رضا نصری، تحلیلگر مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما از نتایج سفر هماهنگکننده برجام به ایران چیست و با توجه به اینکه تهران همواره از پایان مذاکرات و انتظار برای اتخاذ تصمیم سیاسی در واشنگتن سخن به میان آورده است، آیا این تصمیم به زعم ایران اتخاذ شده است، گفت: به طور کُلی، اینکه در مذاکرات بینالمللی طرفین توپ را در زمین یکدیگر بیندازند، امر بسیار رایجی است. طبیعتاً هر طرف اینگونه القا میکند که وظایفش را انجام داده، تا آنجا که ممکن بوده انعطاف به خرج داده و حال نوبت طرف مقابل است که سهم خود را ادا کند. ایران و آمریکا هم از این مقطع به بعد – هریک نسبت به طرف مقابل – چنین موضعی را مطرح میکردند و همین هم موجب شده بود فرآیند مذاکرات مدتی متوقف شود. حال، امروز هر دو طرف ظاهراً سیگنال میدهند که حاضرند در راستای حل مسئله گام دیگری بردارند. در نتیجه به نظر میرسد در هر دو طرف یک اراده سیاسی جان گرفته و همین هم راه را برای تلاشی دیگر بر سر میز مذاکرات هموار کرده است.
به گزارش ایلنا، نصری همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط فعلی که دولت بایدن دارد و نزدیکی به انتخابات کنگره، آیا میشود انتظار داشت که آمریکا بخواهد انعطافی در این حوزه انجام دهد، گفت: اگر بنا باشد دولت بایدن مسئله را حل کند، باید در همین یک ماه آینده توافق منعقد شود؛ چراکه بعد از آن – اگر توافق صورت بگیرد – اجرای آن عملاً به بعد از انتخابات ماه نوامبر کنگره موکول خواهد شد و اگر در آن زمان جمهوریخواهان کنترل کنگره را در دست گرفته باشند، دولت بایدن با موانع حقوقی و سیاسی بسیار پیچیدهتری برای تایید و اجرای آن مواجه خواهد شد. اما اگر پیش از انتخابات کنگره توافق حاصل شود، برای کنگره جمهوریخواه محصول انتخابات از نظر سیاسی و حقوقی دشوارتر خواهد بود در مقابل سیاست خارجی مورد نظر قوه مجریه و موضع دولتهای غربی متحد آمریکا، کارشکنی کند. مضاف براینکه اگر پس از توافق احیای برجام، یک فرایند دیپلماتیک و مذاکراتی موازی یا جدید در منطقه میان ایران و همسایگان نیز در جریان باشد، باز هم هزینه برهم زدن این ابتکار دیپلماتیک برای جمهوریخواهان بالا خواهد بود. پس «زمان» عامل بسیار مهمی است که شاید حتی در روی خوش نشان دادن دولت بایدن هم موثر بوده است.
نصری در پاسخ به این سوال که آیا اساسا نیازی به انتخاب مکان جدید برای گفتوگوها وجود داشت؟ انتخاب قطر به عنوان محل جدید مذاکرات به چه معناست و قطر قرار است در مذاکرات چه نقشی ایفا کند، گفت: انتخاب مکان جدید مزایا و معایبی دارد. یکی از مزایای آن این است که به کشورهای عربی همسایه این پیام را میدهد که موفقیت در مذاکرات هستهای بنا نیست به زیان آنها تمام شود. در واقع، یکی از نگرانیهای کشورهای عربی منطقه همواره این بوده که موفقیت برجام و عادیسازی روابط تجاری ایران و جهان در میانمدت مولفه «قدرت اقتصادی» را نیز به سایر مولفههای قدرت سختافزاری ایران اضافه خواهد کرد و همین موجب خواهد شد ایران بر منطقه – برخلاف منافع آنها – تسلط زیادی پیدا کند. نگرانی دیگر آنها این بود که با موفقیت مذاکرات هستهای، ایران و آمریکا یاد بگیرند اختلافاتشان را بر سر میز مذاکره حل کنند و این فرایند در نهایت به عادیسازی روابط تهران و واشنگتن منتهی شود و موجب شود آنها در مناسبات منطقه به حاشیه کشانده شوند. در چنین بستری، برگزاری مذاکرات در قطر میتواند سینگال مثبتی برای این کشورها تلقی شود به نحوی که نیت ایران را ایجاد یک «منطقه قوی» و نه یک «کشور قوی در یک منطقه ضعیف» ارزیابی کنند.
وی افزود: اما یکی از اشکالات برگزاری نشست در قطر میتواند پیامی منفیای باشد که ممکن است چین و روسیه از آن دریافت کنند. در واقع، اگر برگزاری نشست در قطر موجب شود چین و روسیه تصور کنند در فرایند مذاکرات به حاشیه رانده شدهاند، ممکن است در صورت شکست گفتوگوهای قطر با دولتهای غربی علیه ایران همکاری کنند. در گذشته، موردی بوده که دلخوری چین و روسیه از روند مذاکرات – و برداشت آنها از کاهش نقششان در این پروسه – باعث شده با غرب از جمله در مورد قطعنامه ۱۹۲۹ همراهی کنند. باید مواظب بود با برگزاری نشست در قطر چنین تصوری در چین و روسیه مجدداً تقویت نشود. در واقع، دیپلماسی علم ایجاد تعادل و مدیریت تنشهاست. لازم است در این مورد نیز با دقت عمل شود.
نصری در پاسخ به این سوال که از زمانی که بحث ازسرگیری مذاکرات مطرح شد به نظر میآید که این خبر خیلی نتوانسته در جامعه نخبگانی این امیدواری را به وجود بیاورد که قرار است مذاکرات به سرانجام برسد، با توجه به پیشزمینه یا حافظ تاریخیای که متخصصین هم از این تیم مذاکرهکننده و هم مذاکراتی که پیش از این اتفاق افتاد، دارند، آیا احساس میکنید امیدواری برای به سرانجام رسیدن این مذاکرات و حصول توافق وجود دارد، گفت: من به احیای برجام و موفقیت آن امیدوارم. اما با توجه به نیرو و وقتی که برای تخطئه دیپلماسی و مذاکره در سالهای اخیر در ایران سرمایهگذاری شد، واقعاً نباید امروز از ناامیدی و سرخوردگی جامعه خیلی ابراز تعجب کنیم. حقیقت این است که از بدو آغاز برجام عدهای به صورت سیستماتیک کوشیدند از لفظ «برجام» یک دشنام و تعبیر بدآوا بسازند، به نحوی که برای تحقیر هر مذاکرهای از تریبونهای رسمی از ترکیبِ «برجامِ فلان» و «برجامِ بهمان» استفاده میکردند!
نصری مطرح کرد: همین جریان، «مذاکره بر سر مسائل منطقهای» را – که همه کشورها و بازیگران غیردولتی در منطقه فعالانه به آن مبادرت دارند – در فضای سیاسی داخل کشور به «مذاکرات موشکی» تعبیر کردند به نحوی که صرفِ بکارگیری پسوند «منطقه» پس از واژه «گفتوگو» امروزه در ذهن هر مخاطبی به صورت خودکار واژه «خلع سلاح» و «تسلیم» را متبادر میسازد. خود آمریکاییها آن زمان هرگز از اصطلاح «Missle negotations» یا «مذاکرات موشکی» استفاده نکردهاند، اما در ایران خودیها برای گفتوگو با کشورهای منطقه چنان بر این تعبیر تاکید کردهاند و دمیدند که امروز در ذهن هر ایرانی مذاکره منطقهای با سلب توان دفاعی کشور برابر شده است. علیرغم اینکه با گامهای هستهای ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام، بر همگان ثابت شد برجام هیچ لطمهای به زیرساختهای هستهای کشور وارد نکرده، عدهای برجام را عامل خیانت به توان علمی و صنعتی کشور معرفی کردند و همچنان برای تخطئه دولت روحانی و جواد ظریف بر این قبیل تحریفها دامن میزنند! آنها از زبان کارگزارن جنگ روانی در آمریکا، ، چنان اصطلاح «مکانیسم ماشه» را در رسانههای کشور جا انداختند که حتی تحلیلگران مدافع برجام – برای رساندن مفهوم – ناگزیر به استفاده از آن شدند بی آنکه تبعات روانی آن را بر جامعه ارزیابی کنند! حال، تعجب میکنند چرا افکار عمومی نسبت به مذاکرات بدبین شده است و ماندهاند چگونه تلاش برای احیای برجام را – که سالها آن را خسارت محض خواندند – برای مردم توجیه کنند.
نصریح دگفت: حقیقت این است که کشور به شدت نیازمند است از ادبیات و صورتبندیهای مغرضانهای که در سالهای اخیر بر پیکر سیاست خارجی و برجام تزریق شده «سمزدایی» کند تا این دولت – و دولتهای بعدی – بتوانند با همراهسازی افکار عمومی و گشودن دست دستگاه دیپلماسی از قید و بندهای ذهنی و تصنعی، به صورت موثرتر و متعارفتری از ابزار دیپلماسی برای تأمین و پیشبرد منافع ملی استفاده کنند.
آخرین دیدگاه