سعید جلیلی که برای خود در تاروپود انتخابات ۱۴۰۰، رئیس جمهور شدن را به تصویر میکشید این روزها با وضعیت جدیدی روبه رو شده است که شاید ناچار شود از برج بلند آمال و آرزوهایش پایین بیاید.
زمانی برو بیایی داشت و وقتی اسمی از انتخابات ریاست جمهوری به میان میآمد نامی هم از «دیپلمات اصولگرایان» برده میشد. سعید جلیلی سال ۹۲ وقتی که به برکت مذاکرات ۵ +۱ اسمش بر سر زبانها افتاده بود، خود را سوار بر مرکب مراد دید و وارد میدان انتخابات شد. هرچند همان زمان هم صف کاندیداهای اصولگرا تنها ۴ میلیون رای را روانه سبد او کرد اما این ناکامی پایانی برای رویا پردازیهایش و آرزوی رسیدن به خیابان پاستور و تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری نبود؛ البته بهتر است بگوییم ۴ میلیون رای برای سعید جلیلی نه تنها ناامید کننده نبود بلکه در حساب و کتابش آن میزان رای یک موفقیت نصفه و نیمه محسوب شد برای همین چرتکه انداختنها به منظور رسیدن به یک هدف نهایی از همان برهه تاریخساز شروع شد.
حرکت سایه به سایه و گذر از ۹۶
وقتی کنگره ۳ هزار نفره اصولگرایان تحت لوای جمنا روزهای پایانی سال ۹۵ تشکیل شد، اسم سعید جلیلی هم جزو کاندیداهای احتمالی این تشکل تازه تاسیس به گوش میرسید اما هیچکسی تصورش را نمیکرد کاندیدای اصلح جبهه پایداری اولویتهای آخر را به خود اختصاص دهد؛ اما خروجی جبهه مردمی نیروهای انقلاب روی خوشی به جلیلی نشان نداد و البته جلیلی هم که رقابت با رئیس جمهور مستقر را یک بازی از پیش باخته میدانست عطای کاندیداتوری را به لقایش بخشید. اما حلقه اصلی فعالیتهای او برای انتخابات ۱۴۰۰ از همان تابستان ۹۶ شروع شد.
«سایه تمدن اسلامی برای تایید، تکمیل و تصحیح برنامههای دولت دوازدهم»؛ این نام عریض و طویل نه عنوان همایش است نه عنوان یک مقاله بلکه ساز و کاری است که از همان سال ۹۶ تحت لوای «دولت سایه» کمی دورتر از دفتر حسن روحانی در مقر سعید جلیلی به پا شد. جلیلی پایش را در یک کفش کرده بود تا زیر و بم دولت روحانی را به نقد بکشد و از کجا معلوم؟! شاید جاده صاف کنی شود برای دومین حضورش در گود رقابت ریاست جمهوری در قرن جدید.
هرچند برای مدتی جلسات دولت سایه جلیلی به سکوت رسید اما همینکه سر و صدای یازدهمین انتخابات مجلس بلند شد جلیلی هم بار دیگر تنور جلساتش را روشن کرد و آن را به پشت درهای خانه ملت هم کشاند؛ حالا دیگر پای نمایندگان منتقد به دفتر جلیلی باز شده بود و بیانیههای انتقادی با سربرگ دولت سایه و جلسات نقد و بررسی از این نشستها خارج میشد.انتخابات اسفند ۹۸ که تمام شد و طعم پیروزی آن هم در پایینترین نرخ مشارکت مردم درطول تاریخ انقلاب اسلامی کام جلیلی را مانند دیگر رفقایش شیرین کرد برای رسیدن به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قد علم کرد.
وضعیت دردانه پایداری بعد از فوت پدر
«وظیفه ما این است که در میان این عزیزان اصلح را بشناسیم و دوستان ما تلاشهایی در این ارتباط انجام دادهاند و در تشخیص اصلح معیاری که بیشتر از همه مورد توجه بود احیای ارزشهای اسلامی بود؛ بعد از انصراف لنکرانی، دوستان ما به اتفاق آرا تشخیص دادند که فرد اصلح، جناب آقای دکتر جلیلی هستند که از امتیازات و ویژگیهای خوبی برخوردارند» اینها جملاتی است که آیتالله مصباح یزدی ۷ خرداد ۹۲ در حمایت از سعید جلیلی به زبان آورد؛ حمایتی علنی که تا روزهای پایانی عمر خود دست از این حمایت همه جانبه بر نداشت و همچنان جلیلی را به عنوان گزینه اصلح پایداری برای انتخابات ۱۴۰۰ میدانست. اما روزگار با سعید جلیلی سر سازگاری ندارد و اوضاع برای او در جبهه پایداری بعد از فوت پدر معنوی این تشکل تغییر کرد تا آنجا که دیگر حتی برای حفظ ظاهر هم شده، از حمایت پایداریها از سعید جلیلی خبری نیست.
حالا دیگر مرتضی آقاتهرانی جایگزین آیتالله مصباح یزدی شده است و صادق محصولی نیز بر کرسی دبیرکلی پایداری تکیه زده وبا این اوصاف تنها وضعیت سبز جلیلی است که تغییر رنگ میدهد و نزدیک به خاکستری شده است؛ تا آنجا که سقای بیریا از اعضای جبهه پایداری احتمال کاندیداتوری صادق محصولی را پررنگتر از سعید جلیلی ارزیابی میکند.
وضعیت خاکستری یا مهره سوخته؟
محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، حسین دهقان، رستم قاسمی، ابراهیم رئیسی و …. صف افراد احساس تکلیف کرده آنقدر شلوغ شده است که خود اصولگرایان هم ماندهاند با این صف عریض و طویل چه کنند؛
افرادی که برای خود جایگاه و مقامی دست و پا کردهاند و حالا میخواهند بخت و اقبالشان را بعد از ۸ سال دوره سکانداری معتدلین امتحان کنند. در این میدان سعید جلیلی هم که تمام برنامهریزیهایش را بر اساس انتخابات ۱۴۰۰ به پیش برده بود در حالتی از خوف و رجا به سر میبرد؛ به هر حال او یک بار طعمِ طمع قدرت همقطارانش را در جریان انتخابات ۹۲ چشیده است و میداند اگر پای قدرت در میان باشد هیچکدام حاضر به کنار کشیدن به سود دیگری نخواهند بود و اگر پا به میدان رقابت بگذارد احتمالا وضعیتی نامبارکتر از سال ۹۲ انتظارش را میکشد.
وضعیتی که حدس و گمانش چندان دور از انتظار نیست و در حال حاضر میتوان با چشم مشاهده کرد که در محافل اصولگرایی کمتر صحبت از سعید جلیلی به گوش میرسد و بیشتر به نظر میرسد جلیلی در این وانفسای انتخابات اگر نگوییم به یک مهره سوخته تبدیل شده است باید گفت کاملا در حاشیه انتخابات قرار گرفته است کسی که در فقدان آیت الله مصباح یزدی، جبهه همیشه حامی او نیز حاضر نیست بر سرش طلب سهمخواهی کند.
آخرین دیدگاه