دنیا از نگاه آسیابانِ پیرِ کویرنشین زیباتر است؛ بادها را «ماموران خداوند» میخواند؛ در هیاهوی دنیای ماشینی امروز، آسیابهای بادیاش را رها نکرده و با اینکه هشتاد و ششمین سال زندگیاش را میگذراند، دل در گرو کویر و آسیابهایش دارد و آسیابانی میکند.
قدیمیترین آسیابانِ ایران میگوید: «مثل باران، باد را هم خدا از ما گرفته است؛ این آسیابها با هر بادی نمیچرخند و هر سنگی هم گندم را آرد نمیکند.»
حدود ۲۸۰ کیلومتر دورتر از مشهد؛ زمانیکه شهرهای تربت حیدریه، رشتخوار، سلامی وخواف را پشت سر بگذاریم، به «نشتیفان» تاریخی میرسیم که در دل خود بخشی از تمدن ایران و آثار تاریخی را جای داده است. معروفترینشان آسیابهای بادیِ عمودیای است که «آسباد» نام دارند.
آسبادهایی که گذر ایام را دیدهاند و اگرچه بخشی از آنها در خاک و بادِ زمانه از بین رفته اما از ۲۱۰ آسبادی که در منطقه شهرستان خواف شناسایی شده، بقایای ۱۲۵ آسباد همچنان استوار مانده و بخشی از آنها هم مرمت شده است. از ۳۴ آسبادی که در نشتیفان وجود دارد، ۶ آسباد آماده به کار هستند که دو آسبادِ علی محمد اعتباری رودی، قدیمیترین آسیابان ایران، اکنون فعال است و دسترنج کشاورزان منطقه را به آرد تبدیل میکند.
پیرمرد کویرنشین در بیرون آسیابش نشسته و منتظر اذان است. باد نسبتا شدیدی میوزد. میگوید "اینها باد نیستند، ماموران خداوند هستند؛ میروند به ابرها و آسمان افغانستان و پاکستان خبر میدهند تا باران ببارد". از امروز و دیروز نیست که اینجاست و شغلش چنین است. از روزهایی صحبت میکند که وسیله تردد مردم شتر و الاغ بوده؛ از روزهایی که دنیا کوچکتر بوده و الان که این خودروها آمده "دنیا بزرگ شده است".
متولد ۱۳۱۴ است؛ شغل پدرش -عبدالرحمن- آسیابانی و کشاورزی بوده و علی محمد از کودکی با آرد کردن گندم آشنا میشود. خواندن و نوشتن را در مکتب آموخته است.
با همان نگاه زیبایش به زندگی میگوید "مثل باران، باد را هم خدا از ما گرفته است؛ این آسیابها با هر بادی نمیچرخند و هر سنگی هم گندم را آرد نمیکند. از شهرهای اطراف، حتی از افغانستان هم به اینجا میآمدند تا گندمهایشان را آرد کنند."
هر ۱۰ کیلو آرد، یک کیلو مُزد میگرفته است. میگوید در قدیم «پول» به این صورت وجود نداشته و فراوان نبوده و مردم بیشتر با چیزهایی به جز پول با هم داد و ستد میکردند.
به شغلش، آسیابش و گندمها علاقه دارد. تاکید میکند که اگر علاقه نداشت که این همه سال این وسایل را حفظ نمیکرد. در جوانی علاوه بر آسیابانی، ماشین سنگین هم داشته و میوههای خربزه منطقه را به جنوب و آردها را به سیلوی مشهد میبرده است. هم آسیاب را داشته و هم رانندگی؛ زمین و خانه هم بوده اما اکنون همه را فروخته و "در راه خدا" داده است، به جز خانه قدیمیای که در محل آسیاب ساخته و در آن زندگی میکند.
به روزهایی اشاره میکند که بیش از ۴۰ نفر در محل آسیابها فعالیت میکردهاند اما امروز دیگر از آنها خبری نیست و علی محمد مانده و آسیابش.
به آن سوی خیابان که خانههایی جدیدتر ساخته شده است اشاره میکند؛ به نظر میرسد پیشتر در آنجا آسیابها قرار داشته و با تخریبشان در گذر زمان، خانههایی احداث شده است. در کنار این آسبادها، آسیابهای آبی هم وجود داشته. علی محمد اعتباری میگوید در تابستان با آسیابهای بادی کار میکردیم و در زمستان، آسیابهای آبی گندم مردم را تبدیل به آرد میکردند اما اکنون هیچکدام از آن آبیها وجود ندارند.
درب چوبی ورودی آسیابها کوتاه است؛ برای ورود باید خم شد. فضایی نسبتا سرد که در چندمتر جلوتر از درب ورودی، پلههایی وجود دارد و دو سنگ بزرگ آسیاب به صورت روی هم قرار گرفته در آنجاست. سنگی که به گفته آسیابانش، سنگی خاص و به امر خداست و از کارخانهای که چهار فرسخ با اینجا فاصله دارد آورده میشود. وسط سنگ هم سوراخ است و تنه درخت کاجی به صورت عمودی شکل به بالا رفته است. اگرچه اکنون برای روشنایی داخل آسیاب از لامپ استفاده میشود اما در گذشته با آتش و شمع روشن نگه داشته میشده و گودیهایی برای این کار روی دیوارها قرار دارد.
زمینِ محلِ گودی به دلیل آردهایی که به جا مانده و روی زمین ریخته سفید است. ترازوی قدیمیِ آسیابان هم هنوز وجود دارد. روز به روز وسایل جدیدتری آمدهاند اما پیرمردِ متعهد وسایل قدیمیاش را دور نمیانداخته است. وزن آردها را با ترازوی جدیدتری حساب میکند اما سنگهای ترازوی قدیمی همچنان اینجاست. اَلکها هم روی دیوار آویزان شدهاند و جانماز و سجادهاش هم پهن است. «صفا» و «سادگی» شاید دو کلمهای باشد که در گوشه گوشه این آسیاب به چشم میخورد.
در محل آسیابها خانههایی قدیمی وجود دارد. کوچههای باریکی که کنار هم شکل گرفتهاند. منزل علی محمد اعتباری چند قدمی با آسیاب فاصله دارد. خانهای که به تازگی توسط میراث فرهنگی بازسازی شده و دهمین کاشی ماندگار استان خراسان رضوی هم ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ سردر منزل او که از حاملان میراث ناملموس در عرصه فرهنگ آسیابانی آسبادهای خراسان رضوی است نصب شد.
میگوید این خانه را با دستهای خودم ساختم. در گذشته با چند خانواده دیگر در اینجا زندگی میکرده است؛ خانهای که به تازگی توسط میراث فرهنگی مرمت و بازسازی شده است.
محمود باعقیده، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان خواف با اشاره به فعالیتهای حاج علی محمد اعتباری اظهار میکند: مرمت آسبادها از سال ۹۶ که پایگاه آسبادهای ایران در نشتیفان قرار گرفت به صورت جدیتری دنبال شد و به جز دو آسیاب آقای اعتباری که در حال فعالیت است، چهار آسیاب دیگر آماده به کار وجود دارد که در صورت استقرار آسیابان و وزش باد قابل استفاده هستند و جوانان میتوانند در راستای اشتغالزایی از آنها استفاده نمایند. آقای اعتباری هماکنون هم با این آسبادها فعالیت اقتصادی انجام میدهد و بخشی از آرد مردم منطقه را تامین میکند و حتی بخشی از آردها به سال بعد ارجاع داده میشود.
او با بیان این که آسبادها از دوره پیش از اسلام در ایران وجود داشته و قدیمیترینهایشان در سیستان و بلوچستان قرار دارند، بیان میکند: آسبادهای خواف به دوره صفوی و تیموری نسبت داده شده و آقای اعتباری تنها آسیابانی است که در این حرفه مشغول به کار است و به عنوان میراث زنده بشری در این حوزه هم معرفی شدهاند و جزء معدود افرادی است که حدود ۵۰ سال به این حرفه اشتغال دارد؛ حتی زمانی که آسیابهای آتشی جای آسبادها را گرفت باز هم به همان روش سنتی ادامه داد. گفته شده فرد دیگری در نهبندان هم به این حرفه اشتغال دارند که البته سابقه آقای اعتباری از ایشان بیشتر است و علی محمد اعتباری رودی به عنوان قدیمیترین آسیابان ایران شناسایی و در فهرست زنده بشری نیز معرفی شد.
مکرمیفر، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی هم در سفری به نشتیفان درباره علی محمد اعتباری بیان کرده است: آقای اعتباری به عنوان یک استاد با تجربه و ماهر در راهاندازی و بهرهبرداری از آسبادهای نشتیفان نقش بسزایی داشته و دارد. وی دانش و فن ساخت سازه و کالبد یک بنای آسباد، دانش و تجربه گردآوری مصالح بومی منطقه نظیر سنگ، چوب، اجزاء فلزی، دانش و فن ساخت اجزای مکانیکی جهت به حرکت درآوردن این بنای سنتی با کاربرد صنعتی در سینه خود نهفته دارد که با اشتیاق و ذوق بی منت به هر بازدیدکننده و گردشگری ارائه میدهد.
آخرین دیدگاه