حجت الاسلام راجی/ نویسنده و مدیر اندیشکده راهبردی سعداء
مردم در هشت سال اخیر، شرایط بسیار سختی را تجربه کردند اما انگار همفکران شما همچنان به دنبال حل مشکلات کشور این بار در مذاکرات وین هستند؛ اگر این روند اجرای تفکر نئولیبرالیسم در کشور ادامه پیدا کند، وضع اقتصادی مردم از این هشت سال هم بدتر خواهد شد.
آقای تاجزاده، شما به خطا تلاش دارید تا ذهن مردم را از واقعیت ها دور نگه دارید و حقایق را معکوس جلوه دهید. در نامه اخیر شما به حجت الاسلام رئیسی مطالبی موجود بود که عدم یا کمبود مطالعه شما در این موارد را می رساند، که در این یادداشت به یکی از آن ها اشاره می کنم.
شما در این نامه بیان کردید «آیا می توانید کشوری را نام ببرید که بدون عادی سازی روابط با کشورهای دنیا از جمله آمریکا، به جهش اقتصادی دست یافته باشد؟»؛ کشور ما یک دو راهی در مسائل اقتصادی را در پیش دارد که در انتخابات ریاست جمهوری آینده هم رقابت بین همین دو گفتمان است و مردم باید یکی از این راه ها را انتخاب کنند.
راه اول اینکه به قول شما به دنبال عادی سازی روابط با آمریکا و نگاه به بیرون باشیم و مانند هشت سال گذشته کشور را معطل برجام نگاه داریم و راه دوم هم اینکه، بر ظرفیت ها و توان داخلی تکیه کنیم و راه رونق تولید را در پیش بگیریم. برای پیدا کردن مسیر پیشرفت اگر تنها تاریخ اقتصادی کشورهای پیشرفته دنیا را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که این کشورها، کلید پیشرفتشان یک مهم بوده است آن هم تمرکز بر تولید و استفاده از ظرفیت ها و توان داخلی.
کره جنوبی که در حال حاضر یکی از قدرتمندترین اقتصادهای دنیاست، مسیر سختی را طی کرد تا به این جایگاه دست یافت. این کشور از سالهای 1910 تا 1945 میلادی، تحت استعمار ژاپن بود و در سالهای 1945 تا 1948 نیز تحت اشغال نظامی آمریکا قرار گرفت و بعد از آن هم طی سالهای 1948 تا 1961 میلادی حکومتی تحت حمایت تمام عیار آمریکا در این کشور شکل گرفت و اوضاع اقتصادی این کشور اصلا مناسب نبود به طوری که، در سال 1962 درآمد سرانه مردم کره جنوبی فقط 87 دلار ثبت شده است که در آن زمان از کشورهای هائیتی، اتیوپی و یمن پایینتر بود و۴۰ درصد مردم نیز از فقر مطلق رنج میبردند اما با روی کار آمدن رئیس جمهوری به نام «چانگ هی پارک» اوضاع بسیار تغییر کرد. هنگامی که او رئیس جمهور شد، کره جنوبی کاملاً تحت سلطه آمریکا و برای گذران امور خود وابسته به کمکهای خارجی بهویژه کمکهای آمریکا بود، اما او برای پیشرفت کشورش، استراتژی یک اقتصاد متکی به درون از طریق نگاه به داخل و جایگزینی واردات و با شعار «دفاع خوداتکا اقتصاد خودکفا» را در پیش گرفت. او ایجاد صنایع سنگین و شیمیایی را موتور رشد اقتصاد کشور میدانست و حرکت در این مسیر را مبنای عمل خود قرار داده بود.
او مقابل سیاست ها و دخالت های آمریکا ایستاد تا جایی که آمریکا از اواسط دهه 1960 کمک های مالی خود به دولت کره را قطع کرد اما دولت پارک به جای اینکه بر لغو تحریم ها تمرکز کند، با نادیده گرفتن و دور زدن محدودیتهای آمریکا، راه تمرکز بر تولید را در پیش گرفت.
چانگهی پارک در دوره ریاستجمهوری خود بر کره جنوبی مقررات مختلفی برای صیانت از بازار داخلی این کشور دربرابر سرمایه گذاران خارجی وضع کرد. سرمایهگذاری مستقیم خارجی در تولید کالاهای مصرفی برای بازار داخلی کاملا منع شد و کالاهای وارداتی سرمایهگذاران خارجی به کره جنوبی بهشدت تحت نظر بود و کنترل میشد تا اینکه سرمایهگذاران، صرفاً آن دسته از کالاهای سرمایهای را وارد کره کنند که اولاً ضروری است و ثانیاً در داخل کره تولید نمیشود.
پارک برای بازه زمانی ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ نرخ رشد متوسط ۷.۱ درصدی را پیش بینی کرد. برخلاف تردیدهای مستشاران آمریکایی که برنامه پارک را واقعی نمیدانستند و او را مسخره می کردند، در این بازه زمانی، میانگین نرخ رشد از هدف تعیین شده فراتر رفت و به 8.9 درصد رسید؛ تولید صنعتی کره به طور میانگین سالانه ۱۵ درصد رشد کرد و میانگین سالانه رشد صادرات به ۲۹درصد رسید.
پارک آنقدر سیاست های خود را خوب اجرا کرد که آمریکا سرانجام او را ترور کرد. پیشرفت اقتصادی کره و شرکت هایی مانند هیوندای، سامسونگ و … که در حال حاضر جزو قدرت های اقتصادی دنیا هستند، ریشه در سیاست های پارک دارد. البته این راه پیشرفت تنها مختص به کره جنوبی نیست، بریتانیا هم که زمانی فقط می توانست پشم خام بفروشد، با استفاده از راه تکیه بر تولید و کنترل واردات توانست پیشرفت کند.
خود آمریکا هم زمانی مستعمره بریتانیا بود اما بعد از اینکه «الکساندر همیلتون»، وزیر خزانه داری این کشور شد و سیاست های حمایت از تولید را در پیش گرفت و حتی ورود کالاهای انگلیسی را ممنوع کرد، آمریکا تازه در مسیر پیشرفت قرار گرفت.
ژاپن نیز بعد از جنگ جهانی دوم، زمانی توانست دوره ای را با عنوان معجزه اقتصادی رقم بزند که فردی به نام «هایاتو ایکدا»، وزیر صنعت و تجارت شد و مقابل سیاست های تجارت آزاد که توصیه آمریکا بود، ایستاد و مسیر تکیه بر تولید را در پیش گرفت. این راه در دیگر کشورها مانند آلمان، فرانسه و … هم تکرار شد تا توانستند به قدرت های اقتصادی دنیا تبدیل شوند.
اما راهی که شما و همفکران شما در هشت سال اخیر در کشور در پیش گرفته اید و کشور را معطل برجام و سرمایه گذاری خارجی و لغو تحریم ها و ارتباط با آمریکا نگه داشته اید، سرانجامش می شود کشوری مانند عربستان که یک اقتصاد نفتی بدون تحریم و بدون تولید است که در حال حاضر بخش زیادی از مردم این کشور دچار معضل بیکاری هستند و 75 درصد نیروی کار این کشور را خارجی ها تشکیل می دهند.
از آسیبهای غیراقتصادی خامفروشی که بگذریم، عمده مصائب حکومت سعودی در حفظ ثبات اقتصادی این کشور در نوسانات قیمت نفت است؛ به طوری که هر بار درآمدهای نفتی این کشور بر اثر افت قیمت نفت، کاهش پیدا میکند و حکومت، مجبور به اخذ وام از نهادهای بینالمللی برای ثابت نگه داشتن نرخ دلار و ارزش ریال سعودی میشود.
برخی ها گمان می کنند که چون نرخ تورم در این کشور نزدیک به صفر است و ارزش پولش سالهاست که ثابت مانده، به معنای موفقیت اقتصاد عربستان است اما اینطور نیست، آن ها چون پشتوانه صنایع تولیدی برای حفظ ارزش پولشان ندارند، مجبور می شوند از نهادهای بین المللی وام بگیرند تا ارزش پولشان را میخکوب نگه دارند. به طوری که تا سال 2016، میزان بدهیهای خارجی عربستان به بیش از 200 میلیارد دلار رسید و این اقتصاد نفتی با این حجم از بدهی به زودی فرو خواهد پاشید.
نمونه های دیگری از این نوع اقتصادهای وابسته نیز وجود دارد، مانند کشورهای شیلی، مکزیک، ترکیه، آرژانتین و … که همین راه را رفتند و دچار مشکلات اقتصادی شدید مانند گرانی، فقر، تورم و … شدند که نمونه کوچکی از این مشکلات اقتصادی در کشور ما منجر به سقوط هشت ساله در اقتصاد شد از گرانی، تورم و مشکلات عینی مردم گرفته تا افزایش فقر و ضریب جینی در آمارهای بانک جهانی.
مردم در این هشت سال که حاصل اجرای تفکرات همفکران شما در کشور بود، شرایط بسیار سختی را تجربه کردند اما انگار همفکران شما هنوز از این هشت سال اشتباه، درس نگرفته اند و دوباره به دنبال حل مشکلات کشور این بار در مذاکرات وین هستند و اگر این روند اجرای تفکر نئولیبرالیسم در کشور ادامه پیدا کند، وضع اقتصادی از این هشت سال هم بدتر خواهد شد و اوضاع می تواند به حدی برسد که مردم ما هم مانند کشور شیلی که زمانی این تفکرات در آنجا پیاده شد، مجبور شوند 74 درصد از هزینه های خانوارشان را فقط صرف خرید نان کنند.
در این یادداشت مجال نیست تا به دیگر نکات اشتباه شما مانند انتخابات آزاد و FATF و … پاسخ دهم، اما برای پاسخ به برخی از این مسائل، کتاب «انتخابات، تَکرار یا تغییر» را برای شما ارسال خواهم کرد.
آخرین دیدگاه