ازدواج پنهانی و انتخاب همزمان دو زن در زندگی یکی از صدماتی است که خانواده را تهدید میکند و میتواند زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی شود. خیانت عاطفی از سوی مردان لطمههای جدی به زنان وارد میکند و در برخی موارد منجر به تشکیل پروندههای مختلف از طلاق تا ضرب و جرح و قتل میشود؛ اما چرا مردان همسر دوم انتخاب میکنند و چرا با پنهانکاری گاه سالها به رابطههای موازی ادامه میدهند؟ کتایون خانجانی، روانشناس، در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره چرایی این موضوع توضیح داده است.
این روانشناس گفت: ازدواج دوم مردان، در حالیکه از همسر اول جدا نشدهاند، دلایل مختلفی دارد. بعضی وقتها این اتفاق به خاطر انگ طلاق رخ میدهد و برخی به خاطر وابستگی به همسر و برخی به خاطر منافع مالی چنین کاری میکنند. برخی نیز به خاطر میل جنسی به سراغ زن دیگری میروند اما به طور کلی کسی که بدون پایان دادن به رابطهای سراغ فرد دیگری میرود، رفتارش نتیجه تعارضات شخصی است.
او ادامه داد: پنهان کردن ازدواج دوم میتواند به این دلیل باشد که چنین مردانی نگران آسیب دیدن همسرشان هستند و گاهی نیز اگر زنی متوجه این مساله شود، مهریه را به اجرا میگذارد و درخواست منافع مالی میکند یا اینکه بچهها علیه پدر اقدام میکنند و گاهی هم شرم و عذاب وجدان خودشان باعث میشود تا درباره ازدواج مجدد خود سکوت کنند. کسانی که در این باره با همسر خود روراست عمل میکنند و واقعیت را میگویند تکلیف را با خودشان روشن کردهاند یا همسری دارند که نسبت به تعارضات رابطه آگاهی دارد. بنابراین نگفتنها ناشی از شرم و ترس افراد است.
نقش انگیزههای جنسی
کتایون خانجانی همچنین درباره اینکه آیا تصور عمومی که زیادهخواهی جنسی را دلیل انتخاب همسر دوم میدانند، درست است گفت: نظریات تحلیلی میگوید مردانی که با زنان مختلف رابطه جنسی دارند به دنبال لذت جنسی نیستند. آنها به دنبال تایید و حل کردن کمبودهایشان هستند. در واقع باید دید آیا مرد دنبال رابطه جنسی است یا درگیر رابطه عاشقانه و عاطفی شده و سپس وارد رابطه جنسی هم میشود. این ربطی به زیادهخواهی جنسی ندارد و به نظر میرسد فرد با همسرش رابطه عاطفی و جنسی قابل قبولی ندارد، اما چون با همسر رابطه محترمانهای دارد نمیتواند از او فاصله بگیرد و شرایط خانواده و فرزندان را تغییر بدهد.
تاثیر بر فرزندان
این روانشناس درباره مشکلاتی که فرزندان چنین مردانی پیدا میکنند گفت: برخی از این فرزندان دچار تعارضاتی خواهند داشت یا فردی عهدشکن میشوند یا با افرادی که عهدشکن هستند وارد رابطه میشوند. ما در بهترین حالت شبیه والدینمان میشویم و بدون شک چنین رفتارهایی تعارضات مختلفی برای فرد به وجود میآورد؛ مثلاً میتواند دختر خانواده را به سمت مردان متاهل سوق بدهد یا پسر خانواده را به سمت زنان خانواده سوق دهد یا اینکه خودشان را به سمت روابط متعدد سوق بدهد. خیلی از این افراد نمیتوانند در یک رابطه عاطفی خوب و مثبت باشند.
خانجانی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا میتوان انتظار داشت فرزندانِ مردان عهدشکن زندگی عادی داشته باشند گفت: بستگی به این دارد که ما زندگی عادی را چه بدانیم. اگر منظور از زندگی عادی یک رابطه متعهدانه و صمیمانه باشد که افراد در آن آرامش داشته باشند، احتمال خیلی کمی دارد؛ اما این افراد اگر رواندرمانی و کنترل شوند، احتمال اینکه رابطه خوبی داشته باشند زیاد است؛ البته هیچچیز در رواندرمانی قطعی نیست.
آخرین دیدگاه