بر اساس نظرسنجیها و بررسیهای مختلف، مجلات علمی بر این عقیده هستند که سلامت روان دانشجویان مقطع دکتری در شرایط مناسبی قرار ندارد.
یکی از دلایل اصلی این بحران سلامت، فشار زیاد مجلات معتبر به دانشمندان و دانشجویان برای چاپ یافتههای علمی آنها است. این در حالی است که بسیاری از مجلات معتبر مانند نیچر (Nature)، برای دفاع از علایق خود، سعی دارند تا حقایق را پنهان کنند. احتمالا بر این باور هستید که تحقیقات علمی از جذابیت بالایی برخوردارند، اما تحقیقات صورتگرفته نشان میدهد که دانشمندان عموما افرادی ناراحت هستند و از زندگی خودشان لذت نمیبرند. این نتایج نشان میدهند سلامت روان در این قشر از جامعه، در وضعیت نگرانکنندهای قرار دارد.
افسردگی در مقطع دکتری
بر اساس مطالعات اخیر، احتمال ابتلای دانشجویان دوره دکتری به مشکلات سلامت روان دو برابر بیشتر از دیگر افراد بوده و استرس شایع بین ۷۵ درصد از آنها، بالاتر از میانگین است. مطالعات تکمیلی نشاندهنده شیوع نگرانکننده عوامل مرتبط با افسردگی در بین دانشجویان دکتری است. این دانشجویان بهسادگی با قرارگرفتن در موقعیت استرسزا، ممکن است بهطور نگرانکنندهای دچار مشکلات بهداشت روانی شوند. این نتایج برای افراد آکادمیک اصلا عجیب نیست. در حقیقت، این موضوع بهطور گسترده در علم پذیرفته شده است که محققان مقطع دکتری عموما ناراحت، مضطرب و افسرده هستند.
برای تأیید موارد ذکرشده و نشاندادن عمق مشکل، باید گفت که نرخ جهانی افسردگی و اضطراب در بین دانشجویان دکتری، شش برابر افراد معمولی جامعه است. این نتایج در مجله نیچر بایوتکنولوژی که یکی از زیرمجموعههای مجله معتبر و معروف نیچر است، منتشر شده است. البته در آن مجله، نویسنده مدعی شده که «مؤسسات آکادمیک باید دانشجویان را برای مقابله با استرس و مدیریت زمان آموزش دهند تا آمادگیهای لازم را کسب کنند». با استناد به گفتههای نویسندگان این مقاله در نشریه نیچر بایوتکنولوژی و ویراستارهای مجله نیچر، دلیل این روند نگرانکننده افسردگی در بین دانشجویان دکتری، کمبود تمرینهای روانشناسی این افراد است. به بیان دیگر، مجله نیچر، مؤسسات آموزشی را دعوت میکند تا تمهیداتی را برای روبهروشدن دانشجویان با فشارهای مختلف در این دوران تحصیل فراهم آورند.
در همین راستا، مجله نیچر مقالهای را در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۹ با عنوان «دانشجوی مقطع دکتری بودن، نباید سلامت را به خطر بیندازد» منتشر کرد که در آن ادعا شده بود «راهحلهای این مشکل قابل دستیابی است». در آن مقاله بدون هیچ سند علمی خاصی ادعا شده که استادان راهنما به یک آموزش اجباری و جامع نیاز دارند تا بتوانند مشکلات روانی محققان را بشناسند و درک کنند و در جهت حل آن گام بردارند. همچنین، ممکن است دانشجویان با داشتن بیش از یک استاد راهنما، پشتوانه قویتری را حس کنند و در این صورت، نگرانیهایی که آنها به دلیل ترس از بیثمرماندن کارهای خود دارند، کاهش یابد.
نکته دیگر این است که «دانشگاهها نیز باید خدماتی برای افزایش سلامت روان دانشجویان مقاطع پایینتر فراهم آورند تا در زمان رسیدن به مقطع دکتری و پسادکتری، مشکلات آنها کاهش یابد. افرادی که در محلهای آکادمیک فعالیت دارند باید یاد بگیرند بین زندگی و کار تعادل ایجاد کنند». بااینحال، تمهیدات کاهشدهندهای که برای مقابله با این معضل در مجله نیچر ارائه شدهاند، کافی نیستند و به نظر میرسد که دلیل ریشهای این مشکل، خود مجلات هستند.
منتشرکردن مقاله یا نابودی محققان؟
مجله نیچر برای جلوگیری از محکومشدن، یک نظرسنجی درباره درک علل ناراحتی محققان مقطع دکتری طراحی کرده است، اما پیش از بررسی آن، قصد داریم تا الگوی عجیبوغریب انتشارات علمی را روشن کنیم. بهطورکلی محققان و دانشمندان، ماهها یا سالها روی یک موضوع خاص در قالب یک تیم تحقیقاتی به فعالیت میپردازند و در انتها یک مقاله از تحقیقات خود آماده میکنند تا توسط افراد متخصص در آن حوزه مورد داوری قرار بگیرد و در مراحل داوری سؤالاتی از نویسندگان پرسیده میشود و اصلاحات مختلفی بر روی مقاله صورت میگیرد. اگر تمامی مراحل به خوبی پیش برود، مقاله اصلاحشده در مجله منتشر میشود. اما نکته قابل تأمل این است که به شما برای تهیه این مقاله پولی داده نمیشود. همچنین، داورها نیز معمولا هیچ حقالزحمهای دریافت نمیکنند و فقط مجله است که از این مقاله درآمدزایی میکند.
اخیرا، این موضوع بهخصوص در جوامع آکادمیک بسیار برجسته شده است و جنبشهایی برای مقابله با مجلات (مخصوصا مجلات معتبری مانند نیچر) توسط دانشمندان به راه افتاده است. این موضوع سبب شده است که برخی از محققان از تهیه مقاله برای مجلات منصرف شوند؛ زیرا آنها بر این عقیده هستند که مجلات، اساسا یک کسبوکار خصوصی هستند که جامعه علمی را به انحصار خود درآوردهاند.
اگرچه بسیاری از افراد، مجلات را به عنوان عامل اصلی دنیای مدرن علم بهشمار میآورند، اما آنها احساس میکنند که در مقابل قدرت مجلات بدون حمایت هستند. رویارویی با مجلات توسط برخی از دانشمندانی که خود را وقف علم کردهاند و از رساندن صدای خود به گوش مردم در هراس نیستند، شروع شده است، اما این افراد در این مسیر اندک و تنها هستند. برای مثال، «رندی شکمن» برنده جایزه نوبل، در مصاحبه اخیر خود با کالچریکو، مجله نیچر را «استثمارگر» نامید.
یکی از چالشهای اصلی با مجلات معروف مانند نیچر این است که شاخص موفقیت علمی، تعداد مقالات منتشرشده در این مجلات است. اگر شما مقالات خود را در مجلات منتشر کنید، نردبانی برای رسیدن به اهداف علمی خود خواهید داشت و در غیر این صورت، جایگاهی در علم و فعالیتهای آکادمیک نخواهید داشت. به همین دلیل، تناقضی در مقاله فوقالذکر مشاهده میشود؛ زیرا یکی از دلایل بحران سلامت روان در محیطهای آکادمیک، خود مجلات (بهخصوص نیچر) و سیاستهای آنها هستند. به همین جهت، مجله نیچر مرجع معتبری برای انجام مطالعات سلامت روان محققان جوان نیست و شخص ثالثی باید این وظیفه را بر عهده بگیرد تا دلایل این معضل را ریشهیابی کند. بااینحال، در حال حاضر هیچ نهاد علمی بیندولتی برای تعیین شاخص در علم وجود ندارد و انتشار مطالعات علمی اساسا در انحصار مجلات است. به بیان دیگر، دانشمندان و محققان راه دیگری برای تبادل اطلاعات و گسترشدادن یافتههای تحقیقاتی خود بهجز از طریق مجلات ندارند.
مجله نیچر بررسیهای خود را در مقالهای با عنوان «دانشجویان دکتری: حقیقت پرپیچوخم» جمعآوری و آن را در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۲۰۱۹ منتشر کرده است. در آن تحقیق، مجله نیچر از دانشجویان پرسیده بود که از تصمیم خود برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری راضی هستند یا خیر؟ و این نرخ رضایت آنها در طول دوران تحصیل دکتری افزایش یافته است یا کاهش؟ همچنین، آیا آنها به دلیل مدتزمان کاری، کمبود حمایت از طرف مؤسسات و آزار و اذیت استادان و همکاران خود، تحت فشار و استرس هستند یا خیر؟ جای تعجب ندارد که همه موارد ذکرشده بهعنوان عامل استرسزا در ایجاد بحران سلامت روان در محیط آکادمیک مشارکت دارند و کاملا مشخص است که هر چیزی درباره فضای مقطع دکتری یک عامل استرس است؛ اما تناقضی که وجود دارد، این است که هیچ اشارهای به نقش مجلات در این بحران نشده است و دلیل این کار کاملا مشخص است؛ زیرا هیچ کسی تمایل ندارد تا برخلاف منافع و علایق خود حرکت کند و به جنگ با خود برود.
در این مسیر بهترین کار برای دورکردن اتهامات از خود این است که خودتان سؤالکننده شوید و این کار را مجله نیچر بهخوبی انجام داده است. در حقیقت مجله نیچر نقش مجلات را در بحران سلامت روان حذف کرده و خود را بهعنوان داور بیطرف معرفی کرده است. با توجه به مقالات گذشته، مجله نیچر به این نتیجه رسیده که «مؤسسات […] نیاز به افزایش یادگیری دارند» و دانشگاهها را متهم به انفعال کرده است. این بار، آنها برای اظهارات خود به اطلاعات جمعآوریشده در نظرسنجی استناد میکنند؛ درصورتیکه این اطلاعات برای نتیجهگیری مناسب نیستند. دلیل نامناسببودن اطلاعات این است که سؤالات این نظرسنجی مغرضانه بوده است و نمیتوان نتایج آنها را تأیید کرد. مجله نیچر تنها مجلهای نیست که از این اتهام طفره میرود و مدعی است که کمبود آموزش برای استادان راهنما، دلیل ریشهای بحران سلامت روان در محیطهای آکادمیک است.
سال گذشته، آقای «وانگ» و دستیارانش تحقیقی درباره شیوع و عوامل مرتبط با افسردگی در میان دانشجویان دکتری انجام دادند و نتایج آن را در مجله Psychology Research and Behavior Management منتشر کردند. در این مطالعه، آنها نتیجهگیری کردند که «متخصصان آموزشی باید توجه خاصی به سلامت روان دانشجویان دکتری داشته باشند و استراتژیهای فعال و مداخلاتی که ترغیبکننده خودکارآمدی تحقیقات و روابط مشاورهای باشد، میتوانند در پیشگیری یا کاهش افسردگی و اضطراب مفید واقع شوند». درباره نقش دانشگاهها و استادان راهنما، صحبتهای زیادی انجام شده است؛ اما یک تعصب پنهان در این مطالعه وجود دارد و آن هم درنظرگرفتن یک عامل، بدون متمرکزشدن بر اهمیت عوامل دیگر است.
منحرفکردن تمرکز و هدایت دانشمندان دیگر به سوی نتیجهگیری نادرست سبب شد تا اهمیت این معضل کمرنگ شود. برای مثال «کارن بری»، «اِما وارنک» و «مِگان وودز» در «گفتوگو» پیشنهاد کردند که راهحل مسئله، یک رویکرد روانشناختی است که «ذهن آگاه» نامیده میشود. این روش برای مدیریت استرس و اضطراب استفاده میشود؛ مثلا انجام بازیهای روانشناختی میتواند مشکل واقعی را بهطور مختصر یا کامل از بین ببرد؛ اما این معضل، شبیه شرکتی است که کار بیش از حد از کارمندان خود درخواست میکند و حقوق کمی به آنها میپردازد و سپس کلاسهای یوگا را برای کمک به استرس کارمندان ارائه میدهد. به همین دلیل تأثیر چندانی در حل این مشکل نخواهد داشت.
مطالعات مختلف با نتایج گوناگون
اگر تا این بخش از مقاله را دنبال کردید، قطعا متوجه شدهاید که بزرگترین عامل استرس و اضطرابی که دانشجویان دکتری با آن درگیر هستند، مجلات هستند. به همین دلیل اکنون زمان آن فرارسیده است که این موضوع از طریق یک روش غیرجانبدارانه و علمی بررسی شود. برای همین، مطالعهای برای شناخت دلایل ریشهای بحران سلامت روان در بین افراد آکادمیک طراحی شده است و از محققان مقطع دکتری درخواست شده تا به چند سؤال پاسخ دهند. این نظرسنجی با همکاری کالچریکو تهیه شده و مشابه نظرسنجی مجله نیچر است و در حقیقت سؤالات اولیه تقریبا یکسان هستند. این کار برای چککردن نتایج این نظرسنجی با نظرسنجی نیچر انجام شده است. برای رسیدن به نتایج غیرجانبدارانه، در این نظرسنجی سعی شده است که موضوعات بحثشده در مطالعه نیچر در نظر گرفته شود. سؤالاتی مانند اینکه آیا دانشجو احساس استرس دارد یا از تصمیم خود برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری راضی است؟ همچنین از آنها درخواست شد به عوامل استرس مانند استادان راهنما، محیط آموزشی، تبعیض یا آزار و اذیت از صفر تا ۱۰ نمرهدهی کنند. علاوهبراین دو عامل دیگر که در مطالعات نیچر در نظر گرفته نشده بود، در این نظرسنجی گنجانده شد. این عوامل عبارتاند از ترس از ارائه در مقابل همکاران و دانشمندان دیگر و استرس مشارکت در انتشار مقاله در مجلات معتبر. با انجام این نظرسنجی بهزودی مشخص خواهد شد که ارتباط عمومی در علم و به اشتراک گذاشتن اطلاعات در میان دانشمندان، عواملی کلیدی در این نظرسنجی خواهد بود.
نتایج نظرسنجی
از تعداد ۱۷۵ پاسخدهنده به این نظرسنجی، ۸۶ درصد از افراد، در دوران دکتری خود احساس استرس داشتهاند. این رقم مؤید آن است که بحران سلامتی روان در محیطهای آکادمیک وضعیت بسیار نگرانکنندهای دارد. نکته جالب در این نظرسنجی این است که اکثر پاسخدهندگان (۷۳ درصد) اذعان داشتند که از تصمیمشان برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری بسیار راضی یا راضی هستند؛ بنابراین برنامهها و پروژههای دکتری مشکل اصلی نیستند. به بیان دیگر، اگرچه این افراد ناراحت و پراسترس هستند از تصمیم خود ناراضی نیستند و فکر میکنند که تصمیم درستی را گرفتهاند.
نتایج مذکور با نتایج ارائهشده از سوی مجله نیچر همخوانی دارد؛ زیرا در نظرسنجی نیچر اعلام شده بود که ۷۵ درصد از پاسخدهندگان از تصمیم خود بسیار راضی یا راضی هستند؛ اما مشکل اصلی در جای دیگری است. علاوهبراین مشابه نظرسنجی مجله نیچر، در این تحقیق نیز از دانشجویان درخواست شد تا اعلام کنند که سطح رضایت آنها در دوران دکتری افزایش یا کاهش یافته یا تغییری نداشته است. در این زمینه اگرچه نتایج کمی متفاوت با مطالعات نیچر است، اما نتیجه آن مشابه است. در نظرسنجی جدید، ۳۸ درصد از پاسخدهندگان اذعان داشتند که سطح رضایت آنها کاهش یافته است (نیچر: ۴۵ درصد) و ۳۰ درصد از این افراد رضایت بیشتری از قبل پیدا کردهاند (نیچر: ۴۲ درصد). همچنین، درصد بالایی اعلام کردهاند که رضایتمندی آنها تغییر چندانی نداشته است که در مجله نیچر این نسبت ۱۳ درصد است.
در مطالعه مجله نیچر از شرکتکنندگان درخواست شد تا بگویند که با جملات موجود در نظرسنجی موافق، مخالف یا بدون نظر هستند. جملاتی مانند: «استاد راهنمای من آگاهی خوبی از خدمات حمایتی دارد و در صورت نیاز قادر است تا من را به سوی آنها راهنمایی کند». برای درک این موضوع، تأثیر استادان راهنما بر سطح استرس دانشجویان به همراه عوامل دیگری که در مطالعه نیچر بررسی شده است، به صورت کمّی اندازهگیری شد و این عوامل با عواملی که در مطالعه نیچر در نظر گرفته نشده بود، مقایسه شد. برای مثال، ترس از ارائه در مقابل دانشمندان به چه میزان در استرس دانشجویان مؤثر است یا محیط تحقیقاتی و تمایل به چاپ مقاله در مجلات معتبر مانند نیچر، به چه میزان در استرس آنها تأثیر دارد.
همانطورکه در گذشته اشاره شد، برخلاف روش نظرسنجی نیچر که از دانشجویان دکتری درخواست شد تا نظر موافق، مخالف یا ممتنع خود را اعلام کنند، در این نظرسنجی از دانشجویان درخواست شد تا به میزان تأثیر هر عامل در استرس افراد از صفر تا ۱۰ نمرهدهی کنند تا امکان مقایسه فراهم شود. در نظرسنجی نیچر، ۲۰ درصد از شرکتکنندگان اذعان داشتند که تبعیض یا آزار و اذیت را در دوران دکتری تجربه کردهاند و نتیجهگیری نیچر از این آمار این بود که دانشگاهها تلاش چندانی برای حل این معضل انجام نمیدهند. بهجای این سؤال در نظرسنجی جدید، از افراد درباره میزان تأثیر این عوامل بر استرس سؤال شد و نتایج نشان داد که این معضل تأثیر چندانی بر سلامت روان درصد بالایی از دانشجویان ندارد. این عامل با میانگین ۲.۹ از ۱۰، کمترین تأثیر را در بین عوامل داشته است و ۴۲ درصد از افراد نمره صفر را به این عامل داده بودند و تنها پنج درصد از افراد معتقد بودند که این عامل، تأثیر زیادی بر استرس آنها داشته است. اگرچه هرگونه تبعیض و آزار و اذیت بر اساس جنسیت، سن یا معلولیت باید محکوم شود اما به احتمال زیاد این عامل در محیطهای آموزشی بدتر از بخشهای دیگر نیست و به همین دلیل، این عامل بهعنوان یک پارامتر تأثیرگذار بر سلامت روان دانشجویان دکتری تلقی نمیشود. نکته دیگر این است که استادان راهنما باید برای آموزشدادن به دانشجویان آموزش ببینند؛ زیرا در این صورت، حال عمومی و فضای تحقیق بسیار بهبود مییابد که در نهایت منجر به شادابی محققان و ارتقای کیفیت علم میشود. نظرسنجی جدید نشان میدهد استادان راهنما یکی از عوامل استرس دانشجویان هستند (۵.۴ از ۱۰).
همچنین محیط فعالیت نیز با نمره ۴.۹ از ۱۰ از دیگر عوامل تأثیرگذار است. در این بخش دانشجویان جوابهای پراکندهتری دادهاند؛ زیرا برخی بر این عقیده بودند که استادان راهنما و همکاران آنها دلیل اصلی استرس هستند و برخی دیگر بر این باور بودند که هیچ تأثیری بر سطح استرس آنها نداشتهاند. به عبارت دیگر، این عوامل لزوما عوامل سیستماتیک نیستند اما با وجود این عوامل مهمی در افزایش سطح استرس محققان جوان بهشمار میآیند. این شرایط بسیار وابسته به استاد راهنمای افراد و تجربیات شخصی دانشجویان است. اگرچه آموزش استادان بسیار مهم است ولی پروفسورها و دستیاران آنها باید بر اساس توانایی آنها در آموزشدادن به دیگران انتخاب شوند و نه مبتنی بر تعداد مقالات آنها در مجلات معتبر.
کم و بیش در ارتباط با این اطلاعات باید گفت ترس از ارائه در مقابل شنوندگان تأثیر بسزایی در استرس و اضطراب دانشجویان دکتری دارد؛ زیرا نمره ۵.۳ از ۱۰ را کسب کرده است. این عامل بسیار متغیر است و ارتباط زیادی به پاسخدهنده دارد. این آمار نشاندهنده کمبود مهارت ارائهدادن دانشجویان است که با فشار ارائه یافتههای باکیفیت (قابل چاپ در مجله) ادغام شده و مجددا مبین نقش مجلات در افزایش فشار بر روی دانشجویان است. آخرین و مهمترین نکته این است که در نظرسنجی جدید از دانشجویان درخواست شد تا به تأثیر فشار برای چاپ مقالات در مجلات معتبر بر روی سطح استرس خود نمرهدهی کنند (این عامل در نظرسنجی مجله نیچر مشهود نبود). با توجه به نتایج بهدستآمده، میانگین نمرهای که پاسخدهندگان به این عامل داده بودند، ۶.۷ از ۱۰ بود که بهعنوان اصلیترین عامل در افزایش استرس دانشجویان دکتری تلقی میشود. بر اساس این نظرسنجی، ۳۹ درصد از افراد معتقد بودند که این عامل بیشترین تأثیر را بر استرس آنها داشته و رتبه دوم با ۲۲ درصد متعلق به ارائه در مقابل جمعیت است. در جایگاه سوم نیز استادان راهنما با ۱۹ درصد، بیشترین میزان استرس را برای دانشجویان ایجاد میکنند. در نهایت نیز محیط تحقیق و تبعیض و آزار و اذیت به ترتیب با ۱۳ و هفت درصد کمترین اثر را بر سطح استرس دانشجویان دکتری داشتهاند. این نتایج بهوضوح نشان میدهد که عوامل در نظر گرفتهنشده در نظرسنجی نیچر، در زمره مهمترین عوامل استرس در میان دانشجویان دکتری شناخته میشود.
فشار برای چاپ مقاله
دانشجویان عموما فشار زیادی برای چاپ مقاله در مجلات معتبر تحمل میکنند. مخصوصا زمانی که قصد ادامه تحصیل در مقاطع بعدی را دارند؛ زیرا مؤسسات آموزشی بر اساس سوابق چاپ مقاله، فرایند جذب دانشجو را انجام میدهند و مقالات چاپشده در مجلات معتبر از امتیاز بالاتری برخوردار است. بااینحال، در مقاله دیگری در همان روز بررسی نتایج نظرسنجی منتشر شد (تحت عنوان «سلامت روان محققان دکتری توجه فوری را میطلبد») و نقد تندی را به مجله نیچر وارد کرد. اما در مقابل آنها سعی کردند تا تفسیر متفاوتی را ارائه دهند تا از گزند انتقادها جلوگیری کنند. آنها بر این عقیده بودند که «درک سلامت روانی، نتیجه تمرکزکردن بیشازحد در اندازهگیری عملکرد است و این موضوعی است که سرمایهگذاران، مؤسسات دانشگاهی، مجلات و ناشران همه باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرند».
با این نتیجهگیری، نیچر سعی کرد تا نقش خود را در این معضل کمرنگ نشان دهد. درحالیکه، این استراتژی چیزی جز تکرار کلمات بیمعنی برای شنوندگان نبود. مقالات و مطالعات نیچر تنها در جهت تغییر صورتمسئله گام برمیدارند تا از اتهامات به دور باشند. مقصردانستن مجلات در بروز این مشکل، تنها در تفکرات دانشمندان به چشم میخورد اما تا زمانی که شواهد علمی دراینباره بهصورت آنلاین پخش نشود و مجلات نقش نهادهای ارائهدهنده خدمات خوب برای عموم مردم را بازی کنند، ابعاد این مسئله روشن نخواهد شد. هیچ بستری برای صحبتکردن پیرامون چاپ مقاله یا نابودی فرهنگ آکادمیک بهجز مجلات وجود ندارد و این مجلات مانند نیچر هوشمندانه این بستر را فراهم کردهاند و خود را نیز تصمیمگیرنده و مجری قرار دادهاند که هیچ اتهامی به آنها وارد نشود. مانند یک دولت استبدادی که قصد دارد خود را دولتی دموکرات نشان دهد. آنها مقالات مختلفی را منتشر میکنند تا نشان دهند که نگران بروز این مشکلات هستند اما جالب اینجاست که مقالات دانشجویانی را که صدای اعتراضشان مشکلی برای مجله ایجاد نمیکند، منتشر میکنند و به همین دلیل مقالههای اعتراضی در مجلات معتبر قابل چاپ نیست.
ناشران و مجلات متهمان اصلی در بحران سلامت روان در محیطهای آکادمیک هستند و در حقیقت باید دانشمندان برای تشکیل نهادهای بین دولتی جهت تعیین چگونگی سیستم انتشار علمی و کاهش اثرات منافع اقتصادی مجلات، گام بردارند؛ زیرا درحالحاضر مجلات حاشیه سود خود را بر نیازهای دانشمندان ترجیح میدهند. این موضوع سبب میشود تا در نهایت بحران سلامت روان در جوانان دانشگاهی متوقف شود و همچنین به آنها کمک میکند تا از تحقیقات علمی لذت ببرند و لبخند بر لب به سرزمین ناشناختهها سفر کنند.
badoorbinakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه