طلاق در یک جمله ناشی از عدم سازگاری زن و شوهر و پایاندادن به رابطه زناشویی در قرارداد ازدواج است و طرفین در آن به دلیل عدم سازگاری و توافق و گاهی اوقات تنها به خاطر دلایل شخصی قادر به ادامه راه زندگی نیستند.
طلاق پدیدهای بس ناگوار است که موجب فسخ قرارداد زندگی مشترک میشود و تأثیر خود را بر کیفیت و کمیت نهاد خانواده میگذارد. در نتیجه آسیبهای اجتماعی ناشی از طلاق کل اعضای خانواده را در بر میگیرد.
عوامل مؤثر بر طلاق بر انواع گوناگون مسائل دلالت میکند و متناسب با آن میتواند فرد را در موقعیتهای مختلف قرار دهد. از مهمترین عوامل طلاق میتوان به مسائل اقتصادی اشاره کرد. زمانی که دختر و پسر با یکدیگر آشنا میشوند و خانوادههایشان برای ازدواج پا پیش میگذارند، باید به این نکته توجه کامل داشته باشند که هر دو خانواده در یک سطح اقتصادی و درآمدی باشند که در آینده این مسئله ایجاد مشکل نکند؛ چراکه بسیاری از اختلافات در زندگی مشترک بر سر دخل و خرج است. به طوری که زن و شوهر زمانی که دچار مشکل میشوند یکدیگر را به بیکفایتی در امور اقتصاد خانه متهم میکنند.
زوجین به شیوههای متفاوت با طلاق روبهرو میشوند و در عین حال زخمهای عمیق ناشی از آن بر پیکره افراد خانواده وارد میشود و در این پدیده درک مسائل و فهم و تفسیر هر فرد در منظر نگاه خویش، معنا میشود. به دلیل نوع نگرش برخی در جامعه بر قشر زن، طلاق موجب بروز عوارض بیشتری در خصوص آسیب بر زنان خواهد شد. البته موضوع طلاق برای افراد و اشخاص کمسواد و ناآگاه به صورت حادتری بروز میکند و آنها را تا ورطه نابودی میکشاند.
طلاق افراد را به سمت انزواطلبی سوق داده و موجب ناکامی آنان در مسیر خوشبختی میشود. در صورت ازدواج مجدد نیز مهمترین عامل اختلاف در خانواده، دوگانگی تربیت فرزند از سوی همسر جدید بوده و در گاهی موارد تحمل فرزند همسر جدید را بر دوش مردان غالب خواهد کرد اما در این بین بیشترین صدمات ناشی از این آسیب بر کودکان و فرزندان، طلاق است که عامل بسیاری از بیماریهای روانی بوده و اثرات زیانباری به دنبال ازهمگسیختگی خانوادگی بر جای میگذارد.
پایان رابطه عاطفی مهمترین رنجی است که هر کسی در طول زندگی خود ممکن است با آن روبهرو شود. درد و اثرات مخرب و رنج حاصل از این پدیده به حدی است که فرد تمایل شدیدی به انکار ماجرا دارد و برایش قابل درک و باور نیست. طلاق اتفاق سادهای نیست و پذیرفتن آن بسیار هم مشکل است. همچنین سازگاری با آن به زمان زیادی نیز نیاز داشته و درمان طولانیمدتی لازم است. گاهی در مسیر زندگی، خستگی و بیقراری آنقدر زیاد میشود که ناگهان سر جای خود میایستیم و بقیه زندگی را مانند کوهی در مقابل راه خود میبینیم.
آیا بهتر نیست زندگی مشترک را مدیریت کنیم تا با داستانهایی به نام طلاق، شکست عاطفی و … مواجه نشویم؟ خیلی زود برای همه چیز دیر میشود. پس تا دیر نشده تغییرات را آغاز کنیم. برای حس خوب باید روحیهای سیریناپذیر داشت و همیشه شتاب کرد اما برای امواج منفی تا میتوان باید همه چیز را پشت گوش انداخت و از آن فرار کرد. پس برای طلاق عجله نکنید.
اساساً مدیریت تعارضات و تنشها برای یک ازدواج لازم و ضروری است. باید توافقات را مکتوب و مدیریت حل مسئله را تمرین کرد. به تعبیر دیگر «تفاهم زناشویی» با «توافقات مکتوب زوجین» میسر میشود. چنانچه زوجین مهارتهای حل مسئله و حل تعارضات و تنش را فرا نگیرند، به رضایتمندی، شادکامی، رشد، پیشرفت زناشویی و زندگی مشترک بیدغدغه و سالم و مؤثر دست نخواهند یافت. تضمین زندگی مشترک در دهههای اخیر بسیار دشوار شده و در این شرایط است که مشاوران و روانشناسان خانواده میتوانند با «آموزش مهارتهای ازدواج» شرایط تسهیلگری را به وجود آورده و ضمانتهای لازم را فراهم کنند.
badoorbinakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه