مردی که متهم است با دنبال کردن یک کودک در چهارشنبهسوری باعث شد مواد منفجره در دست او بترکد و انگشتان دستش را از دست بدهد دوباره پای میز محاکمه رفت.
به گزارش اعتمادآنلاین، این مرد متهم است پسربچه همسایه را دنبال کرده، بچه حین فرار زمین خورده و همین باعث انفجار در دستش شده و انگشتانش را از دست داده است.
متهم پیشتر با شکایت پدر کودک در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و حکم بر برائت او صادر شده بود، اما با نقض حکم از سوی دیوان عالی کشور متهم یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت.
۲۲ اسفند سال ۹۸ پسر ۱۴ساله به نام ساسان همراه پدرش به اداره پلیس رفت و از مرد همسایه به نام نادر شکایت کرد. او که عصب دست راست و انگشتان دستش به شدت آسیب دیده بود، گفت: نزدیک چهارشنبهسوری بود. با دوستانم در حال ترقهبازی بودیم که مرد همسایه به ما اعتراض کرد. من در دستهایم ترقه دستساز داشتم که نادر با عصبانیت به طرفم حمله و فحاشی کرد. از ترس فرار کردم، اما در یک لحظه روی زمین افتادم و ترقههایی که در دستانم بود منفجر شد. بلافاصله به بیمارستان منتقل شدم و تحت درمان قرار گرفتم. با تلاش پزشکان انگشتانم قطع نشد، اما انگشت دست راستم به خاطر آسیب عصب حرکت ندارد و انگشتانم آسیب زیادی دیده است و از نادر شکایت دارم.
با طرح این شکایت، ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند و بعد از تایید این توضیحات از سوی دوستان شاکی، نادر ۴۰ساله شناسایی و بازداشت شد.
متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و گفت: شاکی و دوستانش چند روز بود که در کوچه ترقهبازی میکردند. این رفتار آنها آرامش و خواب را از ما گرفته و برای همسایهها ایجاد مزاحمت کرده بود. بارها به آنها اعتراض کرده بودم، اما بیفایده بود تا اینکه روز حادثه صدای مهیب انفجار در کوچه پیچید. فهمیدم ترقه دستساز است که منفجر میشود. از عصبانیت داخل کوچه رفتم و به آنها تذکر دادم. حتی درباره خطرات ترقههای دستساز هم به آنها هشدار دادم و میخواستم آنها را بگیرم، اما ساسان فرار کرد و حین فرار پایش سر خورد و روی زمین افتاد. همان موقع ترقه در دستانش منفجر شد. در این حادثه مقصر نیستم و نمیدانستم او ترقه را در دستانش پنهان کرده است. باور کنید قصد نداشتم به او آسیبی برسد.
با ثبت این اظهارات، متهم به دستور بازپرس پرونده راهی زندان شد، اما با قرار وثیقه آزاد شد. در حالی که کارشناسان پزشکی قانونی آسیب جدی به دستان شاکی را تایید کرده بودند، پرونده کامل و با درخواست اشد مجازات از سوی پسر نوجوان به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اولین محاکمه
وقتی متهم در دادگاه حاضر شد، یک بار دیگر ادعایش را مبنی بر اینکه قصد نداشته آسیبی به پسربچه وارد کند تکرار کرد و گفت: من اصلاً نمیدانستم او در دستش چیزی پنهان کرده است. پسربچه مدام دم خانه ما ترقه میانداخت و من کلافه شده بودم. بیرون رفتم و به او گفتم جای دیگری ترقهبازی کند اما بچه خودش ترسید و فرار کرد. من او را دنبال هم نکردم و اصلاً ندیدم که در دستش ترقه است.
پسربچه نیز گفت: متهم به سمتم هجوم آورد و من از ترس فرار کردم. او دنبالم کرد و من با سرعت زیاد میدویدم تا فرار کنم که در همین حین زمین خوردم و ترقهها منفجر شد.
با توجه به اینکه متهم نمیدانسته در دست پسربچه چیست و او خودش فرار کرده بود دادگاه حکم بر برائت متهم صادر کرد، اما پسربچه و پدرش به رأی صادره اعتراض کردند و نواقصی در پرونده از سوی دیوان عالی کشور اعلام شد.
دومین محاکمه
پرونده یک بار دیگر به دادگاه برگشت و متهم پای میز محاکمه رفت. او دوباره اتهامش را رد کرد و گفت: من این بچه را دنبال نکردم. او ساعتها زیر پنجره خانه من ترقه میزد و من کلافه شده بودم. فقط داد زدم و از او خواستم کمی دورتر برود.
این در حالی است که پسر نوجوان و پدرش از قصاص صرف نظر کرده و این بار درخواست دیه را مطرح کردند.
با پایان جلسه دادگاه، یک بار دیگر قضات وارد شور شدند.
آخرین دیدگاه