مرحوم محتشمی پور گفته بود: کسانی که در این انقلاب هرگز دستی بر آتش نداشتهاند یا از اساس مخالف نهضت اسلامی و مخالف حرکت توامان امام و ملت بودهاند، بعد از پیروزی انقلاب با ماسک جدید وارد شدهاند.
برخی از نکات مهم مصاحبه ای را که 8 سال پیش با مرحوم علی اکبرمحتشمی صورت گرفته را میخوانید:
* رخنه و نفوذ عوامل ضدانقلاب با پوشش انقلابیگری در نهادها و ارکان انقلاب همیشه در مرکز توجهات امام قرار داشت. امام نگران نفوذیها بودند.
* نفاق تنها روزنهای است که نامحرمان و نفوذیها برای رسیدن به اهداف خود و تصرف ارکان اصلی قدرت از آن استفاده کرده و همچنان هم استفاده میکنند.
* دربسته و سربسته بگویم؛ کسانی که در این انقلاب هرگز دستی بر آتش نداشتهاند یا از اساس مخالف نهضت اسلامی و مخالف حرکت توامان امام و ملت بودهاند، بعد از پیروزی انقلاب با ماسک جدید وارد شدهاند. خیلی از این گروهها و احزاب و بسیاری از این جریانات انحرافی به گونهای ماسک اسلام و انقلاب را به چهره زدند که بسیاری فریب آنها را خوردند.
* انجمن حجتیه یکی از شاخصترین جریانهای نفوذی و نامحرم انقلاب است. حضرت امام هرگز نگاه خوبی به این انجمن نداشتند. ایشان خطر انجمن حجتیه را برای انقلاب بسیار جدی تلقی میکردند.
خطر اصلی آنها جایی است که وقتی امام به آنها نهیب زدند تا تشکیلاتشان را جمع کنند به ظاهر اعلام انحلال کردند اما پشت پرده فعالیتهایشان، نظام تشکیلاتیشان و ارتباطاتشان را ادامه دادند. فقط فرقشان با پیش از انقلاب و اوایل انقلاب این است که ماسک انقلابی به صورت زدند و توانستند از غفلت مسوولان وارد ارکان نظام شوند و پستهای حساس هم بگیرند.
* اولین نقشهای که اجرا کردند و شاید هنوز هم روی آن کار میکنند و توالی فاسد آن را میبینیم که هزینههای فراوانی هم داشت، این بود که میخواستند یاران انقلاب و امام را با انواع اتهامات و برچسبهای بعید از عرصههای سیاسی و اجتماعی کنار بزنند و منزوی کنند. انجمنیها قبل از انقلاب به یاران امام و حتی خود امام در نجف انگ کمونیستی بودن میزدند. بعد از پیروزی انقلاب هم ما مشاهده میکنیم که خیلی از این موارد اتهامی توسط عوامل نفوذی در ذهن بسیاری از تصمیمگیرندگان انقلاب وارد میشود تا یاران و مبارزان همراه انقلاب را از گردونه حذف کنند. این یکی از روشهایی بوده که آنها داشتند.
* نسبت به خود امام هم در قم همین روش را اعمال کرده بودند که امام در یکی از پیغامهایشان فرمودند: «کار به جایی رسیده بود که وقتی مصطفای من از یک کوزهای در مدرسه فیضیه آب خورد، گفتند که این کوزه را آب بکشید و طاهر کنید، چرا که مصطفی پسر من است.»
*حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شورای نگهبان و حضور عوامل نفوذی در اطراف فقهای شورای نگهبان بارها تذکرات جدی دادند. اگر بخواهم یک نمونه از این هشدارها را به عنوان مثال بگویم پیامی است که ایشان به مناسبت گشایش مجلس دوم و ردصلاحیت سیدمحمد سلامتی به شورای نگهبان فرستادند، چرا که آقای خزعلی که عضو فقهای شورای نگهبان بودند سخنانی را درباره محمد سلامتی مطرح کرده بودند. امام در این پیام خطاب به شورای نگهبان فرمودند: «… گاهی دیده میشود بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است… از باب مثال در شأن شورای نگهبان و حتی خود آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. اینکه دیگر روشن است که روی منبر یا در هر جا حرام است که به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید که من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفتهاند و میگویند آقای سلامتی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو شورای نگهبان است آن هم به مسلمانی که نماینده مردم تهران است شرعا چه صورتی دارد؟ مادامی که شما اینگونه عمل میکنید باز هم توقع دارید جوانان انقلابی تند احترام شما را بگیرند؟… بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایر افراد نیست. بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشود… حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند.
* حضرت امام این مسائل را میدانستند که درباره نیروهای مسلح اعم از سپاه، ارتش، بسیج و سایر قوای مسلح و نفوذ جریانات سیاسی در این نیروهای مسلح تذکر میدادند و نسبت به آن اعلام خطر میکردند.
آخرین دیدگاه