دانشمندان برای علت علاقه ما به گلها توضیحات جالبی ارائه کردهاند.
هزاران سال است ما انسانها مشغول کاشت و برداشت گلهایی هستیم که ظاهرا جز احساس خوبی که در ما ایجاد میکنند، هیچ سود دیگری برای ما نداشتهاند و فقط در قرون اخیر است که از آنها استفادهای اقتصادی به منظور ساخت عطر میکنیم.
این در حالی است که شواهد نشان میدهد سالها پیش از بهوجودآمدن عصرصنعت و فناوری، در خاکسپاریها از گلها استفاده میشده است و در نگارههای موجود در غارها و سنگتراشیهای موجود در کاخها، تصویر گلها نیز کنار تصویر افراد گوناگون و پادشاهان به چشم میخورد، اما چه رازی در این ساختار رنگی و لطیف نهفته است که تا این حد ما را شیفته خود کرده است؟
در فرهنگهای مختلف سراسر زمین، گلها همیشه نمادی برای نشاندادن محبت و صمیمیت و حتی همدردی میان انسانها بودهاند. در دنیای مدرن امروزی ما بهجز برخی گلها که برای خاصیت درمانی یا تولید عطر از آنها استفاده میشود، بیشترشان صرفهای جز بیان احساس ندارند.
پرورش گل و گیاه، صنعت بسیار بزرگ و سودآوری است. بهطوری که برای مثال سود حاصل از پرورش گلها در آمریکا سالانه به حدود پنجمیلیون دلار میرسد. برخی روانشناسان ادعا میکنند ما گلها را دوست داریم، چون از کودکی یاد میگیریم آنها را دوست داشته باشیم، اما این علاقه تا چه حد عمیق است آیا همین دلیل ساده، میتواند توجیه گرایش قوی ما نسبت به گلها باشد؟
برای سنجش میزان این گرایش، گروهی از پژوهشگران در دانشگاه راتگرز آزمایش جالبی انجام دادند. همان طور که میدانیم، آشناترین رفتار در آسانسور آن است که افراد تا حد ممکن از هم فاصله بگیرند، اما هنگامی که آزمایشگر به فرد حاضر در آسانسور شاخه گلی هدیه میداد، این رفتار عوض میشد و فردی که هدیه را دریافت میکرد در ابتدا لبخندی واقعی – که در آن به جز عضلات کنار لب، عضلات کنار چشم هم حرکت میکنند – به آزمایشگر میزد و فاصله خود را با او کم کرده و حتی سر صحبت را هم باز میکرد.
این آزمایش با دادن یک خودکار هم تکرار شد، ولی نتیجه مشابهی نداشت و اغلب واکنش فرد مورد آزمایش به یک لبخند کوچک محدود میشد. در آزمایشی دیگر هم نشان داده شد گلدادن به افراد سالخورده باعث تقویت حافظه در آنها میشد.
در پی انتخاب زیستگاه
یکی از دلایلی که سعی در توجیه گرایش ما به گلها دارد، فرضیهای است که «گوردون اوریانز» در دهه ۹۰ میلادی با عنوان «انتخاب زیستگاه» ارائه کرد. در این فرضیه سعی شد علت انواع دیگر گرایشهای انسانی مثل علاقه عموم مردم جهان به رنگ سبز و آبی یا علاقه وافر به مزه شیرین توضیح داده شود. اوریانز پیشنهاد کرد ما امروزه همان گرایشهایی را داریم که هزاران سال پیش وقتی نیاکان ما در آفریقا ظاهر شدند، به کمک آنها زنده ماندند و موفق به تولیدمثل شدند.
برای مثال همگی ما به طعم شیرین موجود در میوهها گرایش داریم، چون افرادی از انسانها باقی ماندند که هنگام انتخاب غذا توجه فراوانی به میوهها داشتند و از این منبع غذایی بهره بردهاند. بر همین اساس گلها سرنخهای بسیار خوبی درباره محیط به ما میدهند؛ زیرا معمولا در مکانهایی میرویند که آب فراوانی وجود دارد و در چند ماه آینده مملو از دانه و میوه و در نتیجه غذایی مناسب برای ما خواهند بود.
پس آنجا محیط مناسبی برای زیستن و فرزندآوری است و به نفع نیاکان ما بوده که به خاطر بسپارند در چه مکانهایی گلها را دیدهاند و به همان محیط بازگردند. همچنین از آنجا که زنبورها از گرده گلها برای تغذیه و ساخت عسل استفاده میکنند، در اطراف آن مکان احتمال پیداکردن منبع کمیاب عسل هم وجود داشته است. در طی نسلهای متوالی این لذت و هیجان ناشی از دیدن گلها در حافظه ژنی ما ثبت شده و ما همچنان به یاد میآوریم آن لذتی را که نیاکان ما از دیدن گلها تجربه میکردند!
آخرین دیدگاه