دشمنی آمریکا، نقش مهمی در سوق دادن روسیه، چین و ایران به سمت همکاری با یکدیگر داشته است. همکاری بین روسیه، ایران و چین، در سالهای اخیر به سطح شراکت استراتژیک رسیده است.
ولید شرارة در الاخبار نوشت: از جنگ جهانی دوم به این سو، یکی از اهداف آمریکا، جلوگیری از تشکیل یک بلوک اوراسیایی بوده و در این راه از نظرات متفکرانی نظیر هافورد مکیندر و آلفرد ماهان بهره گرفته است. به بیان دیگر، آمریکا سعی کرده اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» را اجرا کند و به بهانه مبارزه با کمونیسم، هیمنه خود بر جهان را گسترش دهد.
در ادامه این مطلب آمده است: در این راستا، واشنگتن تلاش کرد روسیه و چین و دولتهای مستقلی نظیر ایران را مهار کند. خود بزرگ بینی سیاستمداران آمریکایی باعث شد که دولتها را مجبور به قبول رهبری یک جانبه جهان توسط ایالات متحده و پذیرش خواستههای این کشور کنند. علاوه بر این، واشنگتن بر این عقیده بود که به بهانه مبارزه با تروریسم، میتواند دایره نفوذ خود در جهان و خاورمیانه را گستردهتر کند. همانطور که حمله اش به عراق در سال ۲۰۰۳ میتوانست به چالش کشیدن قدرتش از سوی دشمنان را بی اثر کند. باقی داستان هم که مشخص است. ایالات متحده در جنگهای خود با عراق و افغانستان غرق شده و در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به یک بحران اقتصادی مالی دچار شد تا سستی الگوی اقتصاد نئولیبرال مشخص شده و چین، روسیه و ایران از شرایط بهره برده و ظرفیتهای نظامی و اقتصادی خود و همچنین نقش سیاسی شان در سطوح منطقهای و حتی بین المللی را پر رنگ کنند.
زمانی که باراک اوباما به قدرت رسید و متوجه سرعت تحولات در موازین قوای جهانی و ظهور رقبای قدرتمندی برای کشور خود شد، چرخش مشهورش به سمت آسیا را اعلام کرده و چین را تهدید بزرگی برای آمریکا دانست، اما از مهار روسیه هم غافل نشد و برای رسیدن ناتو به مرزهای روسیه از طریق الحاق گرجستان و اوکراین به این ائتلاف، اصرار کرد، ضمن اینکه سامانههای موشکی قدرتمندی را اطراف روسیه مستقر نمود.
در آن مرحله، برخی متفکران برجسته آمریکایی از جمله برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا و برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی جرج بوش پدر، به همراه هنری کسینجر، در مورد عاقبت دشمنی با روسیه و چین به طور همزمان، هشدار دادند. اما دولت اوباما و پس از او، ترامپ و حتی بایدن، هیچ توجهی به این هشدارها نشان نداده است.
نزدیکی استراتژیک بین روسیه و چین و همچنین بین این دو کشور و ایران، اساسا به هدف گیری همه آنها از سوی ایالات متحده مربوط است.
در واقع دشمنی آمریکا، نقش مهمی در سوق دادن این طرفها به سمت همکاری با یکدیگر داشته است، طرفهایی که هیچ اشتراک ایدئولوژیکی با یکدیگر ندارند و تنها نقطه مشترکشان، مقابله و دشمنی با آمریکاست، تا آنجا که همکاری بین روسیه، ایران و چین، در سالهای اخیر به سطح شراکت استراتژیک رسیده است و توافق اخیر بین چین و ایران نمود عملی این همکاری است که طبق گزارش منابع آگاه الاخبار، مسکو نقش مهمی در هموار کردن برخی موانع داشته تا دو طرف بتوانند با امضای توافق، به تفاهم کاملی دست یابند.
همچنانکه گذشت، دشمنی آمریکا نقش مهمی در این ائتلاف سیاسی و نظامی و توسعه شبکه گستردهای از منافع اقتصادی داشته است. این موضوع در چارچوب ایجاد یک بلوک اوراسیایی جای میگیرد که چین در آن نقش مرکزی را ایفا میکند. کابوس برژینسکی و متفکران بزرگ آمریکایی در مسیر تحقق است و هیچ یک از دولتهای جمهوری خواه یا دموکرات ایالات متحده، با توهمات قدرت و سیطرهای که بر سیاست خارجی شان حاکم بود، نتوانستند مانع از تحقق این کابوس شوند.
سایت با دوربینسایت خبری اخبار آزادمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه