سیاسی/ بین الملل احمد وخشیته / دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا
«تودهای از برف را نمیتوان به یکباره آب کرد؛ چرا که یک محدودیت زمانی وجود دارد؛ هر چقدر هم که شدت گرما را افزایش دهیم، پیش از آن زمان برفها ذوب نخواهند شد». به نظر میرسد که اگر این جملات را از کتاب جنگ و صلح تولستوی وام بگیریم، گزاره مناسبی برای ترسیم روابط روسیه و آمریکای تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ در بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی باشد. بدین معنا که اگر چه از سرمای دیپلماتیک میان سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ میان کرملین و کاخ سفید کاسته شد، اما همچنان تا پایان یخبندان فاصله وجود داشت تا اینکه در این میان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا فرا رسید و جو بایدن کاندیدای پیروز و رئیس جمهور منتخب معرفی شد.
گذار در گفتمان سیاستخارجی کاخ سفید در رابطه با کرملین
گزاف نیست اگر بگوییم طی یک دهه گذشته، روسیه به عنوان یکی از اصلیترین تهدیدهای ژئوپلوتیک در سیاست خارجی آمریکا به شمار میآید؛ تشویشی که در دوران جمهوریخواهان، به واسطه تشدید سیاستهای چینهراسی از سوی ترامپ، از شدت آن کاسته شد. به نظر میرسد همین موضوع، نقطه عطف فرآیند تصمیمگیری برای کرملین و پاسخ به این پرسش بود: گزینه مطلوب روسیه در انتخابات آمریکا کیست؟
حمایتهای هیلاری کلینتون از معترضان انتخابات ریاستجمهوری روسیه در سال ۲۰۱۱ کافی بود که دلخوری مسکو در دوقطبی ترامپ-کلینتون بروز پیدا کند و مقامات این کشور، گزینهی مطلوب خود را تاجری عملگرا بدانند که مکمل سیاستخارجی عملگرایانه و واقعگرایانه کرملین باشد. اینبار نیز اگرچه اولیاء امور در روسیه، سیاست سکوت پیشه کرده بودند، اما همچنان تردیدی نیست که خوشايند آنها روی کار ماندن ترامپ بود.
گمان میرود که مهمترین دلیل این امر را باید در گفتمان جمهوریخواهان و دموکراتها نسبت به روسیه جستجو کرد که یکی بر رقابت تاکید دارد و دیگری بر دشمنی تکیه زده است. بدیهی است که در دوران ترامپ، اگرچه طرفین گاهی قواعد بازی را نیز نقض کردند، ولی در مجموع به هنجارهایی نیز پایبند بودند؛ در صورتی که با به قدرت رسیدن بایدن، روسیه بیم این را دارد که در ادامه روند ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ و ادعاهای مطرح شده از سمت دموکراتها مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۶ و همچنین نگاه تند بایدن که طی ماههای اخیر نیز آشکارا بیان شده است، کلیدواژه «دشمنی با روسیه» بر گفتمان سیاسی آمریکا چیره شود. طبیعتا میان «رقابت» و «دشمنی»، گزینه نخست مطلوب کشوری میباشد که یکبار به واسطه جنگ سرد، فروپاشی را تجربه کرده است و به خوبی میداند که در سیاستگذاری مبتنی بر خصومت، اگر دشمنی تسلیم نشود، ممکن است نابود شود.
سپهر روابط روسیه با آمریکا در دوران بایدن چگونه خواهد بود؟
اگرچه هنوز کرملین، جو بایدن را پیروز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نمیداند و مقامات این کشور از ارسال پیام تبریک به رئیسجمهور منتخب خودداری کردهاند، اما در صورتی که ادعای ترامپ مبنی بر تقلب به نتیجه نرسد و نتواند میزان قابل توجهی از آراء بایدن را باطل و به نفع خود تغییر دهد، لاجرم پوتین باید به همتای جدید و دموکرات خود در کاخ سفید تبریک بگوید، مهمترین سوال این خواهد بود که روابط دو کشور در این دوران به کدام سو میرود؟
در همین رابطه، «گریگوری تروفیمچوک» تحلیلگر روابط بینالملل در گفتگو با یورونیوز فارسی معتقد است: «در دوران بایدن، نه تنها تمامی اقدامات ضد روسی که توسط ترامپ انجام شد، ادامه مییابد؛ بلکه رویکردهایی که آمریکا در دوران اوباما دنبال میکرد نیز شدت میگیرد و موضوعاتی که موفق به اجرای کامل آن نشده بودند، با جدیت بیشتری تقویت و ادامه خواهد یافت. انتخاب بایدن، تاثیر منفی بر روابط روسیه و آمریکا خواهد گذاشت و مدتها بود که دموکراتها این لحظه را انتظار میکشیدند تا تمام پروژههایی را که ترامپ طی چهار سال گذشته مسدود کرده بود، دوباره احیا کنند.»
این کارشناس مسائل آمریکا در ادامه به تلاشهای پیش روی کاخ سفید و اقدامات انجام شده توسط کرملین اشاره کرد و افزود: «واشنگتن همه تلاش خود را انجام خواهد داد تا از کلیه ابزارهایی که هدف آن محدود کردن نفوذ روسیه است، بهره ببرد؛ اما باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که روسیه طی چهار سال گذشته، فرصتسوزی نکرده و از تمامی ظرفیتهای خود در ابعاد منطقهای و جهانی استفاده کرده است.»
همچنین «آندری شنین» مدیر دپارتمان تحقیقات و پژوهش دانشگاه نارخوز نیز در گفتگو با یورونیوز فارسی معتقد است: «اگر شکایت ترامپ به جایی نرسد و دادگاه بایدن را به عنوان رئیسجمهور اعلام کند، از بیستم نوامبر او سکان قدرت را به دست میگیرد و یقینا پس از آن کار برای روسیه سخت خواهد بود؛ اگرچه در این میان به واسطه نگاه تیم بایدن به چین، شرایط برای پکن بهتر میشود.»
اگر بخواهیم کمی مصداقیتر روابط پیش روی مسکو-واشنگتن را در صورت تایید رسمی ریاستجمهوری بایدن بررسی کنیم، بدون شک رویکرد هر یک از طرفین در بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای یکی از مهمترین موضوعات قابل تامل میباشد که میتواند همکاریها و چالشهای پیشرو را تعریف کند.
بر کسی پوشیده نیست که مقامات جمهوری اسلامی ایران و در راس آن محمد جواد ظریف و دیگر دیپلماتهای ارشد این کشور لحظه به لحظه انتخابات آمریکا را دنبال میکردند و پس از پیشی گرفتن بایدن از ترامپ، رویکرد هیجانی آنها در شبکههای اجتماعی به خوبی نشاندهنده این مسئله بود
روسیه، بایدن و بحران قرهباغ
اگرچه بحران قفقاز و به خصوص تنشهای اخیر آذربایجان و ارمنستان همواره موضوعی بوده که نگرانی مسکو و واشنگتن را به دنبال داشته است، اما به نظر میرسد که در سالهای اخیر، قفقاز جنوبی از جایگاه قابل ملاحظهای در سیاستخارجی آمریکا برخوردار نبوده است. به طور مثال در جریان انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده نیز هیچ کدام از نامزدها توجه ویژهای به آن نداشتند. اگرچه ترامپ در واپسین روزهای پیش از انتخابات در اقدامی روبنایی تلاش کرد از این بحران به عنوان یک برگ برنده استفاده کند و با طرح آتشبس میان باکو و ایروان با محوریت واشنگتن، جایگاه خویش را در انتخابات اعتلا دهد که البته این توافق، خیلی زود از سوی طرفین نقض شد.
در واقع میتوان گفت که این بیاقبالی به آسیای مرکزی و قفقاز ریشه در سیاستهای ایالات متحده در دوران اوباما دارد که استراتژی خروج از این منطقه و تمرکز بر شرق آسیا را برگزید. البته باید به این موضوع نیز توجه داشت که علیرغم کمرنگ شدن حضور نظامی آمریکا در این منطقه، همکاریهای اقتصادی آن در «خارج نزدیک» روسیه به طور قابل ملاحظهای گسترش پیدا کرده است.
در همین رابطه «گریگوری تروفیمچوک» معتقد است: «بحرانهای منطقهای همچون قرهباغ، که دارای تاثیرات سیاسی و استراتژیک بلند مدت میباشد، همیشه در کاخ سفید تحت کنترل ویژهای بوده و همواره تلاش شده است که به نوعی در این موضوعات مداخله و این بحرانها را مطابق با منافع خود تعریف کنند و پیش ببرند. اما اینبار به دو دلیل نقش آمریکا کمرنگ بود: نخست آنکه ترامپ درست نمیفهمید که آنجا چه میگذرد و چه واکنشی باید نشان دهد؛ دوم اینکه انتخابات آمریکا به آنها این فرصت را نداد.» این تحلیلگر روس با اشاره به رویکرد احتمالی بایدن در این منطقه افزود: «بایدن و به طور کلی ایالات متحده، به رسمیت شناختن حاکمیت قرهباغ را دنبال میکنند تا همواره نقطهای برای بر هم خوردن نظم این منطقه و فشار به بازیگران آن وجود داشته باشد. در عین حال یک سکوی مناسب برای حمله به ایران و یا برهم زدن برنامههای اقتصادی نیز بوده و در ادامه نیز میتواند باشد؛ آمریکا میداند که نگاه ایران از بسیاری جهات با خطوط آنکارا، باکو و ایروان منطبق نیست.»
روسیه، بایدن و برجام
بر کسی پوشیده نیست که مقامات جمهوری اسلامی ایران و در راس آن محمد جواد ظریف و دیگر دیپلماتهای ارشد این کشور لحظه به لحظه انتخابات آمریکا را دنبال میکردند و پس از پیشی گرفتن بایدن از ترامپ، رویکرد هیجانی آنها در شبکههای اجتماعی به خوبی نشاندهنده این مسئله بود. ایران که به واسطه خروج ترامپ از برجام و سردی اروپا به اینستکس، گردشی پررنگ به سمت روسیه داشت، حالا با یک پارادوکس روبرو شده است: انتخاباتی که گزینه مطلوب تهران بایدن است و مسکو ترامپ؛ این عاملی است که در صورت مذاکره میان اصلاحطلبان و دموکراتها میتواند به واگرایی در روابط روسیه و ایران تبدیل شود؛ موضوعی که در سالهای اولیه روی کار آمدن دولت روحانی، به موجب گسترش نگاه به آمریکا نیز به خوبی مشهود بود و نمود عینی آن را میتوان در افت تراز تجاری تهران-مسکو جستجو کرد.
بازگشت دموکراتها ممکن است به واسطه سه ملاحظه از سوی آمریکا، به همگرایی با ایران روبرو شود که بر مثلث واشنگتن-تهران-مسکو تاثیر گذار خواهد بود.
همانطور که «کنستانتین کاساچوف» رئیس کمیته بینالملل سنای روسیه معتقد است، در صورت به قدرت رسیدن بایدن، او تلاش خواهد کرد که بر اشتباه بودن بسیاری از اقدامات ترامپ تاکید کند و این نکته سبب میشود که بازگشت آمریکا به برجام با فرمتی جدید قوت بگیرد.
بایدن تلاش خواهد کرد سیاست موازنه تهدید را در منطقه خاورمیانه اعمال کند تا کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و در راس آن عربستان سعودی را نیز مهار کند و نظم منطقه را در جهت منافع واشنگتن حفظ کند؛ این موضوع در کنار رابطه نزدیکی که ظریف از گذشته با دموکراتها و حتی شخص بایدن داشته است، در صورت عدم رفتار هیجانی از سوی ایران، میتواند به کاهش تنش در روابط واشنگتن-تهران منجر شود.
به نظر میرسد که تیم بایدن، به سیاست منزوی کردن مسکو روی آورند؛ از این رو چین به عنوان شریک جهانی و ایران به عنوان شریک منطقهای گزینههای مناسبی هستند که به موجب همگرایی با آمریکا و کسب منافع بیشتر، ممکن است روابط خود را با مسکو کاهش دهند. البته این رفتار از سمت چین ضعیفتر انجام خواهد شد؛ اما گمان میرود علیرغم نگاه به شرق ایران و چرخش به سوی مسکو و پکن در تگناها و روزگار انزوا، در صورتی که بستری مناسب و شرایط انتخاب وجود داشته باشد، تنشزدایی و همکاری با غرب را در اولویت خویش قرار میدهد و از این تاکتیک واشنگتن استقبال کند.
اما با این حال، «آندری شنین» مذاکره ایران با آمریکا درباره برجام را منطقی نمیداند و معتقد است: «من شک دارم که ایران با مذاکره با واشنگتن برای بازگشت آمریکا به برجام موافقت کند؛ چراکه در دور قبل مذاکرات، آنها راکتور هستهای در اراک را نابود کردند، همه اقداماتی که آمریکا و کارشناسان آژانس میخواستند را انجام دادند و سپس ترامپ غیر منتظره آمد و همه چیز را مردود دانست. حالا با بایدن مذاکره کنند (!)؛ اگر فردا بایدن مرد و معاون اول او به قدرت رسید و یا پس از چهار سال دولت تغییر کرد، چه میکنند؟ برای من دشوار است که فکر کنم ایران میخواهد با آمریکا در مورد برجام مذاکره کند.»
اما از سوی دیگر، «گریگوری تروفیمچوک» معتقد است: «برجام میتواند دوباره احیا شود، ولی فشار بر ایران ممکن است تنها اندکی تفاوت پیدا کند و بر جای خود باقی میماند. سیاست روسیه در قبال تهران مشخص است: عدم مداخله در امور داخلی ایران، کنترل کلی تسلیحات استراتژيک و توسعه اقتصادی ایران. طبیعتا مسکو این سیاستها را در دوران رئيسجمهور بعدی آمریکا نیز پیش خواهد گرفت.» این تحلیلگر روس با اشاره به اینکه سیاستهای ترامپ علیه تهران، غیر قابل قبول بود، افزود: «فدراسیون روسیه تلاش خواهد کرد که همکاری جامعه جهانی با ایران را به روند عادی بازگرداند و جایگاه خود را در این روند تقویت میکند. توسعه روابط مسکو و تهران ادامه خواهد داشت و تغییر رئیسجمهور در آمریکا تاثیری بر آن نخواهد داشت.»
فرجام
چالشهای فراوانی پیش روی روسیه پوتین و آمریکای بایدن قرار دارد؛ از رقابتهای تسلیحاتی و فضایی تا تضاد منافع در موضوعات گوناگون بینالمللی نظیر سوریه و همچنین صلح افغانستان. در این میان نه تنها پروندههایی نظیر بحران اوکراین که در زمان اوباما باز شد و مشخصا تیم بایدن آن را دنبال میکرد نیز به طور مشخص از ظرفیت کشمکش برخوردار است، بلکه بحرانهای سیاسی جدیدی همچون بلاروس هم میتواند به افزایش مناقشه طرفین کمک کنند.
گزارهای تقریبا از سوی تمامی تحلیلگران وجود دارد که معتقد هستند که با تغییر روسای جمهور در ایالات متحده، سیاستگذاریهای کلان این کشور تغییر نمیکند؛ اما باید به این موضوع نیز توجه داشت که چه کسی و با چه گفتمانی اجرای آن را بر عهده میگیرد. بایدن بر خلاف ترامپ که یک تاجر بود، سیاستمدار است و به خوبی بر اجرای استراتژیها معطوف به وضعیت پیچیده روابط بینالملل اشراف دارد؛ شاید همین توانمندی به همراه گفتمان سیاسی او و همفکرانش سبب شده است که مفهوم «دشمنی» با آمدن او در روابط روسیه و آمریکا به این میزان پررنگ شود. با این وجود سیاستهای واقعگریانه و عملگرایانه کرملین حکم میکند با هر فردی که رئیسجمهور آمریکا میشود، آمادگی خود را جهت همکاری اعلام دارد. حال باید به انتظار نشست که این دشمنی تنها یک تصویر ناصحیح است و یا جلوه بیرونی نیز دارد.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه