحریک کننده هستند و مدام به اختلاف و دشمنی دعوت می کنند را باید دور کرد. کسانی که سخنرانی می کنند و مدام افراد یک جریان را می کوبند. کسانی متملق و چاپلوس هستند. این تیپ افراد هستند که به راحتی می توانند بالا بیایند. اگر می خواهید نفوذ را تعطیل کنید اینها را تعطیل کنید.
اگر افراد متملق، چاپلوس و افراطی را تعطیل کنیم دروازه ورود نفوذی ها راحت بسته می شود. ولی متأسفانه الآن می بینیم هرکس شعار تندتری بدهد، اقدام تندتری بکند و عملیات تندتری داشته باشد بیشتر بالا می رود و در کنار او افرادی هم بالا می آیند. راه نفوذ دشمن این است.
۲۷۲۱۹
آخرین دیدگاه