سیاسی/ بین الملل اگر چه سیستم آمریکا توانست ترامپ را تا حد زیادی کنترل کرده و حتی او را به انتقال مسالمت آمیز قدرت راضی کند اما شواهد نشان میدهد که جنبش ترامپیسم تازه در آغاز حرکت خود است.
به گزارش خبر فوری، وقایع اخیر آمریکا و به خصوص استیضاح ترامپ بسیاری را به فکر واداشته که شاید واقعا قرار است یک انقلاب یا زلزله سیاسی در آمریکا رخ دهد.
اگرچه ظاهرا همه چیز تمام شده و بسیاری قائله ترامپ و راستهای افراطی را تمام شده میدانند و حتی برخی کارشناسان از عدم وقوع جنگ داخلی یا انقلاب در آینده سخن گفته اند (اینجا بخوانید) اما نباید فراموش کرد که شرایط کلاسیک انقلاب و یا جنگ داخلی کاملا در آمریکا فراهم است.
انقلاب یا جنگ داخلی چه زمانی رخ میدهد؟
در فرهنگنامه دهخدا در باب تعریف انقلاب آمده است: "برگشتگی و تغییر و تبدیل و تحویل و تغییر ماهیت".
همچنین در تعریف انقلاب آوردهاند: "انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت. فلسفه انقلاب را این گونه بیان مینمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده میشود."
این ظاهر انقلاب است. در باطن، مفهومی در قلب انقلاب نهفته است که از تعاریف فوق الذکر بیرون نمیآید. شاید بررسی نظریه " انقلاب علمی " تامس کوهن بتواند ما را در این امر یاری کند. تامس کوهن در نظریه مشهور خود موسوم به "پارادایمها" معتقد است که انقلاب (به معنی اعم) همواره بر اساس روابط دو ساختار یا برساخته به وجود میآید. در واقع، هنگامی دو شکل، سازمان یا برساخته با انقلاب مواجه میشوند که دیگر داوری بین آنها وجود نداشته باشد. این حالت عینا در مورد جنگ، درگیری یا دعوا نیز رخ میدهد. وقتی بین شخص "الف" و "ب" یک اختلاف پیش بیاید نزد "ج" رفته و او را به عنوان داور انتخاب میکنند. اما اگر اختلاف بین این دو بالا بگیرد و یکی از آن دو یا هر دو نفر، داور یعنی "ج" را قبول نکنند یا او را عادل و معتبر ندانند، آنگاه کار به درگیری میکشد. انقلاب نیز چنین است. وقتی یک سازمان یا ساختار با ارزشها، آرمانها، اهداف، طبقات و همه اجزاء مخصوصش، با سازمان دیگر درگیر شده و حَکم یا داوری نیز بین آنها وجود نداشته باشد، آنگاه میتوان از انقلاب در کل شامل آن دو سازمان سخن گفت.
بررسی یک نمونه تاریخی، جنگ داخلی آمریکا چگونه شکل گرفت؟
به نظر میرسد شرایط فعلی آمریکا تداعیگر اتفاقاتی است که یک بار در آمریکا به وقوع پیوسته است. بار نخست در سال 1861 بود که گروهی از جنوبیها، به آرمان، اهداف و روش کاری ایالات متحده شک کرده و علیه آن ایستادند. این ایالات جنوبی در مقابل ایالات متحده، "کنفدراسیون آمریکا" را تاسیس کرده و نه تنها رئیس جمهور آمریکا را به رسمیت نشناخته بلکه برای خود نیز یک رئیس جمهور جدید برگزیدند. آنها نه حَکمیت و اقتدارِ داوری مجلس را قبول داشتند، نه دولت را و نه شخص "آبراهام لینکلن" را.
در مقابل، شمالیها و دولت لینکلن نیز جنوبیها و دولت "جفرسون دیویس" (رئیس جمهور خودخوانده کنفدراسیون) را قبول نداشتند. بین شمال و جنوب یک انشقاق کامل رخ داد و همانطور که گفته شد، زمانی که یک تباین کامل بین دو مجموعه یا سازمان رخ دهد، میتوان از انقلاب به معنی اعم (که شامل انقلاب یا جنگ داخلی است) سخن گفت. این انقلاب به معنی اعمش به صورت جنگهای داخلی آمریکا (انفصال) به مدت بیش از 4 سال از 1861 تا 1865 به وقوع پیوست و باعث کشتار مردم و خشونت بسیار شد. انشقاق شمالیها و جنوبیها که حتی به جدایی طلبی و تغییر پرچم دو طرف کشیده شد نهایتا با پیروزی دولت لینکلن به پایان رسید و ایالات متحده بار دیگر تحت لوای یک داور مقتدر قرار گرفت.
آیا جنگ داخلی دوم در آمریکا به وقوع میپیوندد؟
قطعا شرایط امروز آمریکا با سالهای دهه 1860 فرق دارد. امروزه کسی از جدایی جنوب و شمال سخن نمیگوید (هر چند نشانه آن را در تظاهرات موافقان ترامپ و تسخیر ساختمان کنگره دیدیم)؛ با این حال، به نظر میرسد شرایط انقلابی بار دیگر بر آمریکا حاکم شده است. دو طبقه حدودا 70 میلیونی در مقابل هم قرار گرفته اند. ترامپ تمام ساختارهای آمریکا را زیر سوال برده و حاضر به تبیعت از هیچ یک از ارگانهای سیاسی نیست. او قویا معتقد است در انتخابات تقلب شده و همچنان رئیس جمهوراست. طرفداران ترامپ از او هم تندتر هستند. گروههای راست افراطی که ارزشهای آمریکایی را پوشالی دانسته و حتی معتقدند آمریکا به دست شیاطین افتاده است (اینجا بخوانید) اصلیترین طرفداران دونالد ترامپ است. شعارهایی از قبیل رستاخیز، شورش، قیام و … همه نشان میدهد که حالا یک گروه از آمریکاییها به داور مقتدر اعتقاد ندارند. این یعنی بار دیگر با دو طبقه متباین که هیچ داوری را هم قبول ندارند روبه روی هم قرار گرفته اند و همانطور که گفتیم این حالت به معنی انقلاب به معنی اعم است.
اگر چه سیستم آمریکا توانست ترامپ را تا حد زیادی کنترل کرده و حتی او را به انتقال مسالمت آمیز قدرت راضی کند اما شواهد نشان میدهد که جنبش ترامپیسم تازه در آغاز حرکت خود است (اینجا بخوانید).
جنگ داخلی، انقلاب یا شورش؟
با این حال، نباید فراموش کرد که دو عامل دیگر در انقلاب یا جنگ داخلی موثر است. اولین عامل کمیت است و دومین کیفیت.
اگر بین دو سازمان یا گروهی که در مقابل هم قرار گرفته اند، تناسب کمّی نباشد نمیتوان از انقلاب سخن گفت. اگر یک اقلیت علیه اکثریت بایستند، اقدامشان بیشتر شورش نامیده میشود تا انقلاب یا جنگ داخلی. اگر کمیت دو طرف درگیر تقریبا یکسان باشد، درگیری این دو گروه بیشتر به جنک داخلی میماند و اگر اکثریت علیه اقلیت بخیزد اقدامشان بیشتر به معنی انقلاب (به معنی الاخص) است.
همچنین بین دو گروه باید تناسب کیفی نیز باشد. دو گروه باید قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی نسبتا یکسانی داشته باشند تا نوعی انقلاب به معنی عام (که شامل جنگ داخلی و یا انقلاب به معنی اخص میشود) رخ دهد. به طور مثال، در جنگ انفصال، جفرسون دیویس از قدرت سیاسی فراوانی برخوردار بود. همچنین جنوبیهای زمیندار توانستند بودجه کنفدراسیون را برای یک جنگ فرسایشی تامین کنند. این شد که در نهایت آتش اختلاف شعله ور شد.
در حال حاضر چنین وضعیتی در مورد ترامپ وجود ندارد. هر چند او طرفداران بسیاری دارد (شرایط کمّی را دارد) اما جمهوریخواهان اکثرا پشت او را خالی کرده اند ( البته اقلیتی هنوز از او طرفداری میکنند). از این جهت، بسیاری معتقدند تا جمهوری خواهان به طور کامل خود را از ساختار سیاسی ایالات متحده جدا نکنند، نمیتوان از انقلاب یا جنگ داخلی دوم سخن گفت.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه