سیاسی/ انتخابات دبیرکل حزب جمهوریت میگوید: چند کاندیدایی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ یک نوع انتحار سیاسی، خودزنی و به استقبال شکست رفتن است.
این روزها بازار انتشار اخبار ضد و نقیض درباره چند و چون نحوه حضور اصلاح طلبان در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ داغ است. اسامی زیادی به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح شدند در حالی که هیچ کدام بر حضور خود مُهر تایید نزده اند. در همین بین اعلام شد که نهادی اجماع ساز از سوی این جریان برای انتخابات ۱۴۰۰ تشکیل می شود اما هنوز جزئیاتی از چگونگی تصمیم گیری و اعضای حاضر در آن اعلام نشده است.
در این بین رسول منتجبنیا، چهره سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب جمهوریت که همواره منتقد عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بود نیز از جزئیات تشکیل این نهاد اظهار بی اطلاعی می کند اما انذار می دهد که شخصیت های حقیقی حاضر در جریان اصلاحات نباید تصمیم گیرنده باشند و این کار به عهده احزاب است.
او چندکاندیدایی شدن اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ را خودزنی و انتحار سیاسی تفسیر می کند و معتقد است عقل سلیم ایجاب می کند شورای نگهبان در جریان بررسی صلاحیت کاندیداها با سعه صدر برخورد کند.
به گفته این فعال سیاسی اصلاح طلب، برخی محدودیتهای ثبت نام کاندیداها که اخیرا از سوی مجلس یازدهم به تصویب رسیده هم مغایر قانون اساسی است و از شورای نگهبان می خواهد آنها را رد کند.
مشروح گفتوگو با رسول منتجبنیا را در ادامه بخوانید؛
****
*آقای منتجبنیا! نظر شما درباره تشکیل نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چیست؟ شما یکی از منتقدان شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بودید، فکر می کنید این نقص های گذشته در این نهاد جدید مرتفع می شود؟
من از جزئیات طرحی که آقای کمالی اعلام کرده است اطلاعات دقیقی ندارم و آن را در روزنامه ها خوانده ام. ایشان گفته اند که قرار است کار به عهده شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب گذاشته شود و از ۱۰ نفر هم به عنوان مشاور از شخصیت های حقیقی دعوت می شود.
شورای عالی سیاستگذاری احزاب را مطیع خود تلقی میکرد
بنابراین من چون اطلاعات دقیقی ندارم کلی صحبت می کنم؛ اعتقاد من بر این بوده و هست که همه کارها باید از مجرا و مسیر خودش انجام شود، کارهای تبلیغات انتخاباتی در احزاب، جبهه ها و جناح های سیاسی زمانی قابل قبول است که با روش دموکراتیک و حفظ جایگاه احزاب تصمیم گیری شود و به طور کلی از فرد گرایی و فرد محوری به دور باشد، انتقادی که من همیشه به شورای سیاستگذاری داشتم همین بود؛ چون آن شورا جای احزاب را گرفته بود و خودش را مقدم به احزاب می دانست. احزاب را مطیع و فرمانبر خودش تلقی می کرد و این نظر غلطی بود که من از اول گفتم این کار، کار درستی نیست و کارها باید به عهده احزاب گذاشته شود.
هم اکنون هم عقیده من همان است، اگر امور سیاسی کشور و مساله تبلیغات انتخابات به عهده احزاب باشد و دلیران احزاب در حزبشان چکش کاری و تجزیه و تحلیل کنند و به یک جمع بندی برسند سپس در شورای احزاب اصلاح طلب تعامل کنند در نتیجه به یک ائتلاف و وحدت نظر برسند، این کار درستی است اما اگر به صورت دستوری و فرمایشی باشد یا افراد غیر حرفه ای بخواهند در امور احزاب دخالت کنند این کار نادرستی است و با فلسفه تحزب کاملا مغایر است.
شخصیتهای حقیقی اصلاحطلب نباید در کار احزاب دخالت کنند
من چون اطلاع ندارم نمی دانم ابعاد این پیشنهاد چیست و حتی نمی دانم در چه مرحله ای است، آیا اصلا تصویب شده یا نشده و یا فعلا در مرحله پیشنهاد و طرح است، به هرحال اگر این پیشنهاد به گونه ای باشد که کارها به عهده احزاب است اشکالی ندارد که چند نفر هم به عنوان شخصیت حقیقی بیایند و مشورت دهند (نه اینکه دخالت کنند) و حتی حق رأی هم نداشته باشند و فقط به عنوان مشاور نظرات خودشان را بیان کنند و دبیران احزاب باشند که در شورای هماهنگی تصمیم گیرنده هستند، این کار به نظر من اشکالی ندارد اما اگر شخصیت های حقیقی را در کنار شخصیتهای حقوقی و احزاب قرار دهیم، یعنی یک نفر غیرحزبی در کنار یک حزب سراسری قرار گیرد و این بی انصافی، بی عدالتی و یک کار غیر استراتژیک است.
کارها باید به عهده احزاب باشد و از افراد به عنوان مهمان دعوت شود، همانطور که قبلا هم سابقه داشته که در انتخابات شورای سوم بود که کمیته انتخابات شورای هماهنگی از تعدادی از شخصیتها دعوت کرده بود تا آنجا بیایند و نظر و رهنمود دهند اما در نهایت خود احزاب تصمیم گیرنده بودند، اگر اینگونه باشد ایرادی ندارد چون هم از ظرفیت اشخاص حقیقی استفاده شده و هم کار از مجرای خودش (احزاب) انجام شده است اما اگر به شکلی دیگر باشد من فکر می کنم با تحزب مغایرت دارد و باز همان داستان شورای سیاست گذاری به صورتی دیگر و در قالبی دیگر خواهد بود.
چند کاندیدایی شدن اصلاح طلبان، به استقبال شکست رفتن است
*فکر می کنید جریان اصلاح طلب می تواند برای انتخابات ۱۴۰۰ به یک کاندیدای واحد برسد و این نهاد می تواند کارایی لازم را در این رابطه داشته باشد؟
باید چنین کاری انجام شود، اگر اصلاح طلبان بخواهند جریان اصلاحات بماند و همچنان فعال باشند و در جامعه هم حیات سیاسی داشته باشند باید حضورشان حضوری فعال و چشمگیر باشد و تلاش کنند که به وحدت نظر برسند، اینکه چند کاندیدا از ناحیه اصلاح طلبان مطرح شود یک نوع انتحار سیاسی و خودزنی است و در واقع به نوعی به استقبال شکست رفتن است؛ در هرکدام از جناح های سیاسی همینطور است، چون اکنون جناح اصلاح طلب مورد بحث ماست عرض می کنم، به هرحال چاره ای ندارد به غیر از اینکه به وحدت نظر برسد و همین وحدت نظر هم باید اصولی و قاعدهمند باشد یعنی معیارها مشخص باشد و مشخص کنند که کاندیدایی که می خواهند روی آن توافق کنند باید چه شرایطی داشته باشد.
شرایط لازم برای مدیریت بهینه کشور باید در سطح عالی باشد و به عبارتی دیگر باید روی اصلح افراد یعنی شایسته ترین فرد، موافقت کنند و آن کسی که امتیازهای بیشتری را نسبت به دیگران دارد را بدون تعصب حزبی انتخاب کنند، پس اول باید روی معیارها بحث کنند و بعد روی مصادیق روند و بهترین و شایسته ترین مصداق را در میان اصلاح طلبان انتخاب کنند و روی او وحدت نظر داشته باشند و همه او را تبلیغ کنند؛ اگر چنین باشد احتمال موفقیت آنها بسیار زیاد خواهد بود اما اگر خدایی نکرده فعال نباشند یا بین آنها تفرقه و اختلاف باشد و یا کاندیداهای متعدد داشته باشند، هم مردم مأیوس می شوند و هم اصلاح طلبان توفیقی پیدا نخواهند کرد.
مجمع روحانیون مبارز ظرفیت بالایی برای محوریت سیاسی سالم دارد
*مجمع روحانیون مبارز برای انتخابات ۱۴۰۰ فعال شده است. فکر می کنید چقدر می توانند در جریات اصلاحات و برای این انتخابات نقش محوری ایفا کنند؟ ارزیابی شما از نقش آقای خاتمی در جریان تصمیم گیری های اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟
من سالهاست که دیگر عضو مجمع روحانیون نیستم و استعفا داده ام؛ این را باید از خود اعضای مجمع پرسید اما من از دور می دانم که مجمع روحانیون مبارز ظرفیت بسیار بالایی برای محوریت فعالیت های سیاسی سالم و خط امامی داشته و دارد و می تواند ایجاد وحدت و انسجام و شور و اشتیاق کند و از نظام هم حمایت کند؛ ضمن اینکه می تواند انتقاد و ایراد و اصلاح هم کند اما باید محوریت خودش را حفظ کند.
من فکر می کنم از این ظرفیت کمتر استفاده می شود و در زمان های گذشته استفاده شایانی از این ظرفیت می شد اما در سالهای اخیر کمتر استفاده شده است. من شنیده ام که دوستان جلسه ای داشته اند و احزاب را دعوت کرده اند، البته من خودم نبودم ولی شنیدم که آنجا بحث هایی مطرح شده است. در حد اینکه راهنمایی کنند و ایجاد وحدت و انسجام کنند خیلی خوب است اما اگر آنها هم خواهند دستوری عمل کنند و جایگزین شورای عالی سیاست گذاری باشند و اختیار را از افراد اصلاح طلب و احزاب بگیرند کار درستی نیست که البته فکر نمی کنم دوستان ما در مجمع چنین تصوری داشته باشند و حتما می خواهند احزاب را حمایت و تقویت کنند.اگر فاصله ای باشد فاصله های احزاب اصلاح طلب را کم کنند و رهنمود دهند که این کار خوبی است اما دخالت کردن در امور احزاب چه توسط شخصیت های بزرگ اصلاح طلب و چه مجمع روحانیون و امثالهم کار نادرستی است که آقایان قطعا چنین کاری نخواهند کرد.
فردی کاندیدای اصلاح طلبان شود که احتمال ردصلاحیتش کم باشد
*نظر شما درباره احتمال استفاده از کاندیدای ائتلافی چیست؟(در صورت رد صلاحیت کاندیدای اصلاح طلبان) موافق این موضوع هستید یا خیر؟
اکنون نمی توان در این باره صحبت کرد. ما باید اصل را بر این بگذاریم که کاندیدای اصلاح طلبان، اصلاح طلب باشد و از کاندیدای نیابتی و اجاره ای پرهیز کنیم چون خاطره خوبی از آن نداشتیم و نتیجه بخش نبوده است. انشالله که کاندیداهای اصلاح طلب تایید شوند چون تعداد کاندیدا زیاد نیست و باید روی یک نفر اتفاق نظر کنند، البته توصیه من به دوستان این است که فردی را که می خواهند به عنوان کاندیدای واحد اصلاح طلبان مطرح کنند فردی باشد که احتمال رد صلاحیت او خیلی کم باشد. افردای که به احتمال بالا صلاحیت آنها تایید نمی شود را بیخود وارد صحنه نکنند و برای آنها و برای دیگران هزینه برجای نگذارند.
عقل سلیم میگوید برای بررسی صلاحیتها با سعه صدر رفتار شود
*پیش بینی شما از رفتار شورای نگهبان چیست؟ زمزمه های زیادی از اینکه کاندیداهای اصلاح طلبان رد صلاحیت شوند شنیده می شود که احتمال آن هم وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟
چیزی که ما پیش بینی می کنیم بر اساس تحلیل خودمان است و عقل سلیم و وجدان سلیم آن را قضاوت می کند، اما اینکه آقایان چه تصمیمی بگیرند بحث دیگری است. به نظر من در شرایط کنونی عقل سلیم ایجاب می کند که مسئولان نظام با آغوش باز و سعه صدر برخورد کنند و دست از تنگ نظری و محدودسازی بردارند و نسبت به کاندیداها فقط مر قانون را در نظر بگیرند.
امیدواریم کاندیدای زنِ شایستهای تایید صلاحیت شود
آنها نباید مسائل دیگر را در تصمیم خود دخالت ندهند، اینکه سخنگوی شورای نگهبان چند ماه قبل گفت شورای نگهبان منعی نمی بیند که کاندیدای زن هم باشد و رجال سیاسی را منحصر به مردان نکرده اند، این جای امید دارد، انشالله در عمل هم این قضیه اتفاق بیفتد و در بین کاندیداها، نامزد زن شایسته ای که قطعا در کشور داریم تایید صلاحیت شود و وارد صحنه شود.
محدودیتهای ثبتنام توسط مجلس غیرمنطقی و تنگ نظری است
اما موضوع دیگری هم این روزها مطرح است و تصویب قوانینی درباره اصلاح قانون انتخابات در مجلس یازدهم است؛ از جهتی کاری که نمایندگان مجلس کرده اند کار شایسته ای نبوده ، محدود کردن کاندیداها و محدودیت های غیرمنطقی سنی کار درستی نیست و خیلی شبهه انگیز است که نمایندگان فعلی بیایند و برای کاندیداها حداقل و حداکثر سن تعیین کنند که حداقل آن تا حدی قابل قبول است اما آنها نباید ۷۰ سال را سقف سنی قرار دهند چون این کار خیلی معنا و مفهوم دارد، به این معنا که تعدادی از کسانی که در معرض کاندیداتوری هستند آنها را از دور خارج می کند هرچند افراد مجربی باشند، از طرفی می گویند باید چند سال سابقه مدیریت و تجربه داشته باشند و قانون می گوید باید جزء رجال سیاسی و مذهبی و … باشند و بعد می گویند نباید ۷۰ سال به بالا داشته باشند.
شورای نگهبان اصلاحیه قانون انتخابات را رد کند
بسیاری از شخصیتهای ما ۷۰ یا ۷۵ ساله هستند و از یک جوان بانشاط تر و پر انرژی تر هستند و این طور محدودیت ها درستی نیست. من از شورای نگهبان می خواهم که این مصوبه را رد کند چون این برخلاف قانون و حقوق اجتماعی مردم است و آنها با این کار هم مردم و هم نخبگان را محدود کرده اند. من به عنوان کسی که خودم در این قضیه به هیچ وجه ذی نفع نیستم می توانم آزادانه نظر دهم که این کار یک نوع تنگ نظری است، نماینگان مجلس با چه مجوزی و با چه منطقی این محدودیت را گذاشته اند؟
محدودیتهای ثبت نام کاندیداها مغایر قانون اساسی است
*فکر می کنید امکان تایید آن توسط شورای نگهبان وجود دارد؟
این مصوبه مغایر قانون اساسی است. بعضی از نمایندگان آمده اند و بر اساس انگیزه های سیاسی چنین کاری کرده اند؛ شورای نگهبان باید اثبات کند که مخالف این تنگ نظری ها است و می خواهد از حقوق ملت دفاع کند. بنابراین در قانون هم یک مساله ، محدودیت سنی است و ممکن است شرایط دیگری هم ذکر شده باشد که لازم باشد در آنها هم تجدید نظر شود.
من مجموعا عرض می کنم که عقل سلیم ایجاب می کند هم قانون گذاران و هم مجریان و هیئت اجرایی و هم هیئت نظارت همه با سعه صبر برخورد کنند تا مردم با عشق و علاقه و شور و اشتیاق پای صندوق های رأی حاضر شوند. امروز هر عاقلی می داند که شرط اقتدار کشور و نظام افزایش هرچه بیشتر میزان آرا و حضور حداکثری مردم پای صندوق های رأی است.
دلسرد کردن مردم از حضور پای صندوق رای خیانت است
اگر کسی موجب دلسردی مردم و موجب کاهش آرا شود ضربه ای به نظام و خیانت به کشور و ملت است، حتی اگر من و شما هم کاری کنیم که موجب دلسردی مردم شویم و مردم پای صندوق ها نیایند در واقع نظام را سست کرده ایم و به نفع دشمن کار کرده ایم.
نمایندگان مجلس دست از تعصبهای جناحی بردارند
لذا آنچه که به نظر من می رسد شرط بلاغ است و من به عنوان نماینده ادوار می گویم که نمایندگان مجلس دست از تعصب های جناحی و خطی بردارند و مصلحت نظام را در نظر گیرند، ۴ سال به سرعت می گذرد، آنچه می ماند خدماتی است که به ملت و کشور شده است، همه و همه باید با آغوش باز برخورد کنند و من مطمئن هستم که اگر اینگونه برخورد شود قطعا مردم حضور پرشوری خواهند داشت و سرنوشت خودشان را رقم خواهند زد و نتیجه آن بسیار خوب خواهد بود.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه