محمد مولوی/ کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی و راهبردی
تحولاتی که از ابتدای سال تاکنون برای «معاملات برخط بازارسرمایه» رخداد، نشان از یک نیاز جدید در رویکرد تحلیلگری دارد. درحال حاضر بازارسهام، نیازمند آن است که اقتصاددانان و تحلیلگران و به خصوص آنهایی که مویشان در این راه سپید گشته، نگاه خود را تغییر دهند تا تحولی در مسیر پیشبینیها شکل بگیرد.
پس از ریزش سنگین سهام در دوماه اخیر و درکنار آن، افزایش نرخها در بازارهای موازی، شاهد رنگباختن بسیاری از تحلیلها (چه تکنیکال و چه فاندامنتال) بودیم؛ گرچه اکنون شاید برخی بازهم بگویند«ما که گفته بودیم!» اما ضررهای واقعی مردم در بازارسهام، دیگر جای هیچ شکی نمیگذارد که «تحلیلگرانی که خود را بروزرسانی نکنند» دیگر میان مردم جایگاهی نخواهند داشت! اکنون هم عدهای میگویند«تقصیر دولت بود!» و با همین توجیه، همچنان کانالهای «VIP» خود را حفظ میکنند و از مخاطبانِ تازه وارد، پول میگیرند.
منطقی بنگریم؛ در هرشرایطی و هر رخدادی، تنها نمیتوان یک سو را مقصر تمام آنچه روی داده، دانست. برخی مسئولانِ مرتبط، از منظر کارشناسان مختلف، اظهارنظرهایی داشتند و تصمیماتی گرفتند که مناسب نبود و بخش زیادی از ریزشها را به طبع همراه داشت. اما به واقع طولانی شدن مدت ریزش سهام و همچنین برخی رفتارهای هیجانی و نوسانات مختلف برخی نمادها، بازهم تقصیر دولت بود و بازهم غیر قابل پیشبینی؟!
بیایید دقیقتر نگاه کنیم
اکنون، بازارسرمایه با تمام فراز و نشیبهایش، شاهد حضور میلیونها کد بورسی جدید است که همچنان پایش ایستادهاند؛ گویا اصلا نیامدند که بروند. آمدهاند و میخواهند از این راه به سود مناسب و حلال برسند که چه خوب است در سال «جهش تولید» همینجا بمانند و آنها جای خالی برخی مسئولان را پرکنند تا همه چرخها بچرخند به خصوص چرخ تولید کشور…
نویسنده، به تحلیلگران بزرگوار بازار(اگر دلسوز هستند) توصیهای برادرانه دارد که رویهای جدید را در پیشبینیهایشان مورد بررسی قرار دهند (حداقل آن را به عنوان یک فرضیه بپندارند) که نامش «رسانهپژوهیِ بازارسهام» است؛ بدان معنا که پیش از بررسی بازارسهام از منظر چارتها یا اسناد مالی، سراغ رسانهها وجَو رسانهای بروند.
اوایل سال، بسیاری از تحلیلگران، تاکید داشتند که چرا فلان سهمها باید تا 9 برابر سود دهند! این سوال و تعجب آنها، روی کاغذ درست بود اما از منظر تجربه رسانهای، رد میشد!
نتیجه تصمیماتی که ما در بازار شاهد آن هستیم، تحت تاثیر دودسته است:1- دستوری(شامل اعمال نظرهای مسئولان، تحریم، بحرانهای غیرقابل پیشبینی مانند سیل، زلزله و بیماری واگیردار) 2- هیجان(ترس، تصمیمات لحظهای و حرکت با موج خرید یا فروش) که تماما هردو، ابتدا از منظر رسانهای باید بررسی شوند.
به قولی، سرمایهداری اگر فورمول داشت، ریاضیدانها تا الان کشفش کرده بودند! حتی سراغ سرمایهداران بزرگ دنیا که میرویم جملهای دارند با این مضمون که: وقتی عامه مردم خریدار هستند، میفروشم و برعکس! اینها نشان از آن دارد که هرچند حرف از رویههای مختلف تحلیلگری در اقصی نقاط جهان باشد، بازهم «رسانهپژوهی» حرف اول را میزند.
نکته اصلی را عرض کردم اما بازهم جادارد که عدهای بگویند«چطور ما فلان سهمها را در پیشبینیهایمان داشتیم و سود بسیاری هم داد؟» ساده است! اولا که این موضوع مربوط میشود به ابتدای سال و دوما وقتی عدهای از کسانی که دنبالکنندگان بسیاری در شبکههای اجتماعی دارند، روی چند سهم خاص دست میگذارند، مخاطبان هم، صف خرید همان سهمها را پر میکنند! جالب است که خود همین سوال و پاسخ نیز دلیلی مبنی بر اهمیت بالای «رسانهپژوهیِ بازارسهام» است. چرا که مردم آنقدر رسانهای شدند که شبکههای اجتماعی (که خود یک کانال ارتباطی گسترده میباشد) بخش زیادی از زندگیشان را در برگرفته است و تصمیماتشان را تحتالشعاع قرار میدهد؛ به خصوص در معاملاتی که برخط هست(یعنی تصمیم و اجرا میتواند در مدت زمان بسیار کوتاهی انجام شود و پشیمانی یا خوشحالی، معمولا پس از آن برایشان رخ میدهد!). آیا میدانید که نمادهایی هم بودند که در بازار نزولی اخیر، صعود داشتند!؟ بخش زیادی از این صعود مدیون نشر حداکثری خبرهای خوب و ایجاد خوشنامی با بهرهگیری از پتانسیل شبکههای اجتماعی توسط سهامدارانش بود!
رسانهپژوهی آنقدر اهمیت دارد که یک فرد میتواند با آن در یک انتخابات، رای بسیاری از مردم را جذب کند!(فقط با این ترفند که ببیند مردم شهرهای مختلف به چه چیز بیشتر اهمیت میدهند و او درباره همان صحبت کند تا رای بیاورد- وقتی که فاصله اندکی بین سخنان تاثیرگذار وی با زمان رایگیری باشد، شانس او برای جذب رای بالاتر میرود- به نوعی از بستر رسانه برای ایجاد یک جو کوتاهمدت استفاده میکند).
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه