مرد جوانی که متهم است عامل ربودن خواهرش را به قتل رسانده به جرمش اعتراف کرد.
ساعت یک و ۴۲ دقیقه بامداد جمعه سوم تیرماه امسال مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه با تماس تلفنی شهروندی از کشف پیکر نیمهجان مرد جوانی در یکی از خیابانهای جنوبی تهران باخبر و برای بررسی موضوع راهی محل شدند.
مأموران پلیس کنار بزرگراه بعثت به سمت شرق بعد از چهارراه روغن نباتی با پیکر زخمی و نیمهجان مرد جوانی به نام بهرام روبهرو شدند که دستانش با طنابی بسته و کش ترکبند مخصوص حمل بار موتورسیکلتی هم به دور گردنش پیچانده شده بود. مأموران پلیس در ادامه مرد زخمی را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند، اما وی در نهایت ساعتی بعد بر اثر شدت جراحات و خفگی روی تخت بیمارستان به کام مرگ رفت.
اظهارات شاهد عینی
با اعلام خبر قتل مرد جوان، قاضی صاحبجمعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
نخستین بررسیها حکایت از آن داشت ساعتی قبل مرد رهگذری میبیند مقتول خودش را از خودروی سواری تیبای در حال حرکت به پایین میاندازد و پس از این حادثه راننده دنده عقب میگیرد و قصد دارد وی را دوباره به زور سوار خودرو کند، اما وقتی متوجه رهگذران میشود به سرعت از محل فرار میکند و مرد رهگذر هم موضوع را بلافاصله به مأموران پلیس گزارش میدهد.
شاهد ماجرا به مأموران پلیس گفت: «در حال رفتن به خانه بودم که دیدم در صندلی عقب خودروی یک تیبای در حال حرکت باز شد و مردی هم خودش را به داخل خیابان پرت کرد. در همین لحظه راننده ترمز کرد و به سرعت دنده عقب آمد، بهطوریکه در عقب خودرو که باز بود چند باری به تنه درختی برخورد کرد. سپس راننده از خودرو پیاده شد و مرد زخمی را با مشت زد و خواست او را به زور سوار خودرو کند، اما وقتی متوجه من و تعدادی رهگذر دیگر شد سوار خودرو شد و فرار کرد.»
وی ادامه داد: «به سرعت به طرف مرد پرت شده، رفتیم و موضوع را به مأموران پلیس خبر دادیم، فکر میکنم غیر از راننده یک زن هم داخل خودرو بود.»
تحقیقات جنایی
مأموران پلیس در بررسیهای بعدی دریافتند بهرام اهل یکی از شهرهای غربی کشور است که یک روز قبل به تهران آمده و به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
از سوی دیگر تیم جنایی در بررسی دوربینهای مداربسته دو رقم از شماره پلاک خودروی تیبا را به دست آورد که مشخص شد پلاک یکی از استانهای اطراف تهران است. در حالی که شمارههای دیگر پلاک خودرو خوانا نبود، مأموران پلیس با تلاش زیاد موفق شدند صاحب خودرو به نام فرهاد را که اهل یکی از استانهای اطراف تهران است، شناسایی کنند.
اظهارات دروغین
تحقیقات مأموران پلیس نشان داد بهرام چند ساعت قبل از مرگش با شکایت فرهاد و خواهرش به اتهام سرقت طلا، بازداشت و به اداره پلیس منتقل میشود، اما در ادامه با رضایت فرهاد و خواهرش آزاد شده و ساعتی بعد هم به قتل میرسد.
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران پلیس فرهاد را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند و در اوایل مردادماه امسال او را بازداشت و به تهران منتقل کردند.
متهم در بازجوییها قتل را انکار کرد و در ادعایی گفت: «چند ماه قبل خواهرم ناگهان ناپدید شد و من و خانوادهام هر چقدر تلاش کردیم ردی از او پیدا نکردیم تا اینکه دوم تیرماه امسال مردی با من تماس گرفت و گفت برای تحویل خواهرم به ترمینال جنوب تهران بروم. او گفت در این چند ماه خواهرم در خانه او بوده و الان میخواهد تحویلش بدهد. در حالی که شوکه شده بودم به سرعت خودم را به تهران رساندم و به ترمینال جنوب رفتم. درحالیکه در جستوجوی خواهرم بودم صدای درگیری به گوشم رسید که دیدم چند مرد جوان مقتول را گرفتهاند و کتکش میزنند. وقتی به طرفشان رفتم، دیدم خواهرم کنار مرد زخمی است. آنجا بود که فهمیدم مرد زخمی همان مردی است که تلفنی از من خواسته بود خواهرم را در ترمینال جنوب تحویل بدهد. او وقتی خواهرم را به ترمینال جنوب آورده بود، میخواست طلاهای خواهرم را به زور از او بگیرد که خواهرم درخواست کمک میکند و چند مرد جوان هم بهرام را میگیرند و کتک میزنند. پس از این حادثه، مأموران پلیس ما را به کلانتری میبرند، اما در آنجا ما رضایت دادیم و خداحافظی کردیم. ما خبر نداریم چه اتفاقی برای بهرام افتاده است.
اظهارات دختر جوان
خواهر قاتل هم در ادعایی گفت: «مدتی قبل در فضای مجازی با مردی آشنا شدم و او به من ابراز علاقه کرد. چند ماهی با هم ارتباط پیامکی داشتیم تا اینکه قرار شد او را از نزدیک ببینم. وقتی سر قرار رفتم، او به زور مرا سوار خودرویی کرد و به خانهاش برد. چند ماهی مرا در خانهاش حبس و آزار و اذیت کرد. در این مدت در خانه قفل بود و من نتوانستم فرار کنم و گروگان او بودم و حتی مرا شکنجه هم میداد تا اینکه خودش تصمیم گرفت رهایم کند. او با برادرم تماس گرفت و در ترمینال جنوب تهران قرار گذاشت. ما دو نفری از شهرستان به تهران آمدیم، اما او در ترمینال میخواست طلاهایم را به زور سرقت کند که شروع به داد و فریاد کردم و مردم به کمکم آمدند. پس از این به اداره پلیس رفتیم، اما برادرم رضایت داد و میخواست او را تنبیه کند که با قتل او پایان یافت.»
بدین ترتیب مأموران دوباره از قاتل تحقیق کردند، اما در حالی که خواهرش اعتراف کرده بود برادرش قاتل است و مأموران پلیس هم در بررسیهای بعدی آثار تصادف روی در خودروی فرهاد را کشف کرده بودند که پس از حادثه تعمیر شده بود، قاتل قتل را انکار میکرد و مدعی میشد که خواهرش دروغ میگوید و آثار تصادف هم مربوط به حادثه دیگری است.
اعتراف به قتل
تحقیقات مأموران درباره این حادثه ادامه داشت و قاتل هم با تناقضگوییهایش قصد فریب مأموران را داشت، اما در نهایت یک روز قبل او به قتل اعتراف کرد.
وی گفت: «وقتی مقتول را در ترمینال دیدم و مأموران پلیس سررسیدند و ما را به کلانتری منتقل کردند تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم، به همین خاطر رضایت دادیم تا او آزاد شود تا بعد کتکش بزنم. وقتی آزاد شدیم او را به زور سوار خودرویم کردم و دست و پایش را با طناب بستم. برای اینکه فرار نکند کش مخصوص حمل بار را به دور گردنش پیچاندم و به صندلی گره زدم که نتواند فرار کند. میخواستم او را به مکانی خلوت ببرم و تنبیهاش کنم که در میانه راه در را باز کرد و خودش را پایین انداخت و آن کشی که دور گردنش بود او را خفه کرد.»
پس از اعتراف، دو متهم به دستور قاضی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
آخرین دیدگاه