در نوروز سال ۹۹ همه مردم یک صدا گوش به فرمان ستاد مبارزه با کرونا بودند و همین اطاعت نیز باعث شد کرونا از نفس بیفتد. در نوروز ۱۴۰۰ و با یورش جدید کرونا در موج چهارم این تبعیت و اطاعت به حداقل خود رسیده است.
به گزارش خبر فوری، در این چند روز به مناطق مختلفی از شهر رفتم تا وضعیت تعطیلی تهران را در روزهای اوج گیری کرونا ببینم. همانطور که حدس میزدم تقریبا همه جا باز بود. از سیگارفروشی و لوازم خانگی گرفته تا آموزشگاه رانندگی و حتی گرمابههای عمومی.
اما به راستی علت این سرکشی در مقابل قانون چیست؟ علت را از کاسبها پرسیدم. برخی باز بودن بانکها را بهانه میکردند و برخی وضعیت بد اقتصادی را. با این حال، آنچه در گفته بسیاری از مردم مشترک بود، این بود: "چرا دولت در تعطیلات عید نوروز جلوی سفرها را نگرفت تا امروز کار به اینجا نکشد؟". برخی وقتی با پرسش من مواجه میشدند حتی پوزخند زده و در حالیکه کار خود را ادامه میدادند، زیر لب به دولت بد و بیراه میگفتند.
برداشت من از رفتار مردم و واکنششان یک چیز بود: آنها از دست دولت خشمگین هستند و به لجبازی با آن پرداخته اند. مردم دیگر حاضر نیستند به اقتدار دولت اعتنا کرده و بیتوجه به فرامینش، کار خود را میکنند. اقدامات دولت در زمینه کرونا ( در یک سال اخیر) بسیار ضعیف بوده است. آنچه مشهود است این است که ستاد مبارزه با کرونا در گرفتن تصمیم، قاطع و سریع نیست و همین امر نهاد دولت و اقتدارش را در نظر مردم کوچک کرده است.
غولی که از پا درآمده است
پیش از این نیز گفته شد که دولت از منظر بسیاری از فلاسفه سیاسی یک "لویاتان" است؛ یک غول مخوف و مقتدری است که انسانها برای جلوگیری از غارت و کشتار همدیگر به دست همدیگر آن را به وجود آورده و به آن، قدرت یک غول بزرگ را داده اند.
به عبارت بهتر، بنا به نظریه کلاسیک قرارداد اجتماعی، مردم بخشی از اختیاراتشان را کم میکنند و به دولت میدهند تا بتوانند در امنیت، آسایش و رفاه زندگی کنند. طبق نظریه کلاسیک دولت، مردم حاضرند برای بقا مدتی را در سختی زندگی کرده و یک نهاد اجبارکننده (توماس هابز، فیلسوف انگلیسی این نهاد را به یک موجود افسانه ای مخوف در روایات یهودی به نام لویاتان تشبیه میکند) را تحمل میکنند.
اما مردم برای چه چنین اختیاری را به دولت میدهند؟ مهم ترین خواسته آنها تأمین امنیت و حیات است. زمانی که دولت نتواند این امنیت و آسایش را فراهم کند توجه و اطاعت مردم از این لویاتان نیز کم و کمتر میشود. مردم دیگر به دولت اعتنایی نداشته و کار خود را میکنند. توصیف اولیه من از شهر تهران نشان میدهد که مردم در اوج یک همه گیری که جانشان را در خطر انداخته، دقیقا به این امر گرایش پیدا کرده اند.
نهاد دولت تضعیف شده است؟
از نظر بسیاری از متفکران، آنچه یک جامعه را کنترل میکند و مانع از این میشود که مردم به جان هم افتاده و در یک هرج و مرج تمام عیار زندگی کنند، نهادهای اجتماعی هستند. اخلاق، خانواده، قومیت، مذهب و … از جمله مهم ترین این نهادها هستند. از نظر برخی متفکران سیاسی همچون عباس عبدی در شرایط فعلی ایران، همه این نهادها تضعیف شده اند. عبدی معتقد است تنها نهادی که فعلا کارایی دارد و میتواند ایرانیان را از یک از هم گسیختگی برهاند، نهاد دولت است. عبدی معتقد است اگر این نهاد نیز تضعیف شود شاید با یک به هم ریختگی تمام عیار مواجه شویم. آنچه عبدی در مورد آن سخن گفته حالا در موج چهارم کرونا در حال نشان دادن خود است. به راستی چه نهادی میتواند مردم را مجاب کند که در خانه مانده و بیرون نرفته و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند. اگر نظریه عباس عبدی را قبول کنیم باید بگوییم: "دولت و فقط دولت".
در سه موج قبل، تبلیغات دولت، اقداماتش و به خصوص اقتدار نصفه ونیمه اش مردم را در خانه نگه داشت. در نوروز سال ۹۹ همه مردم یک صدا گوش به فرمان ستاد مبارزه با کرونا بودند و همین اطاعت نیز باعث شد کرونا از نفس بیفتد. در نوروز ۱۴۰۰ و با یورش جدید کرونا در موج چهارم این تبعیت و اطاعت به حداقل خود رسیده است. به عبارتی تنها نهادی که میتواند جلوی کرونا را بگیرد از کار افتاده و به اصطلاح تیغش دیگر نمیبرد. این دقیقا وضعیتی است که اکنون حاکم است. ستاد دستور میدهد و مردم اطاعت نمیکنند؛ حالتی که بدون شک نشانه یک بیماری مهلک اجتماعی است. آمار کرونا هر روز رکورد میشکند و رعایتها کمتر و کمتر میشود؛ زنجیر لویاتانی دولت زنگ زده و عنان جامعه از کف دولتمردان در رفته است.
آیا انتخابات خرداد این درد را درمان میکند؟
آنچه در اینجا مهم است این است که آیا نهاد دولت دچار ضعف شده است یا نه، مساله مربوط به دولت فعلی است؟ اگرمساله مربوط به دولت فعلی باشد، با برگزاری انتخابات و آمدن دولت جدید، شاید اوضاع به حالت سابق بازگردد و بین دولت و مردم پیوندی ایجاد شود اما اگر مساله عمیق تر از این حرفها باشد، شاید دیگر به وضعیت سابق باز نگردیم و نتوانیم کرونا را مهار کنیم.
به نظر من، شق اول درست است و با تغییر در دولت احتمالا مردم بار دیگر، لویاتان خود را پیدا کنند. با این حال، باید صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقی میافتد.
آخرین دیدگاه