هوشنگ توکلی، پیشکسوت تئاتر گفت: رهبری در دیدار با اهالی فرهنگ و هنر پیشنهاد دادند، دستور اجرایی هم صادر کردند اما نهتنها گوش نکردند بلکه این منویات را بهسمت فراموشی بردند.
یکی دو روز از پخش "مستند غیررسمی" میگذرد، مستندی که از درون همان دیدارهای پنجشنبه و صمیمانه رهبر انقلاب با گروههای مختلف ساخته شده است و این بار محافلی را نشان داد که بسیار قابل توجه کاربران اجتماعی، بینندههای تلویزیون و حتی رسانههای غربی قرار گرفت،
دردِدلهایی که از آن بهعنوان درددل بدون سانسور با شخص اول مملکت یاد کردند، مطالبات و دغدغههایی که گاهی اوقات تلخ و گاهی هم بهطعمِ خنده و شوخی مطرح میشد اما در این میان بحث و گفتمانها، یک عبارت، هم قابل تأمل بود و هم توجه بسیاری را به خودش جلب کرد، زمانی که یکی از کارگردانهای سینما و تلویزیون از رهبری میخواهند تا به مدیران بفرمایند به حرفهای آنها گوش دهند، حضرت آقا فرمودند: "چشم میگویم، اگر گوش کنند."
این سخن مقام معظم رهبری بهتعبیرِ هوشنگ توکلی بازیگر، نویسنده و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون حاوی حقایقی تلخ است. او بارها از واژه کو گوش شنوا! استفاده کرد.کاش بهراستی، مسئولان و مدیران به حرفهای کارشناسان امور فرهنگی و هنرمندان گوش میکردند، اگر چنین بود، دیگر کسی نمیگفت که گوش شنوا وجود ندارد!
هرچند هوشنگ توکلی کمتر مصاحبه میکند و اهلِ گپوگفت، اما وقتی صحبت میکند آن گفتوگو چه کوتاه باشد و چه مفصل، خواندنی میشود.
واقعیتی که "غیررسمی" هم نشان داد/ اگر به حرف ما گوش کنند!
او بعد از پخش مستند "غیررسمی" درباره دیدار اهالی فرهنگ و هنر با رهبر انقلاب و عبارت معروف "گوش نمیکنند" پرده از حقایقی برداشت که مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
* خبرهای ملاقات اهالی فرهنگ و هنر با رهبر معظم انقلاب جسته و گریخته در فضای رسانهای منتشر میشد اما تماشای قسمتهایی از این دیدارها، توجه بسیاری از مخاطبین را به خودش جلب کرد، در آن دیدار و ملاقاتها چه گذشت؟
بهطور کلی حضرت آقا با توجه به مسئولیتی که بهعهده دارند خیلی با احتیاط هم صحبت میکنند و هم عمل میکنند. بارها ایشان فرمودند که "من در حوزههای اجرایی کشور دخالت نمیکنم مگر اینکه ضرورتی باشد."، ضمناً میفرمایند در جاهایی که مسائلی بهوجود میآید و درخواستها و رهنمودهایی دارند کمتر میبینیم به آن منویات عمل کنند.
نکته ظریفی که در همین مستند "غیررسمی" دیده شد که ایشان خیلی متواضعانه و از روی فروتنی میفرمایند که "به حرف ما گوش نمیکنند"! و این عبارت در طول این سالهای رهبری ایشان که به بیش از سه دهه میرسد، معنا پیدا میکند و دیده میشود.
ربط اشتباهاتشان به ولایت فقیه، فرار رو به جلو است
متأسفانه یکی از عوامل آن یا جریانهای رقیب است یا قدرتهای سیاسی و واقعیتهایی که در مملکت وجود دارد، این واقعیتها بر کسی پوشیده نیست و همه میدانند؛ اینکه هرکسی هر اشتباهی میکند این ضعفها و اشتباهات را به مسئله ولایت فقیه و حضرت آقا ربط میدهند و کار درستی نیست، وقتی اشتباهات را مرتکب میشوند و بهنوعی فرار رو به جلو میکنند.
نکته دیگر اینکه دوستان ما به آن دقت نکردند و امیدوارم در مستندهای دیگر با ظرافت و دقت بیشتری به آن توجه داشته باشند و یا حداقل از بزرگترها و اهل فن مشورت بگیرند تا بهتر این برنامهها ساخته شود، آن نکته این است که جامعه هنرمندان ما که بالغ بر 4 تا 5 میلیون نفر در کل ایران است صاحبنظر، عقیده و اخلاق است، یعنی بههرحال این نظام اگر بخواهد بهسمت موفقیت و بازسازی خودش برود، ناگزیر است از توان هنرمندان و اهل ادب و اندیشه استفاده کند.
خروجِ انسانهای متفکرِ هنرمند و وفادار به نظام
چون اگر گروهی موفق شود مسائل اخلاقی را در جامعه مطرح کند و به نتیجه مثبت برساند فقط همین اهالی هنر است. اگر ما میبینیم تضاد اجتماعی و بیاخلاقی در جامعه داریم این پیام را میدهد این 4، 5 میلیون انسان متفکرِ هنرمند و اهل عقیده و وفادار به نظام از حوزه برنامهسازی خارج شدند، چه در سینما، چه در تئاتر و چه در ادبیات؛ در واقع گروههایی بهعنوان ادارهکننده حضور دارند که بیاخلاقی را ترویج میکنند.
دستور اجرایی هم صادر کردند اما کو گوش شنوا!
* جلسهای که به 2 سال پیش برمیگردد با دغدغههایی که هنوز اجرایی نشده است…!
در تمام آن صحبتها، بحثها و گفتوگوهایی که هنرمندان با حضرت آقا داشتند همین نکات را گفتند. رهبری هم بیشترین صحبت و شاید خطابشان این بوده است که دستاندرکاران و مدیران و مسئولان امر گوش کنند! مصداق بارز آن نشست خودمان با ایشان در 2 سال پیش است که 8، 9 مورد را معظمله پیشنهاد دادند حتی دستور اجرایی هم صادر کردند که از این ظرفیتهای موجود، استفاده شود؛ یا آثارشان چاپ و انتشار پیدا کند و یا شرایطی فراهم کنند که این آثار نوشته و حتی ساخته شود، نهتنها گوش نکردند، بلکه این منویات را بردند بهسمت فراموشی!
نکته دیگر اینکه، مستندی که پخش شد ضعف زیادی هم داشت، آنچه باید بهعنوان هدف این برنامه جلو میرفت اتفاق نیفتاد. همه مردم میدانند مقام معظم رهبری اهل ادب، فرهنگ و هنرند، نه الآن بلکه از دوران جوانی؛ ما نسل انقلابیم و اوایل انقلاب اولین صحبتها، مشورتها، گفتوگوها را با ایشان داشتیم. در جلساتی که در حضورشان بودیم، حرفهایمان را میزدیم و ایشان هم پیشنهادات هوشمندانهای داشتند.نتیجه این مستند بسیار مهم بود
نتیجه این مستند بسیار مهم بود که میتوانست بهتر هدف و این نتیجه را بازگو کند، مگر اینکه میخواست بگوید این مقدمهای از مجموعه ملاقاتهای رهبری با اهالی فرهنگ و هنر است، جمعآوری شده است اما هدایتِ آن بسیار مهم بود.
حضرت آقا بهاندازه کافی بر دردها و مشکلات و دغدغهها آگاهاند و در همین جلسات که مستند "غیررسمی" هم نشان داد فرمودند "میدانیم، به ما میگویند چه در جلسه خصوصی، چه عمومی و چه خودمان مطالعه میکنیم."، الآن مسئله این است که؛ چرا وقتی معظمله دائماً میفرمایند از این هنرمندان و اهالی فرهنگ بهره ببرید بهره نمیبرند؟
باید ناتوانی سیستم اجرایی در مدیریت فرهنگی کشور را نشان دهند
من امیدوارم در برنامهها و مستندهای بعدیشان، طوری سرمنزلها را پیش ببرند که این بهاصطلاح ناتوانی سیستم اجرایی ما که در مدیریت فرهنگی وجود دارد، خودش را نشان بدهد، مصادیقش را مطرح کنند و بتوانند این اهداف را به نتیجه برسانند، باید این اتفاق بیفتد تا حاصل این گفتوگوها، نشستها و انرژیهایی که صرف شده است، به جای خوب و موفقی برسد وگرنه حیف است و بیننده خودش را هم از دست میدهد.
مستند "غیررسمی" بیشترین بیننده را داشته است و اگر قرار باشد به همین ترتیب پیش برود و ساخته شود بیننده خودش را در قسمتهای بعدی از دست میدهد، چون اهمیت موضوع از بین میرود و باید بیشتر به هدف و سرمنزلِ مقصود مستند و نشستها و گفتمانها توجه شود.
وقتی گلوگاه اجرایی نظام فرهنگی دستِ گروه تخریبی است
* از مطالبهای که شما مطرح کردید تا انتقاداتی که از صداوسیما، عرصه فیلمسازی و برنامهسازی و حتی ضعفهای موجود در فضای شعر و ادب به سمع و نظر ایشان رسید، بگویید که مخاطبِ ما بیشتر از این جزئیات آن باخبر شود.
دو جریان در شروع انقلاب در گلوگاههای اجرایی نظام فرهنگی ما قرار گرفتهاند؛ گروهی که ذهن تخریبی داشت و اینها اکثراً فارغالتحصیلان انجمن اسلامیهای آمریکا و اروپا بودند، بهدلایلی رخنه کردند و وارد انقلاب شدند و قدرت را در اختیار گرفتند، گروهی هم بودند که ایدههای سالمِ سازنده فرهنگی و هنری داشتند که باید کار میکردند.
علت جلسات با مقام معظم رهبری چه بود؟
متأسفانه گلوگاهها طی این 40 سال همیشه در اختیار آن گروه اول بوده است، یعنی آنقدر توان داشتند که به هیچ عنوان از امتیازهایی که بهدست آوردند عقبنشینی نکردند و آن را حفظ کردند. اصلاً علت جلساتی که با مقام معظم رهبری از سال 1357، 1358 تا به امروز داشتیم این بوده که ما راهحلهای اجرایی میدهیم و زمانی که برای ما فرصت مدیریتی برای یک مدت کوتاه و هر عنوانی پیش آمده است، این راهحلها را پیاده میکردیم،
بعد بلافاصله فضا تغییر کرده و در اختیار این گروهها قرار گرفته است. این گروهها نهتنها آن ساختوسازهایی را که کرده بودیم تخریب میکردند بلکه نفع خودشان را در نظر میگرفتند و در راستای منافعشان گام برمیداشتند. در دورهای که مدت کوتاهی مسئولیت مشاورهای و اجرایی در همین معاونت سینمایی داشتم آخرین اتفاقی که افتاد همین تأسیس خانه ویدئو یا رسانههای تصویری و شبکه نمایش خانگی بود.
خانه ویدئو تأسیس کردیم اما اتفاقاتی تأسفبرانگیز را شاهدیم
کلی زحمت کشیدیم و 2 سال وقت برای این تأسیس گذاشتیم، نیرو تربیت کردیم که شرایطی را در موازات تولیدات صداوسیما داشته باشیم که این آثار با کیفیت بهتری در اختیار مردم قرار بگیرد، متأسفانه با تعویض مدیریتها و آمدن آن گروه اول بر سر کار و یا عواملشان، از همین خانه ویدئو که میتوانست در حوزه تولید بسیار گشایش ایجاد کند، اتفاقاتی تأسفبرانگیز را شاهدیم.
سریالها و فیلمهایی که خودشان از دیدنشان شرم میکنند
سریالها و فیلمهایی ساختند که خودشان از دیدنشان شرم میکنند، چون فضای فرهنگی مملکت را همان گروه اولی که هدفشان تخریب است بهعهده دارند و این جایگاه را به هیچ وجه از دست نمیدهند. طبیعی است وقتی رهبر انقلاب هم گلایهها و انتقادات و منویاتشان را مطرح میکنند چون بهنفعشان نیست گوش نمیکنند، آنقدر نیرو دارند که آن فرمایشات، دغدغهها و دیدگاههای اصلاحی را خنثی کنند، چون هدفمندانه سرمنزلهای تخریبی را در دستور کارشان قرار دادهاند.
هدفشان تخریب مجموعه روابط عقلانی، انسانی و جامعه ایرانی است
هدفشان تخریب مجموعه روابط عقلانی، عاطفی، انسانی و جامعه ایرانی است و در طول 40 سال موفق شدند بسیاری از آنها را نابود کنند و از بین ببرند، همین فاصلهای که بین انسانهای باتجربه، بین پدران و مادران و فرزندان جامعه بهوجود آمده است و این اتفاق را میتوان به کل کشور بسط داد، وقتی جوان ما برای یک مشاوره ساده ازدواج هم ترجیح میدهد بهسراغ پدر و مادرش نرود، قطع ارتباط نسلها با همدیگر نتیجه تخریبهای فرهنگی است که در طول این 40 سال اتفاق افتاده است.
کو گوش شنوایی…!
همه به این منویات و دغدغهها آگاهاند، کافی است کسانی که این فرمایشات را جمعآوری میکنند و این برنامهها و مستندها را میسازند فقط همان منویات حضرت آقا را کنار هم قرار دهند؛ از درون آن بیانیه مهمی برای ساختوساز نظام فکری، فرهنگی و هنری برای این مملکت بهوجود میآید، اصلاً ناگفتهای باقی نمیماند که نگفته باشند؛ همه واقعیتها، دغدغهها و منویاتشان را مطرح کردهاند منتها چه کسی یا کسانی باید گوش کنند و عمل کنند، یا بهتعبیر دیگر گوش شنوایی باشد!
هرچه گفتیم و شنیدیم درباره صداوسیما، سینما و جریان ادبی و فرهنگی و اندیشهای کشور بود؛ ما الآن استعدادهایی داریم که مدافعین انقلاباند و بسیار به ایران اسلامی و اهداف انقلاب پایبند و معتقدند، برخی از آنها را میشناسم که تألیفهایشان به بیش از 30 کتاب میرسد هیچکس نامشان را نمیداند و نمیگذارند اینها مطرح شوند.
* در مستند "غیررسمی" برخی هم خواستههایی داشتند و حتی یادگاریهایی حضرت آقا به اهالی فرهنگ و هنر اعطا میکردند، شما چه درخواستی داشتید و یا یادگاری گرفتید؟
نیازی نیست، همان جلسه آخری که محضر ایشان رسیدیم حتی مطرح نکردیم چه مشکلی داریم، ایشان همهچیز را میدانند و باید راجع به دستاوردهایمان صحبت میکردیم، نزدیک به 10 هزار اثر چاپشده و اجراشده در حوزه دفاع مقدس داریم. ما نویسندههایمان کسانیاند که آثارشان، مخاطب 40، 50 هزار نفره دارد و گاهی آثارشان به تیراژ 20 تا 30 هزار میرسد، درباره این دستاوردها باید صحبت کنیم و مشکلات را از آن زاویه بررسی کنیم.
* از برخی دوستان میپرسیدند "چرا شما کمتر در تلویزیون هستید؟" و از فعالیتهایشان جویا میشدند، به شما نگفتند "چرا کمتر بازی میکنید یا فیلم میسازید؟"
نوع رابطهها با هم فرق دارد، هم من و هم آقای کلهر جزو کسانی بودیم که قبل از کسانی که نامی داشته باشند با ایشان ارتباط داشتیم و در حوزه فرهنگ صحبت میکردیم. اولین مسئلهای که برای ما حائز اهمیت بود، هیچ توقعی از انقلاب نداشته باشیم، الآن آقای کلهر در دورافتادهترین منطقه ایران زندگی میکند در روستا و ما در تهران زندگی میکنیم بدون اینکه وارد مسائل مالی و اجرایی بشویم.
وقتی شرایط نابرابر وجود دارد بهتر است جزو آنهایی باشیم که کار نمیکنیم
اگر شرایط تولید و باروری درست باشد همه از جمله ما میتوانند کار کنند، وقتی شرایط نابرابر وجود دارد بهتر است ما جزو آنهایی باشیم که کار نمیکنیم، اینکه بخواهم سریال یا فیلمی بسازم چه فایدهای دارد؟ این کار باید زمانی اتفاق بیفتد که حق و حقوق برای همه باشد، همه هنرمندان این شرایط را داشته باشند.
با صحبتهایی که در جلسات 2 سال پیش داشتیم و رهنمودهایی که ایشان فرمودند حداقل در این شرایط بحرانی، چیزی در حدود 20 هزار از هنرمندان بخش تئاترمان میتوانستند خوراک فرهنگی به صداوسیما بدهند و کار کنند، چون آن صحبتها اجرا نشد و گوش شنوا نبود تا آن فرمایشات را به مرحله اجرا دربیاورد طبیعتاً این 20 هزار نیروی انسانی ما که بهتریناند، الآن بیکارند.
از مقام ولایت و تعلقات فرهنگی مقام معظم رهبری سوءاستفاده میکنند
* در بخشی از این مستند، هنرمند یا هنرمندانی به حضرت آقا میگویند "برخی از مسئولین حتی به ما وقت نمیدهند با آنها صحبت کنیم و باید بارها پشت درِ اتاقهایشان بمانیم."، بخش عمدهای عطای آن طرح و کار را به لقایش میبخشند و بخشی هم ناکام و مأیوس باقی میمانند، چرا کمتر مدیر و مسئولی در این کشور وجود دارد که مثلِ رهبری به حوزه فرهنگ و هنر بها بدهد؟
اینها از مقام ولایت، مقام فرهنگی یا تعلقات فرهنگی مقام معظم رهبری سوءاستفاده میکنند؛ وقتی در جلسات میآیند خودشان را آدمهای منزه و موجهی نشان میدهند، اینگونه معرفی میشوند اما وقتی بیرون میروند کار خودشان را میکنند، چون گلوگاهها در اختیار نیروهای راستین انقلاب قرار ندارد؛ تا وقتی این گلوگاهها اصلاح نشود همه این اعتراضها روز به روز هم بیشتر میشود و هم اینکه هنرمندان و پیشکسوتان منزوی میشوند،
فقط در همین چند ماه اخیر، بهترین هنرمندان خودمان را در رابطه با کرونا از دست دادیم، هیچ خبری از آنها نیست؛ سرمایههایی که داریم میروند و پرپر میشوند خبری از آنها نیست، فقط دلیلش این است که آن گلوگاهها را نمیشناسند و اصلاً نمیخواهند بشناسند و منافعشان اینگونه ایجاب میکند که نشناسند و کار خوشان را میکنند.
آثار مبتذلی که اخلاق اجتماعی را پایین میآورد
آثار مبتذلی که پخش میشود اخلاق اجتماعی را پایین میآورد، وقتی همه معضلات جامعه برمیگردد به آثار طنز مخربی که از صداوسیما پخش میشود به آن افتخار میکنند که جمعیت زیادی از مخاطبین عمومی، بیننده این آثارند، در حالی که این آثار زنگِ تخریب تمام آن دستاوردهای انقلاب را به صدا درآورده است که بهآرامی در طول این 40 سال به این سرمنزلها رسیدهاند.
اینها تمام صحبتهای مقام معظم رهبری است
هنرمندان مضحکه مردم نیستند و اصلاً قرار نبود این اتفاقات بیفتد و زمانی فرهنگ، هنر، اخلاق و هنرمند ما شأن و جایگاهی داشتند، اینها تمام صحبتهای مقام معظم رهبری است.
دیدار با "آقا" اعتماد به نفس و روحیه میدهد
* این دیدارها چه تأثیراتی میتواند بر هنرمندان و اهالی فرهنگ داشته باشد؟
واقعاً به اهالی فرهنگ و هنر اعتماد به نفس و روحیه میدهد، همان جلسهای که محضر حضرت آقا بودیم، همه هنرمندان از خوشحالی در پوست خودشان نمیگنجیدند اما وقتی آن منویات و مطالبات به اجرا نمیرسد یأس و ناامیدی که میآید بعد از آن بسیار بدتر است.
بهنظر میرسد که مدیریت فرهنگی در کشور ما توجه خود را از نیازها و چالشهایی که در جامعه اتفاق میافتد جدا کرده است و معیارهایش را با معیارهای غربی هماهنگ میکند که این بزرگترین تهدید در عرصه فرهنگ و هنر است.
تجربیات کارشناسانه میتواند بخشی از مشکلات مدیریت فرهنگی را حل کند
این وضعیت شامل همه عرصههای فرهنگی و هنری و رسانهای کشور میشود، مقصود من از ضعف مدیریتی در این عرصهها بهطور مشخص به کمبود دانش و اطلاعات از وضعیت فرهنگی جامعه نزد مدیران فرهنگی برمیگردد، در حالی که تجربیات کارشناسانه میتواند بخشی از مشکلات مدیریت فرهنگی را حل کند.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه