سیاسی/ انتخابات غلامعلی حدادعادل اگرچه در سال های اخیر تلاش کرده است تا خود را در قدوقامت یک رهبر تحرکات اصولگرایانه مطرح کند اما رصد فضای حاکم بر اردوگاه راست حکایت از آن دارد که بخت و اقبال او همچنان با لیدری همراه و همساز نیست.
سال ۹۲ و یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را میتوان نقطه آغاز تغییرات در صفحه شطرنج سیاست داخلی دانست نقطهای که تغییرات زیادی را در معادلات جریانهای سیاسی و شخصیتهای سیاسی کلید زد. غلامعلی حدادعادل یا همان ادیب اصولگرایان از جمله افرادی بود که از همین مقطع منحنی تاثیرگذاریاش در اردوگاه راست شروع به بالا پایین شدن کرد.
او که دیگر از نشستن بر روی صندلی نمایندگی و فاصله گرفتن از سکوی بهارستان خسته شده بود وارد کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری شد تا اینبار به جای رقابت بر سر کرسی ریاست پارلمان، رقابت برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری را تجربه کند البته نه شعار «تقوا و تدبیر» و نه ائتلاف «۲+۱» نتوانست کام او را شیرین کند.
در همان مقطع که تنور انتخابات و مناظرهها حسابی داغ شده بود قالیباف و ولایتی که قبلا با حدادعادل عهد و پیمان بسته بودند تا یک نفر در گود رقابت بماند، پا در یک کفش کردند که تا آخرین لحظه در رقابت بمانند حالا دیگر چارهای برای حدادعادل نماند تا عطای کاندیداتوری را به لقایش ببخشد و از میدان انتخابات کنار بکشد؛ هرچند این اتفاق نتوانست برای او کرسی ریاست را به ارمغان بیاورد اما در همان زمان حدادعادل به عنوان فردی معرفی شد که منفعت جمع را به منفعت شخصی ترجیح داده است و همین موضوع تحرکات بعدیاش را کلید زد.
سودای لیدری
رفتار حدادعادل در انتخابات سال ۹۲ و تعریف و تمجید اصولگرایان از او موجب شد تا او به این فکر بیفتد که در غیاب اشخاصی مانند آیت الله مهدوی کنی و حبیبالله عسگراولادی پرچم وحدت اصولگرایان را به دست بگیرد و با کنار زدن جامعتین و جبهه پیروان، با ایفای نقش در ردای لیدری ناکامی انتخابات ۹۲ را در اسفند ۹۴ جبران کند اما باز هم بخت با او یار نبود و لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان هیزمی شد تا آتش اختلاف در اردوگاه اصولگرایان زبانه بکشد و ناکامی انتخابات ۹۲ با تلخی بیشتر در دهمین انتخابات مجلس تکرار شد به طوری که حدادعادل به عنوان سرلیست اصولگرایان نیز از راه یافتن به خانه ملت باز ماند و شکست ۳۰ بر هیچ بر کارنامه اصولگرایان و میدانداری حدادعادل نشست. لیست منتشر شده بنا به روایت هایی که بعدها نقل شد با سهم خواهی بسته شده بود و به همین خاطر بسیاری از چهره های شاخص اصولگرا بخاطر ترس اصولگرایان از وحدت شکنی پایداری ها سکوت کرده و کنار کشیده بودند تا وزنه تندروهای اصولگرا در آن لیست سنگین تر شود. لیستی که در نهایت بازی رقابت را به لیست کمترشناخته شده اصلاح طلبان واگذار کرد.
البته سودای لیدری با پایان انتخابات مجلس دهم به نقطه آخر نرسید و درجریان انتخابات ۹۶ سنگ بزرگ ائتلاف ۳۰۰۰ نفره اصولگرایان را برداشت و جمنا را با جمعی از رفقای اصولگرایش به راه انداخت اما ساز و کار «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» هم سرانجام خوبی نداشت و کاندیدا اصلی این جبهه یعنی «ابراهیم رئیسی» در برابر «حسن روحانی» با اختلاف ۸ میلیون رای از نشستن بر کرسی ریاست جمهوری بازماند. اتفاقی که سیل انتقادات را متوجه این جبهه و شخص حدادعادل کرد.
چه آنکه شورای وحدت که تاکید داشت روحانیت اصولگرا بخشی از سازوکار تصمیم گیری این شوراست در نهایت بنا به روایت ها با نفوذ حدادعادل کنار زده شد و تنها جایگاه مشورتی یافت
افزیش اختلافات بعد از پیروزی
نیمه دوم سال ۹۷ وقتی هنوز اخبار دقیقی درباره انتخابات مجلس یازدهم نبود ابراهیم رئیسی شورای وحدت اصولگرایان را کلید زد تا بتواند با کنار زدن جمنا و ایجاد یک تشکیلات جدید برای یازدهمین انتخابات برنامهای دقیق بریزد اما حکم رهبر انقلاب برای ریاست قوه قضائیه او را مجبور کرد تا از فعالیت جناحی فاصله بگیرد؛ کنار رفتن رئیسی دوباره ادیب اصولگرایان را ترغیب کرد تا کار نیمهتمام رئیسی را به اتمام برساند و در سایه آن خود را به عنوان لیدر معرفی کند؛ هرچند ریاست او بر شورای وحدت بارها از سوی مهدی چمران تکذیب شد اما در نهایت بر سر عنوان «ریاست اداره شورای وحدت» توافق شد.
البته از همان زمان اختلافات آقای رئیس با طیف نواصولگرایان به ویژه پایداریها اوج گرفت و انتقادات به شخص حدادعادل علنیشد. انتقاداتی که تندترین آن از سوی مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری مطرح شد و به نوعی حدادعادل را به تلاش برای پدرخواندگی در جریان اصولگرایی متهم کرد. هرچند حدادعادل به این صحبتها واکنش نشان داد و در نامهای به آقاتهرانی انتقادات تندی را درباره رویکرد این جبهه مطرح کرد اما به هر صورت گویا قبح انتقادات علنی به حداد شکسته شد و حمید رسایی نماینده اسبق تهران و از افراد نزدیک به جبهه پایداری در نامهای خطاب به حدادعادل و قالیباف نوشت: «به مردم توضیح دهید چرا برخی کاندیداهای مطرح با سابقه روشن و قابل افتخار که از تمام ویژگیهای مد نظر رهبری را برخوردارند، در لیست پایداری و ائتلاف و حالا در لیست مشترک شما نیستند اما داماد این فرد و لابی مالی آن فرد در لیست قرار دارند؟ مگر رهبر انقلاب معرفی کنندگان لیست را از باندبازی و رفیق بازی منع نکردند؟»
بعد از یازدهمین انتخابات مجلس با وجود آنکه پیروزی فراگیری نصیب جریان راست شده بود اما لیستی که در سایه لیدری حدادعادل سکان قوه مقننه را به دست گرفته بود در همان آغاز کار آنقدر حواشی در کارنامهشان نشست که به جای رضایت، موج انتقادات را درباره حساب و کتاب حدادعادل برای معرفی این لیست افزایش داد. انتقاداتی که بخشی از آن از سوی طیف سنتی اصولگرا چون جامعه روحانیت و جبهه پیروان مطرح شد.
چه آنکه شورای وحدت که تاکید داشت روحانیت اصولگرا بخشی از سازوکار تصمیم گیری این شوراست در نهایت بنا به روایت ها با نفوذ حدادعادل کنار زده شد و تنها جایگاه مشورتی یافت. جایگاهی که گلایه روحانیت اصولگرا را به دنبال داشت. گلایه ها اما با پایان یافتن انتخابات پایان نیافت و حتی سبب شد تا جامعه روحانیت اینبار جدی تر از قبل عزم خود را برای نقش آفرینی در انتخابات ۱۴۰۰ جزم کند.
مصباحیمقدم در روایت ائتلاف انتخاباتی سال ۹۸ با کنایه به رفتار حدادعادل میگوید: «دوستان ما در جریان انقلابی احساس می کنند که مستغنی شده اند و این مستغنی شدن؛ آنها را به این سمت سوق داده است که ما مراجعه حداقلی داشته باشیم و بنا را بر این گذاشتهاند که اگر نیاز به داوری شد، جامعه روحانیت را وارد کنند. در ماجرای انتخابات اسفندماه به این دلیل که تصمیمات به صورت دقیقه نودی اتخاذ شد، فرصتی پیش نیامد که به سراغ جامعه روحانیت مبارز بیایند؛ شاید دلیل این عدم رجوع نداشتن زمان برای داوری بود و شاید هم شاید بخش مهمی از این مجموعه قبول نداشت که جامعه روحانیت باید برای داوری وارد شود.»
او ادامه میدهد: «از ابتدا اعلام کردیم اگر با محوریت روحانیت کار شکل بگیرد این امید بسیار بالا است که دوستان پایداری هم با ما همکاری کنند. کما اینکه قبل از جریان انتخابات و شکل گیری مقدمات، جناب آقای آقاتهرانی و آقای محصولی با حضور آقای پورمحمدی خدمت آیت الله موحدی کرمانی رفته بودند و گفته بودند که ما می خواهیم با شما همکاری کنیم و این خیلی اتفاق خوبی بود و به این معنا بود که اگر شورای ائتلاف با محوریت جامعه روحانیت شکل می گرفت این دوستان از روز اول زیر چتری می آمدند که آن چتر فراگیری باشد و همه را شامل شود. البته احزاب دیگری هم بودند که خارج ماندند، از جمله جبهه پیشرفت و عدالت که آقای صدر راس آنها است. ظاهرا این جبهه دارای ۱۷ الی ۱۸ حزب است و اینها بیرون مانده بودند. کسانی بودند که کمک می کردند کار به صورت یک عمل منسجم و با همگرایی بسیار بالا اتفاق بیفتد. الان هم می بینیم که بعضی از دوستان مواضعی را نسبت به مجلس می گیرند که خیلی مورد پسند ما نیست، چون آنها احساس می کنند که مجلس از خودشان نیست.»
بازگشت به دامان جامعه روحانیت
صدای پای انتخابات ۱۴۰۰ به گوش میرسد و حالا دیگر انتقادات از ادیب اصولگرایان آنقدر شدت و حدت گرفته است که دیگر بعید است چتر حدادعادل قادر باشد احزاب اصولگرا را زیر سایه خود جای بدهد؛ از یکطرف طیف پایداری و نو اصولگرایان تیغ تیز انتقادشان را به سمت لیدری حداد نشانه رفتهاند و از سوی دیگر ریش سفیدان جامعه روحانیت مبارز دائما در حال یادآوری اشتباهاتی هستند که از سوی حدادعادل در جریان این انتخاباتها صورت گرفته است و حالا منحنی نفوذ و تاثیرگذاری ادیب اصولگرایان به سرعت روبه افول است.
در چنین شرایطی حدادعادل که دیگر فرصت تازهای برای جبران اشتباهاتش را از دست رفته میبیند برای آنکه از صفحه سیاست حذف نشود چارهای ندارد تا دوباره به دامان جامعه روحانیت مبارز بازگردد تا شاید در کنار بزرگان و سنت گرایان اصولگرا بتوانند انتخابات ۱۴۰۰ را با حاشیه و دردسرهای وحدت شکنانه کمتری پشت سر بگذارند و یک اصولگرا را راهی پاستور بعد از روحانی کنند.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه