امیر اشرف آریانپور موسیقیدان، پژوهشگر و نویسنده از پژوهشها و تألیفاتش در حوزه موسیقی میگوید.
«مدتی بود دستهایم توان نوشتن نداشت و کارهایم پیش نمیرفت، حتی نمیتوانستم امضایی انجام بدهم، اما الحمدلله این روزها حالم کمی بهتراست. البته چند ماه است که ازچهار دیواری خانه، خارج نشدهام و شرایطی برای بیرون رفتن نیست، میدانم این روزهای تلخ تنهایی هم میگذرد…» این جملات آغازی بود برای گفتوگو با امیراشرف آریانپور، بزرگمردی که حاصل دسترنج 70 سالهاش درسطرهای تاریخ فرهنگ وهنرایران به چشم میخورد و توانست نام خود را با قلم پرتوانش برجریده روزگارحک کند. آنچه را که ماحصل گنجینههای پژوهشی اش درعرصه فرهنگ و هنر وبویژه موسیقی است روی کاغذ ثبت میکند تا آیندگان بدانند سرگذشت «موسیقی ایران ازانقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی ایران» چه بوده و روند آموزش موسیقی درایران (از قاجار تا امروز)» چگونه انجام شده است! فعالیتهای او در زمینههای علمی، هنری و پژوهشی بسیار متنوع است و بیش از ۳۵۰مقاله علمی پژوهشی و چند کتاب از اومنتشرشده است.
امیراشرف آریانپور زاده کاشان است و علاقه او به موسیقی به دوران کودکیاش برمیگردد اما خانواده مخالف این موضوع بود و همین امر موجب شد در مدارس معمولی ثبتنام کند، البته تا کلاس ۱۰ را در مدارس مشهد، اصفهان و تهران تحصیل کرد: «18 سالم بود که یک ساز اُرگ به مبلغ 300 تومان خریدم، ساز خوب وخوش صدایی بود و بسیار علاقمند بودم به هنرستان موسیقی بروم اما پدر مرحومم مخالفت داشت و میگفت میخواهی مطرب شوی! آن زمان در کلاس 11 دیپلم میدادند و بعد آن سرانجام یک روز با خود گفتم به سیم آخر میزنم و به مدرسه موسیقی میروم، البته آشنا هم داشتم، آن دوران رادیو به تازگی افتتاح شده بود و داییام ابراهیم سپهری رئیس رادیو بود و گاه اپرا در کنار موسیقیهای دیگرشنیده میشد. هنگام ثبتنام در هنرستان به من گفتند نمیتوانم در دو فضای آموزشی تحصیل کنم و به همین دلیل باید در یک آزمون شرکت میکردم که خوشبختانه با آگاهی و استعداد اندکی که در آواز و موسیقی داشتم نمره قبولی را دریافت کردم.البته با زبان خارجی هم آشنایی بودم و اغلب اپراها را ترجمه میکردم. بعد از آن دیگر به دبیرستان نرفتم و آرام آرام به عضویت تشکیلات هنرستان موسیقی درآمدم. رشته تحصیلیام آواز بود اما وقتی فهمیدم خواننده خوبی نمیشوم به نوازندگی پیانو روی آوردم. به هر حال روی صحنه رفتن جرأت میخواهد و من این جرأت را نداشتم. درآن دوران آقایان پرویزمحمود و روبیک گریگوریان رئیس ومعاون هنرستان موسیقی بودند وآن سالها زیر نظراستادانی چون «لیلی بارا» ازخوانندگان اپرا که از وین به ایران آمده بود و همچنین خانمی با نام تامارا پیلوسیان که ارمنی بود و درآلمان در رشته آواز تحصیل کرده بود، آموزش آواز را دنبال کردم و بعد رفتن شان از ایران مدت زمانی هنرستان معلم آواز نداشت تا آنکه خانم و آقای ثمین باغچه بان از ترکیه و خانم فاخره صبا از فرانسه به ایران آمدند که هر دو در موسیقی آوازی تحصیل کرده بودند…. آن دوران یکی از فعالیتهای ما در هنرستان طراحی روزنامه دیواری بود اما چون خط خوبی نداشتم آقایی بهنام شورویزاده با خط خوب خود دراین روزنامه مطالبی از موسیقی مینوشت و این اولین آشناییام با ادبیات و موسیقی بود…»
از آن روزها سالهای بسیاری میگذرد وامروز روی همان میزکارش که با کاغذهای پراکنده پوشانده شده، چند قاب عکس درکنار کتابهایش قرارگرفته که تنها دلخوشی سالها تنهایی اوست، تصویری ازهمسرش پری ثمرخواننده اپرا و تنها فرزندش سمیرا که او هم چندین سال است خارج از ایران درعرصه خوانندگی اپرا فعالیت میکند. امیراشرف آریان پوربه معنای واقعی عاشق مملکتش است و با وجود موقعیتهای بسیارخوبی که درپیشبرد و پیشرفت کار و زندگیاش بهوجود آمد، عشق به تربت سرزمینش، مانع از آن شد که جلای وطن کند و در این سالها به دورازهمسرو فرزند، این روزگار را سپری میکند…
نقش مهم بانوان در موسیقی
از آخرین گفتوگویم با دکترآریان پورحدود دوسالی میگذرد، آن زمان نوید انتشار کتابی را داد با عنوان «از قمر تا ثمر» که اشارهای است به موسیقی آوازی بانوان از قمرالملوک وزیری تا پری ثمر همسرش. از او زمان انتشار کتاب را جویا شدم: «از قمر تا ثمر بیانگرسرگذشت موسیقی آوازی ایران ازسنتی تا اپرا است اما درحال حاضرانتشاراین کتاب متوقف شده، البته بخش قمر به پایان رسیده و حدوداً 50 صفحه است وتلاشهای بسیاری در تألیف این اثر داشتهام چرا که موضوع مربوط به قمرالملوک وزیری خواننده 100 سال قبل است و اطلاعات درستی دردسترس نیست، بنابراین لازم بود دراین زمینه تحقیقات بسیاری انجام بگیرد. اما بخش ثمرهمچنان ناتمام است، اگرچه این بخش قابل دسترس است و بیشک آسانترخواهد بود، درواقع ثمر روایتی است از شرح حال زندگی شخصیام. دراین کتاب به روحانگیز، شورانگیز و دیگر بانوان موفق موسیقی ایران اشاره شده و لازم میدانم به این موضوع بهصورت جامع و کامل بپردازم به این علت که بانوان نیمه دیگری ازجامعه موسیقی هستند و در معرفی موسیقی به مردم نقش مهمی داشته اند. مانند قمرالملوک وزیری، صدایی که تابوها را شکست و مانند او در ایران بسیار کم یا اصلاً وجود ندارد، قمر، هنرمند برجسته و کم نظیری است؛ 100 سال گذشته درخیابان لاله زار این خواننده بزرگ کنسرت اجرا کرد، البته امروزه خیلیها این کار را انجام میدهند وممنوعیتهای بسیاری هم دیده میشود. حالا تصور کنید یک قرن قبل، این محدودیتها چه میزان سختتر بود! اما مهم این است اکنون چه کسی را بهعنوان خواننده انتخاب کنیم! از این صحبتها که بگذریم بخشی از کاراین کتاب باقی مانده و بعضی از دوستان براین نظرند که تألیفات هر فردی باید بهصورت عمومی چاپ شود وبرای همگان قابل دسترس باشد البته من هم موافقم به شرط آنکه مطالعه بسیاری روی آن صورت بگیرد و کار به نتیجه درستی برسد و بعد توزیع شود.»
دکتر آریانپور چند سالی است به بیماری پارکینسون مبتلا شده و با دستان لرزانش آرام آرام کتابی را که درمقابلش قرار دارد ورق میزند، گویا سالها با برگ برگ و سطر به سطر این کتابها زندگی کرده و تنها مونس و همدم این روزهایش بوده است؛ با صدایی آرام و کلامی شمرده همچنان از قمرالملوک وزیری تعریف میکند: «یک روز با آقای شجریان صحبت از قمر بود و از این کتاب گفتیم که کدام بخش باشد و کدام بخش حذف شود. شجریان بهصورت غیر مستقیم محضر خوانندگان بزرگی چون قمر را درک کرده و تکنیک صدای هر دو عالی بود. البته از آقای کیوان ساکت نوازنده و هنرمند خوبمان هم دراین باره درخواست کمک داشتم.»
باید به ارزش هنرمندانی چون شجریان ارج نهاد
استاد آریان پورعلاقهمند به موسیقی آوازی است و براین نظراست این نوع موسیقی نسبت به موسیقی سازی پیشرفت بسیار خوبی داشته است: «اصولاً درموسیقی سنتی ایران، آوازنسبت به ساز نقش و جایگاه مهمتری دارد.در یک ارکسترسازهای بسیاری دیده و شنیده میشوند درحالی که آواز را معمولاً یک نفرمیخواند، البته گرایش امروزجوانان بیشتربه سمت سازبوده تا آواز و قطعاً بهدلیل مشکل بودن این حرفه است. درموسیقی ایرانی سازهای بسیاری وجود دارد که شاید تعداد آن نزدیک به 100 عدد باشد اما در موسیقی آوازی این تعداد سبک و خواننده وجود ندارد. به یادم دارم مرحوم شجریان هم سازهای تازهای ساخته بود و در خانه هنرمندان نمایشگاهی از سازهای خود برپا کرد، یاد و نامش گرامی. این هنرمند برای موسیقی ایران زحمات بسیاری کشید و سالها باید ازهنر و تلاش او سخن گفت.»
این موسیقیدان معتقد است اگرچه شجریان بیمانند است و جانشینی ندارد اما مکتب آوازی اوهرگز از بین نخواهد رفت و فراموش نمیشود و ابتدا فرزندش همایون و بعد از آن شاگردان وعلاقهمندان او، مسیر آوازی شجریان را ادامه خواهند داد، همانطور که دراین سالها جوانان بسیاری از سبک او، الگوبرداری کردهاند. «من براین باورم در این سالها درحق شجریان کم لطفی بسیاری شده است و ارزش و منزلت هنرمند را ندانستند و ارج ننهادند، مگرچند هنرمند خوب در کشورمان است که یک تعداد را معذور و ازکار برکنار کنیم!»
از او درباره اختلاف نظری برخی از هنرمندان برای انتخاب روز موسیقی در تقویم ایران سوال می کنم: «در کشور ما هنرمندان بسیار بزرگی در عرصه موسیقی آوازی وموسیقی سازی ظهور کرده اند و البته انتخاب این روز بر اساس آزادی عقیده است اگر به انتخاب من باشد به نام یکی از هنرمندان بزرگ اپرا نامگذاری می کنم اما درباره این اختلاف نظر باید بگویم مردم شناخت زیادی از حکیم فارابی ندارد اما آقای شجریان را همه میشناسند .
او میگوید: «آواز در ایران همیشه سمبل موسیقی بوده و خواهد بود و امیدوارم با وجود استادان خوبی که دراین زمینه فعالیت می کنند همچنان این پیشرفتها دیده شود، منتهی همت هم در کنار آن لازم است چرا که کار پرزحمتی است و البته موسیقی مخالفانی دارد و این ممنوعیت و محدودیتها صدمات بسیاری براین هنر وارد کرده است که هنوز هم دیده میشود. این دوستان باید بدانند موسیقی غذای روح انسان است و برای دوام زندگی مؤثر است.»
نباید هنر اپرا نادیده گرفته شود
امیراشرف آریانپور را از نخستین عالمان و مروجان هنر اپرا در ایران میدانند و سالها قبل از انقلاب درجهت رونق و گسترش هنر اپرا در ایران تلاشهای بسیاری انجام داده است و علاوه بر تألیف مقالاتی در این زمینه، مترجم تعدادی نمایشنامه و داستان اپرا هم بوده است. البته انجام این فعالیتها تنها در راستای معرفی آن نبوده بلکه عشق و علاقهاش به اپرا او را متعهد کرده تا نگذارد این هنر از بین برود و به گفته خودش نمیرد: «اپرا هنری است که باید همیشه بماند و شنیده شود البته در کشور ما تنها یک عده طرفدار آن هستند اما آزادی درهنر باید وجود داشته باشد و نباید برای موسیقی ممنوعیتی ایجاد کرد، موسیقی ایرانی دارای هفت دستگاه است و به هر شکلی میتوان از آن موسیقی تولید و استخراج کرد. ممکن است یک عده از موسیقی سنتی لذت ببرند که شاید در سلیقه من و شما نباشد اما این به معنای حذف یا نادیده گرفتن آن نیست و این نگاه در اپرا هم دیده میشود و اگرچه مخاطب آن کم تعداد هستند … که صداهای خوب کم است و شنیده نمیشود بلکه اپرا هنر مشکلی است. البته سوءتفاهم نباشد مگر موسیقی آوازی آسان است! آن هم برای خود مشکلاتی دارد و اهل فن آن را میدانند و کسانی چون دهلوی و شجریان این موسیقی را بخوبی درک کردهاند. من به شخصه دوستدار هنر هستم و فرقی هم نمیکند ایرانی باشد یا فرنگی و سالها برای اپرا زحمت کشیدم و مسئولیتی برعهدهام بود.»
دکتر آریانپور آنچنان شیفته اپرا است که هنوز هم هرگاه سخن از این هنر به میان میآید خود را در نقش یکی از بازیگران آن میبیند: «یکی از دوستانم در وزارت ارشاد کار میکند و عاشق هنر اپرا است یک بار از او دعوت کردم به منزل ما بیاید و به تماشای اپرای «مادام باترفلای یا مادام پروانه» نشستیم؛ اثر «جاکومو پوچینی» موسیقیدان ایتالیایی. «باترفلای» زنی است که عاشق یک ملوان خوشگذران امریکایی میشود و سالها منتظر وعده بازگشت همسرش از دریای ژاپن است و او برمیگردد اما با یک زن دیگر و همسرش (باترفلای) با دیدن این صحنه با چاقو شکم خود را پاره میکند…
آن دوست بعد از پایان این برنامه به من گفت: شما را دیدم ضمن اجرای اپرا گریه میکردید. به او گفتم:« آن کسی که روی صحنه کشته میشود، من هستم.» چشمان پراشکش و بغض شکسته شده در گلویش مانع از آن میشود که به صحبتهای خود ادامه بدهد و نگاهش را به تصویر پوستری میاندازد که بر دیوار روبرویش نقش بسته است، عکسی درون یک قاب چوبی از اپرایی که همسر و دخترش در آن اجرای نقش داشتهاند و همچنان اشک میریزد و حسرت روزها و اتفاقات خوبی که میتوانست وجود داشته باشد و صد حیف. لرزش دستانش را با نگاهداشتن میزی که مقابلش قرار گرفته، کنترل میکند و میگوید:«غرق شدن در موسیقی عالمی دارد نمیدانم چقدر به آن مرحله رسیده ایم! اپرا و شنیدن موسیقی تنها دلخوشی این روزهای من است اما از همینها هم جلوگیری میکنند. بارها به این دوستان گفتهام بیایید در منزل من اپرا بیاموزید و اجرا کنید. من مسلط به زبان خارجی هستم و تا آنجا که ممکن است کار ترجمه آن را انجام میدهم و در کنار آن از دوستان متخصص هم دعوت میکنم، باید دست به دست هم بدهیم تا دنیایی تازه به روی ما بازشود و همچنان به اجرای این هنر در ایران امیدوار است.»
و دراین سالها او بارها و بارها ازعلاقه خود و حفظ این هنر صحبت کرده است.
آریانپور یکی از دلایل موفقیت اجرای اپراهای پیش از انقلاب را ایجاد یک ارکستر سمفونیک خوب و منسجم عنوان میکند که در برههای از آن زمان، فرهاد مشکات رهبری ارکستر را برعهده داشت، هنرمند توانمندی که توانست جایزه دوم مسابقات جهانی ارکستر در فلورانس (برای رهبران جوان) را دریافت کند.
این پژوهشگر درحال حاضر مشغول نوشتن کتابی از شرح حال ارکستر سمفونیک است که در آن به سال تأسیس این ارکستر و فراز و فرودهای آن اشاره شده است: «ارکستر سمفونیک سال 1335 افتتاح شد و قبل از آن هنرستان موسیقی سنتی بود به ریاست روحالله خالقی وسال 1325 پرویز محمود رئیس هنرستان شد که ما درآن تحصیل میکردیم و معاونش روبیک گریگوریان بود که درباره او مقالات بسیاری نوشتهام. روبیک هنرمندی مردمی بود وموسیقی بومی را به ارکستر وارد کرد و آرام آرام کنسرتهایی با کمک ارکستر برگزار شد که بسیار فوقالعاده بود. منتهی آن زمان اوضاع موسیقی مملکت تعریف چندانی نداشت و تا سال 1325 اغلب نوازندههای ارکستر که اکثریت اقلیت بودند محصول موسیقی هنرستان بودند و میگفتند اینجا ایران است، باید موسیقی ایرانی اجرا شود اما چند سال بعد با کمک روبیک و پرویز محمود موسیقی جهانی روی کار آمد و ارکستر سمفونیک شکل گرفت تا به امروز که فعالیت میکند. به عقیده من یک ارکستر برای ادامه فعالیت خود باید آزادی عمل داشته و در کنار آن از نوازندههای قابل برخوردار باشد و از رهبر خود حرف شنوی کنند اما متأسفانه در کشور ما هنرمندان یکدیگر را قبول ندارند و این اختلافنظرها حاشیه ایجاد میکند.»
اخلاق هنری را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم
امیر اشرف آریانپور از مدرسان و پژوهشگران شناخته شده کشورمان است و بعد از بازگشت به ایران مدیریت تالار وحدت (رودکی) را برعهده گرفت و چندین سال مدیر این تالار بود. آخرین کتابی که از او انتشار یافته «موسیقی ایران: از انقلاب مشروطیت تا انقلاب جمهوری اسلامی ایران» نام دارد که شرح مهمترین رویدادهای موسیقی از دهه ۲۰ تا آخر سال ۱۳۵۷ است؛ کتابی مستند از اتفاقات آن دوران که خود نویسنده دربطن برخی از این رویدادها حضور داشته و مشاهداتش را به نگارش درآورده است: «پژوهشهای بسیاری درباره این کتاب انجام دادهام و به نکات مهمی اشاره کردهام البته ایراداتی هم بر آن وارد است. ایران کشوری اسلامی است و آنطور که باید در موسیقی پیشرفتی بهدست نیاوردیم البته بعد از انقلاب در موسیقی بومی پیشرفتهای بسیار خوبی دیده شد. ما درزمینه موسیقی گنجهای بسیاری داریم منتهی باید این گنجها در موسیقی کشف شوند.»
او در صحبتهایش به فضاهای آموزشی اشاره دارد: «هنرمند باید هنر در وجودش بجوشد و زندگیش با هنر باشد، متأسفانه در این سالها برخی از هنرمندان از اخلاق هنری به دور بودند و از همه مهمتر کشور ما نمیخواهد نابغه ساز تربیت کند و طبیعی است چون کسی که نابغه هنری باشد به خارج از ایران میرود تا علاوهبر درآمد بیشتر به هنرش ارج نهند و از او تجلیل به عمل آید.» او راهکار ماندگاری آثار موسیقی را رسانه خوب ملی و دیگر فضاهای مجازی عنوان کرد که این روزها همه با آن سرو کار دارند.
آریانپور سال 1352 دکترای تخصصی خود را در رشته موزیکولوژی (موسیقی شناسی) از دانشگاه گوته وین اتریش اخذ کرد و تحصیلاتش را در رشته تاریخ هنر در دانشگاه فرانکفورت پیگرفت و بر این نظر است دراین سالها موسیقی بومی وارد موسیقی سنتی شده ودر کنار وسعتی که بهدست آورده آرام آرام اصالت خود را از دست میدهد. او در صحبتهای خود به پژوهش در موسیقی هم اشاره دارد وضمن تأسف از حضور و استقبال اندک در این بخش تأکیدش براین است که در این زمینه باید مطالعه بسیار داشت و در کنار آن نیاز است به زبانهای دیگر هم مسلط بود:«متأسفانه در زندگی روزمره خود تک رو شدهایم و تنها زبان به انتقاد میگشاییم به همین دلیل است که نوازنده یا بازیگر خوب در کشور ما کم تعداد است. من هیچ گاه نگفتهام کتابهایی که نوشتهام بهترین است اگر خوب نیست شماها بهترینش را بیاورید. من 11 کتاب فرهنگ نوشتهام اما چند نفر حاضرند نام من را بهعنوان نویسنده این کتابها عنوان کنند! چرا باید این نگاهها وجود داشته باشد. ما ایرانیها با هم نمیسازیم و حرف یکدیگر را قبول نداریم، در نتیجه صحبتهایمان بینتیجه است این درحالی است که هنرمندان فکر میکنند رمز پیشرفت شان دست خودشان است، متأسفانه از ماست که برماست…»
امیر اشرف آریانپور 92 سال سن دارد و آرزویش این است که هیچ آرزویی نداشته باشد.
خانواده آریانپور از نوابغ فرهنگ و هنر ایران هستند
امینالله رشیدی
خواننده و آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایران
خانواده بزرگ آریان پورنام آشنای اهالی فرهنگ وهنرهستند، استادان گرانقدرامیرحسین، عباس، منوچهر و امیراشرف آریانپور فرزندان ماشاءالله خان و نوه نایب حسین کاشانی هستند. پدربزرگ این خانواده، قبل از به سلطنت رسیدن رضا شاه یعنی اواخر دوران قاجار، طبق دستور دولت وقت، مسئولیت امنیت مناطق کاشان ،یزد و اصفهان را برعهده داشت که من در کتاب سوم خود با عنوان «ایران در رهگذر زمان» با چاپ تصاویر مربوطه، به این موضوع تاریخی اشاره کردهام. هریک ازبرادران آریان پورنابغه این سرزمیناند و اهل نویسندگی و دارای مقامهای علمی، فرهنگی، فلسفی و اجتماعی کم نظیر و در سطوح بسیار بالا هستند. اولین کتاب امیرحسین آریانپور«فرویدیسم» نام داشت که با اشاراتی به ادبیات و عرفان در سال 1330 به چاپ رسید. فرهنگ انگلیسی به فارسی و بالعکس هم تألیف دو برادر دیگر آقایان عباس و منوچهر آریانپورکاشانی است که چاپ هفتم این کتاب درسال 1370 به تیراژ100 هزار نسخه رسید، حالا مقایسه کنید با تیراژ کتابهای فعلی که در خوشبینانهترین حالت شاید 1000 نسخه آن به چاپ برسد. این صحبتها بیانگر آن است که خانواده آریان پوردر ادبیات، تاریخ و فلسفه حضور پررنگ و ارزشمندی داشتهاند. اما امیر اشرف آریانپور که متأسفانه تنها دیدارمان یک ملاقات کوتاه بود و در این سالها فرصتی دست نداد تا از حضورشان بهره بیشتری ببرم و بازهم جای تأسف است هنرمندان و بخصوص هردو نفر ما که اهل کاشان هستیم کمتر سراغی از یکدیگر میگیریم ودراین فاصلههای ایجاد شده دیگر تبادل افکار و اندیشهای نیست و امیدوارم بعد از این، از فرصتهای بهدست آمده نهایت استفاده را داشته باشم. آقای آریانپور در عرصه پژوهش، بویژه در حوزه موسیقی تلاشهای بسیاری انجام دادهاند، نگاهی که در گذشته بیشتر مورد توجه بود اما امروزه موسیقی ما در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به تاریخ موسیقی معاصر کمتر پرداخته شده است. موسیقی ایران در دو دهه 30 و 40 که اوج شکوفایی موسیقی ایران و ادبیات ایران بود رشد بسیاری داشت و توانست خود را به دنیا معرفی کند اما ازسال 50 به بعد که با موسیقی پاپ تلفیق شد به بیراهه افتاد و این اتفاق موجب شد اصالت خود را آرام آرام از دست بدهد.
تلاشی ستودنی در جهت ارتقای فرهنگ موسیقایی کشور
کیوان ساکت
آهنگساز، مدرس و نوازنده تار و سه تار
درحوزه موسیقی وبویژه پژوهش، کسانی که بهعنوان پژوهشگر، تاریخنگار و آیندهنگار انجام وظیفه کردهاند و نقش آفرینی داشتهاند اندک هستند و نامشان برکسی پوشیده نیست.در قرن معاصر روحالله خالقی از نخستین سرآمدان این حوزه است؛ نوشتن کتاب دو جلدی «سرگذشت موسیقی ایران» که البته در ادامه جلد سوم آن را زنده یاد دکتر ساسان سپنتا به همان منوال نوشت. شوربختانه در کشور ما، مبحث مهم پژوهش چندان مورد توجه نبوده بویژه موسیقی. پیش از آنکه مطبوعات جایگاه خود را در جامعه پیدا کند، تعداد بسیار معدود و محدودی وقایع نگار و تاریخ نگار حضور داشتند و مقاطع کوچک و اندکی از تاریخ برخی از وقایع را به رشته تحریر درآوردند که البته تعداد کم وقایع و تاریخ نگاری در موسیقی بسیار و چشمگیرتر است و همانطور که اشاره کردم روحالله خالقی شاگرد استاد وزیری نخستین کسی بود که به گونهای دقیقتر و علمیتر از دیگران دراین زمینه گام نهاد و در همان برهه و حتی سالها بعد از آن کتابهای دیگری هم نوشته شد که بیشتر به خاطره نگاری یا به این موضوعات از این دست پرداخته شده است اما دراین میان نقش دکتر امیر اشرف آریانپور را نباید دستکم گرفت، حضور پررنگ او در عرصه پژوهش و در زمینه فرهنگ و هنر ستودنی است. سالها پیش کتاب پرحجم و مملو از اطلاعات مفید و آموختنی درباره تأسیس رادیو و هنرمندانی که با این رسانه همکاری داشتند تألیف کرد که همچنان جذاب و خواندنی است. کتاب بعدی او که امیدوارم بزودی مجال انتشار پیدا کند، «از قمر تا ثمر» نام دارد، وقایع نگاری و تاریخ نگاری بسیار ارزشمند که اشارهای است به قمرالملوک وزیری نخستین بانوی بزرگ موسیقی آوازی ایران که حدوداً یک قرن گذشته بهصورت رسمی و حرفهای در عرصه موسیقی فعالیت داشت و نامش در تاریخ موسیقی ایران جاودان مانده است و دیگر ثمر خواننده بزرگ اپرای فرانکفورت وهمسر دکتر آریان پور. استاد آریان پورعلاوه بر تألیف این آثار، کتاب با ارزشی با عنوان« فرهنگ دانشگاهی آلمانی- فارسی» را نوشتهاند که بسیار خواندنی است . البته درکنار این فعالیتها درزمینه آشنایی دانشجویانش با موسیقی کلاسیک تراز اول جهان و گونه ویژه آن که اپرا نام داشت تلاش بسیاری کرد و حتی فراتر از آن در انجمن فرهنگی ایران و اتریش و رایگان طی سالهای متمادی برای آشنایی و آگاهی علاقهمندان به موسیقی کوششهای بسیاری انجام داد . دراین سالها نمونههای بسیار بسیار با ارزش و کمیابی از اپراهای معروف جهان را گردآوری کرد و هدفش این بود دانشجویان و مردم را با این نوع عالی موسیقی هم با سخنرانیهای خود که معمولاً پیش از نمایش انجام میگرفت و هم با نمایش اپراها آشنا کند. سخن گفتن دراین باره بسیار است و تلاشهای دکتر امیر اشرف آریانپور در جهت ارتقای فرهنگ موسیقایی کشور ستودنی است. طی 30 سال آشنایی و ارتباط نزدیک با ایشان از حضورشان بهرههای بسیاری بردهام و آرزو میکنم سالهای سال سایهشان بر سر خانواده خود و خانواده موسیقی پردوام باشد.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه