علی بیگدلی، کارشناس مسائل بین الملل طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: تحرکاتی که اخیرا در حوزه مذاکرات هستهای ایجاد شده و بر اساس آن دو طرف پذیرفتهاند تا دور تازه گفتوگوها را اینبار در قطر دنبال کنند، واجد ویژگیهای خاصی است که میتواند چشماندازهای تازهای را برای هر دو طرف شکل دهد.
نکته مهمی که در این اتمسفر تازه نمایان شده، آن است که همزمان با این فضای تازه از یک طرف امکان نزدیک کردن دیدگاههای ایران و امریکا وجود دارد و از سوی دیگر این گفتوگوها میتواند زیربنای کاهش تنشها و نزدیکی ایران و عربستان را در سطوح منطقهای پایهریزی کند. نباید فراموش کرد، مذاکرات در قطر همزمان با نزدیک شدن سفر بایدن به عربستان برنامهریزی شده است. با توجه به اینکه بحران اوکراین در حال گسترش است و دنیا با بحران کمبود انرژی مواجه شده، امریکا مایل نیست هیچ بحران جدیدی در منطقه خاورمیانه ایجاد شود.
به هر حال حضور ایران در بازار نفت میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات انرژی در سطح جهان را مهار کند. مبتنی بر این رویکرد است که امریکاییها تصمیم گرفتهاند که به هر قیمتی مشکلشان با ایران را حل و فصل کرده و زمینه احیای برجام را فراهم سازند. سفر اخیر جوزپ بورل به تهران نیز در راستای چنین رویکردی برنامهریزی و اجرا شد تا پیام تازه امریکا به ایران منتقل شود. البته از ابتدا هم مشخص بود، پاره خط گفتوگوهای برجامی از دو راس اصلی ایران و امریکا شکل گرفته است. در واقع معادله اصلی، تفاهم میان ایران و امریکاست و در صورتی که این دو کشور بتوانند به تفاهم برسند، سایر گزارهها نیز با این موضع هماهنگ خواهند شد. (یا ناچار به هماهنگی هستند) به نظر میرسد در این بازه زمانی هم ایران و هم امریکا متوجه شدهاند که باید نسبت به خواستههای حداکثری خود، انعطاف داشته باشند تا بتوانند به توافق برسند. ضمن اینکه هر دو کشور هم به احیای برجام نیاز دارند.
ایران از دل این سند به دنبال لغو تحریمها، بازگشت به بازارهای نفتی، توسعه مناسبات ارتباطی و تجاری با جهان و حل مشکلات اقتصادی خود است و دولت بایدن نیز به برجام احتیاج دارد تا در آستانه انتخابات کنگره کارنامه خالی خود در حوزه سیاست خارجی را پربار سازد. بر این اساس به نظر میرسد بعد از توقف چند ماه در مذاکرات مسیر تازهای باز شده است که مبتنی بر آن میتوان کرانههای تفاهم احتمالی را مشاهده کرد.
بنابراین، مذاکراتی که قرار است در قطر برگزار شود با دو هدف برنامهریزی شده؛ نخست اینکه خود مذاکرات به انجام برسد و زمینه احیای برجام فراهم شود. دوم اینکه پلی میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس (به خصوص عربستان) از این طریق ایجاد شود. اما برخی افراد و جریانات گمانههایی را پیرامون مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا در قطر مطرح میکنند که به نظرم این گزاره محتمل نیست. هنوز ضریب اطمینان مورد نظر ایران به دست نیامده است که بر اساس آن مذاکرهکنندگان ایرانی بخواهند روبهروی مقامات امریکایی پشت یک میز بنشینند و بر سر برجام گفتوگو کنند. این احتمال با توجه به اینکه مساله خارج شدن نام سپاه پاسداران از لیست تحریمها از دستور کار خارج شده، بسیار بعید است. در واقع امریکاییها، حرکت قابل قبولی انجام ندادهاند که مبتنی بر آن، ایران بخواهد آنها را برای گفتوگوی مستقیم به رسمیت بشناسد. البته در حوزه دیپلماسی، هیچ رخدادی، ابدی نیست و ممکن است در آینده شرایطی به وجود بیاید که باعث گفتوگوی مستقیم میان دو کشور شود.
آخرین دیدگاه