نم نم باران بر شیشه می کوبد و آهنگی که از رادیوی ماشین پخش می شود، تکرار می کند پاییز عاشق است و از بهاری می گوید که عاشق شده و به هیئت پاییز، آمده تا به قولش وفا کند …، او قول داده است؛ به قولش، وفا کند …
اصلا هوای پاییز به قول امروزی ها دو نفره است، پاییز که می شود، عصرهای این خیابان میزبان عشاق است، عشاقی که راه سخت بهم رسیدن را طی کرده اند و حالا دست در دست هم روی برگ های هزار رنگ قدم می گذارند و صدای خش خش دلچسب پاییز زیر گام هایشان، زیباترین سرود آفرینش در گوش های عاشق است، آنها که در این قدم زدن ها نقشه زندگی آینده را می چینند، رنگ گل های عروسی را انتخاب می کنند و لحظه لحظه تدارکات مراسم را ورق می زنند، مبادا چیزی از قلم افتاده باشد، اما امسال از آنهمه شعر و سرود خبری نیست، چنارها بر قرار همیشه برگ های هزار رنگشان را فرش خیابان کرده اند، اما عاشقی نیست که روی آنها قدم بگذارد، یا حداقل عاشقی نیست که دل و دماغ و جرات قدم زدن های پاییزی را داشته باشد.
حال و هوای این پاییز عاشقانه نیست؛ اینروزها زرد و نارنجی و قرمز، نه رنگ های عشق و دلدادگی که رنگ های مرگ و هشدار و خطرند، رنگ های این پاییز حرف های جدید و تلخی برای گفتن دارند، سخت، سرد و پر از دلهره!
امان از این پاییز و امان از ویروسی که افسون پاییز هم نتوانست دل سنگش را نرم کند و پاییز هزار رنگمان را خاکستری تر از زمستان کرد.
انتظار نمیرفت ویروسی که بهارمان را زمستان کرد، تا پاییز تاب بیاورد یا شاید امیدوار بودیم که اینگونه نباشد، اما اوضاع طوری پیش رفت که اینبار، از آغاز سال جدید نگران پاییز بودیم، نگران اینکه کرونا با پاییز زیبای هزار رنگمان چه خواهد کرد.
پاییز طلایی برای برخی سیاه آغاز شد و برای برخی قرمز یا حتی به قول بعضی ها قرمز پررنگ. بعضی ها از هفت ماه پیش که قرار شد در خانه ماندن را جدی بگیریم، همچنان در حبس خودخواسته مانده اند تا شاید از شر این ویروس در امان باشند و همین حصر خانگی پاییزشان را افسرده کرده است، برخی خانوادهها ماه هاست که در قرنطینهاند و هرچند همین در خانه ماندن روح و روانشان را خسته کرده، اما با نگاهی کاملا منطقی و مسئولانه بر حفظ سنگرشان در جنگ نابرابر با کرونا ایستادگی می کنند و حاضر نیستند سلامت خود و دیگران را قربانی ساعتی خوشگذرانی و گشت و گذار کنند.
تیرماه بود که رئیس دانشگاه علوم پزشکی اراک، فرا رسیدن پاییزی سخت را هشدار داد، معاون سیاسی استاندار هم در اواخر مردادماه در خصوص پاییز ابراز نگرانی کرد. وزیر بهداشت در شهریور اعلام کرد که ممکن است پاییز سختی پیش رو داشته باشیم و معاون وزیر بهداشت در ابتدای مهر صراحتا گفت که "پاییز و زمستان سختی را پیشرو داریم" و امروز تمام این هشدارها شکل واقعی به خود گرفته اند و سایه سنگین کرونا را در فضای شهرها و زندگیمان بیش از هر زمان دیگری حس می کنیم.
پاییز به معنای واقعی کلمه "بد" شروع شد، هفته اول مهر ۷۵۵ نفر، هفته دوم ۱۴۱۳ نفر و هفته سوم ۱۹۱۵ نفر در استان مرکزی به کرونا مبتلا شدند و طی هفته گذشته آمار ابتلا در استان به ۱۸۹۴ نفر رسید. این رقم برای استانی مانند مرکزی که ۱.۵ میلیون نفر جمعیت دارد، اسفبار است. و وضعیت وقتی نگران کننده تر می شود که اعلام می شود استان مرکزی جزو سه استان رکوددار مرگ و میر در کشور شناخته شده است.
سایه سیاه کرونا بر دنیا، ایران و استان مرکزی، هر روز گسترده تر می شود و تعداد فوتی ها در استان مرکزی بر اساس آخرین آمار به ۶۹۴ نفر و کل قربانیان به 30 هزار و 375 نفر رسیده است.
اینکه میزان ناقلین سالم بدون علامت در حال رسیدن به ۳۰ درصد است و این ارقام به این معناست که از هر سه نفر یک نفر ناقل است، نگرانی های پاییزی را افزایش داده و هر عاشقی باید بداند در این شرایط مراقب معشوقش باشد تا هیچیک قربانی بحران خطرناک کرونا نشوند.
اینروزها بیرق های سیاه در هر گوشه و کنار برافراشته شده و در هر محله کسی داغدار کسی است که طعمه کرونا شده است، اما باید این سوگ عظیم را به تنهایی به سر کند، سلطه کرونا بر انسان حتی پس از مرگ نیز رهایش نمی کند، نه جمعیتی برای خاکسپاری نه خویشاوندی برای تسکین داغ سیاهی که بر دل های بازماندگان نشسته است، حکم حاکم سنگدل کرونا تنهایی است و بس و البته همین حکم است که او را نیز خواهد کشت، اگر چند وقتی تنهایی را تاب بیاوریم.
ولی بسیاری این تنهایی را تاب نمی آورند و آمارهای سیاه هم باعث نشده است که برخی خطر را جدی بگیرند. استاندار مرکزی هشدار میدهد که اگر کنترل نکنیم شاید وضعیت از دستمان در برود، اما برای بعضی ها آب از آب تکان نمی خورد و به گفته مدیر گروه بهداشت محیط مرکز بهداشت استان مرکزی، باشگاه های بدنسازی همچنان فعالند، هیچ تور گردشگری و مسافرتی در شهرهای دارای ریسک بالا لغو نشده، پاساژها، ایستگاه های سوخت، بانک ها، دفاتر پیشخوان دولت، پلیس ۱۰+ و دفاتر قضایی در رعایت پروتکل ها وضعیت خوبی ندارند، مراسم های مذهبی در برخی اماکن با جمعیت بالا برگزار می شود، فروشندگان دوره گرد و آموزشگاه های خصوصی و روزبازارها پروتکل ها را رعایت نمی کنند، وضعیت آرامستان اراک همچون گذشته است و برای مراحل کفن و دفن و نماز پروتکل ها رعایت نمی شوند!
در واقع شاید بتوان گفت که اوضاع، شش ماه است که از دستمان در رفته است، کرونا کرکره بسیاری از فعالیت های اقتصادی را پایین کشیده و بساط برخی را هم جمع کرده است.
قربانیان کرونا تنها آنانی نیستند که در بیمارستان به دستگاه های اکسیژن ساز وصلند و هر لحظه بیم از دست رفتن شان لرزه بر اندام خانواده ها می اندازد، کرونا قربانیان بسیاری دارد، او این روزها پاهای سنگینش را بیخ گلوی اقتصاد گذاشته و در دست در دست تحریم ها و دیگر معضلات، گلوی تولید را می فشارد، حمله عصبی کرونا به اقتصاد بسیاری را خانه نشین و بسیاری را راهی بیمارستان ها و چهره زرد اقتصاد را سیاه کرده است.
طی ماههای اخیر، شغلها و امیدهای بسیاری از دست رفت، زوجهای جوانی که یا از خیر برگزاری بزرگترین جشن زندگی شان گذشتند، یا لذت شروع زندگی مشترک را به روزهای آینده سپردند، بسیارند. فشارهای اقتصادی اخیر برخی جوانان را کلا بیخیال ازدواج کرده بود و کرونای اقتصاد هم مزید بر علت شد تا دیگرانی هم به این خیل واپس زده بپیوندند.
حالا کادر درمان خسته تر و درمانده تر از گذشته است، کادر درمانی که در ابتدای شیوع کرونا موجی از حمایت و محبت را از سوی مردم دریافت کرد، حالا گویی تنها مانده و خسته و افسرده با حجم عظیمی از بی توجهی به پروتکل های بهداشتی که سنگین شدن بار خدمت رسانی به بیماران را بر دوش آنها می گذارد، روبرو هستند، بگذریم از اینکه این لشگر خسته در این راه شهدا و جانبازان بسیاری را در سطح کشور تقدیم مبارزه با کرونا کرده است.
تعداد زیادی بیمار کرونایی روی تخت های بیمارستان های استان مرکزی افتادهاند، بیمارستانهایی که هشدار تکمیل شدن ظرفیت شان گهگاه به گوش می رسد و میزان ناقلین سالم بدون علامت در حال رسیدن به ۳۰ درصد است و این ارقام به این معناست که از هر سه نفر یک نفر ناقل است. با افزایش میزان ابتلا سن مرگ و میر کاهش می یابد و در این شرایط به تنهایی کاری از دست دانشگاه علوم پزشکی بر نمی آید.
اصلا اینجا برای نفس کشیدن هوا کم است، این را صدای خسته ونتیلاتورها و سینه های زخمی از کرونا که با کمک دستگاه اکسیژن ساز بالا و پایین می روند و دستگاه اکسیژن ساز بزرگی که در بیمارستان امیرالمومنین برای تامین اکسیژن مورد نیاز بیماران بدحال کرونایی نصب شد، می گویند.
افسردگی که همیشه پشت نام پاییز آمده، از ماهها قبل دامن کادر درمان را گرفته، فشار کرونا هر روز روح و روان آنها را خراش میدهد و این خراش حاصل رفتار ماست، رفتارهایی از سر بیمسئولیتی که تابی برای درمانگران و مقابلهکنندگان با ویروس کرونا باقی نگذاشته است، کادر درمان هر روز با دیدن مرگ بیماران پاییز را تلخ تر تجربه میکنند، اما بسیاری از ما هنوز کرونا را شوخی میگیریم در حالی که او این بازی شوم را بدجور جدی گرفته است.
این شوخی گرفتن ها باعث شد که پاییز جا بمانیم، از دوران زیبای عاشقی و تنها شانسی که برایمان باقی مانده مهربانی با خودمان و مهربانی با پاییز است. پاییز مهربان، امسال مهری بیشتر را طلب می کند، مهری از جنس مراقب هم بودن، مهری از جنس دغدغه یکدیگر را داشتن.
هنوز فرصت باقی است، میتوان با کمی مسئولیتپذیری دوباره روی خوش زندگی را به این دنیا نشان داد و میتوان به جای گذاشتن تابوت عزیزان بر دوش، کوله بار سفر بست و از فصل های رنگارنگ خداوند لذت برد، پاییز ۹۹ میتواند زیبا و عاشقانه باشد به شرط آنکه به اندازه تمام برگهای پاییزی مراقب یکدیگر باشیم تا شاید بالاخره یک نفر بتواند با خیال راحت در را به روی حضرت پاییز واکند.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه