اعتماد نوشت: فیاض زاهد گفت: چنانچه ایران بخواهد از مزایای توافق بهره ببرد، چارهای ندارد تا در یک جلسه ۲۰ دقیقهای دیگر در مجمع تشخیص مصلحت نظام این قدم را بردارد.
سرانجام سفر رییسجمهور رییسی به روسیه انجام شد. این سفر نشانگر جایگاه روسیه در سیاست خارجی و داخلی ایران است. روسیه کشوری پهناور با قدرت نظامی غیرقابل انکار است. پهناورترین کشور جهان و دارای منابع زیرزمینی فراوان و ارزشمندی است. هرچند از نظر تکنولوژی در حوزه سیویل، کشور قابل اتکایی نیست، اما دارای زرادخانه هستهای و قدرت نظامی کمنظیری است. این کشور عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل است و پس از فروپاشی شوروی مجددا پرستیژ و اهمیت خود را در مناسبات جهانی یافته است. تاریخ و جغرافیا سرنوشت ما را به هم گره زده است، یعنی آنکه نمیتوان به واقعیت عرصه سیاسی در این باره چشم بست. روابط خصمانه و غیرقابل اعتماد میان ایران و غرب سبب نزدیکی بیشتر این دو کشور به همدیگر نیز شده است. هر دو از منظر مواجهه با مدرنیته نگرش یکسانی دارند. روسیه در دل تحولات دوران مدرن اروپا قرار نداشته است. سلطه هفتاد ساله ایدئولوژی مارکسیستی، اردوگاهی را شکل داده که هرچند با فروپاشی دیوار برلین و سقوط خرس سرخ، کماهمیت شده بود، اما همچنان تمایز معناداری با جهان غرب را رقم زده است. این اقتدار در دوران پوتین افزون گشته است. در حد فاصل سقوط امپراتوری تا برآمدن افسر سابق کا گ ب، روسیه دوران دردناکی را سپری کرده است. آنها از سوی غرب به شدت تحقیر شدند. برآمدن پوتین این حسن را داشت که اعتماد به نفس روسیه بازگردد. چهرههای منفور شده چون استالین محبوب شوند و پوتین تصویری نوین از تزاریسم متحول شده را بازنمایی کند. او تلاش کرد تا هرچه بیشتر خود را وارث رومانونفها نشان دهد. آنها حتی در پاسداشت آن میراث برباد داده نیز امساک نکردند. این امر روحیه ملی و حس سرخوردگی را ترمیم کرد. روسیه بیش از هر زمان دیگری سعی کرد تا نماد آن دوران باشد. از پرچم گرفته تا میل سیری ناپذیرش برای غلبه بر نفوذ غرب در ورای دیوار سرخ. در این میان امریکا و غرب از هیچ امری برای محدود کردن روسیه دریغ نکردند. انحلال بلوک شرق و پیمان ورشو غرب را به خطا انداخت. اشتباهی در محاسبه که تاوان آن را گرجستان و قزاقستان، ارمنستان و اوکراین پرداخت کردند. ایران نیز زخم خورده غرب به رهبری امریکا بود. علیرغم تلاشهای نارسا، هیچگاه از دیوار بیاعتمادی کاسته نشد. طرفه آنکه ایران خداپرست و حکومتی دیندار به جای آنکه به کشورهای اهل کتاب نزدیک شود، به دایره کشورهای کمونیست یا سابقا کمونیست پیوست. این امر ریشه در درک مشترک و منافع یکسان متصور بود. عمده روسای جمهور ایران به روسیه سفر کردهاند. اما اینکه این کشور را به عنوان اولین مقصد سفر خود برگزیده باشند، محل تردید است. شاید از دولت اصولگرا انتظار میرفت سفر اول رییسی به یک کشور اسلامی باشد! اما احتمال دارد نقش روسیه در مذاکرات برجام و مدخلیتی که در این دور از مذاکرات دارد سبب این تصمیم شده باشد. از سویی میتوان این سفر را حرکتی نمادین متصور شد، در حالی که رسانههای تندرو حسن روحانی و دستگاه دیپلماسیاش را غربگرا توصیف میکرد، وی خواسته باشد اهمیت جایگاه روسیه و روابط فیمابین را به رخ کشد. اما تا اینجای کار، حاشیههای سفر از اصل هدف چنین اقدامی افزون شده است. شاید یک علتش، حساسیت بیش از پیش افکار عمومی به روسیه در مناسبات با ایران باشد. نمیخواهم پیشداوری کنم، اما شاید میشد کاری کرد که چنین هم نشود. ما نمیتوانیم روسیه را نادیده بگیریم. در منازعهای که میان ایران و غرب وجود دارد، ناچار از یارگیری هستیم. این اقدامی منطقی است. اما این امکان هم وجود داشت که از تمام ظرفیتهای این رابطه بهرهمند شد. مثلا پروتکل سفر و نحوه ملاقات روسای دو کشور، فقدان پرچم ایران و فاصله بعید میان دو شخصیت در علمی که بدان جسچر (زبان بدن) مینامیم، حس نامطلوبی را به ایرانیان منتقل کرد. شاید در این میان لازم بود، تشریفات ریاستجمهوری و تیم رسانهای ایشان بهتر عمل میکرد. ترکیبی از بدسلیقگی، نابلدی و ذوقزدگی از اهمیت این سفر کاست. یک احتمال هم هست که آنها به واکسنی که مقامات ایرانی تزریق کردهاند بیاعتماد بودهاند! وگرنه معنا ندارد پوتین، نفتالی بنت را در آغوش گیرد یا با اردوغان به گونهای دیگر ملاقات کند و با رییسجمهور ایران فاصله معناداری را به تصویر کشد! آیا میتوان اینگونه تصور کرد که با این فاصله میخواهد به برخی متحدان دیگر خود پیامی بفرستد؟ بیایید بدبینیها را به کناری نهیم؛ ما هنوز از محتوای مذاکرات و توافقات به عمل آمده بیخبریم. شاید اینجا قاعده تئوری پنجره شکسته رخ نداده باشد و نگرانی افکار عمومی محلی از اعراب نداشته باشد. براساس آن تئوری میدانیم که از یک پنجره شکسته در عمارتی میتوان ترتیبات و نگرش بر اداره آن ساختمان را حدس زد. چیزی شبیه، رنگ رخساره خبر میدهد از سر ضمیر.
بیشتر بخوانید :
من در نوشته قبلی که میدانم رییسجمهور آن را مطالعه کرده، توصیه کرده بودم کاش ایران نشانههایی از گفتوگوی مستقیم با امریکا بروز میداد. این امر بیتردید بر کیفیت مذاکرات اثرگذار بود. روسیه و هر کشور دیگر باید بدانند که آنها تنها بازیگران مورد علاقه ایران نیستند. حتی اگر ذاتا نیز چنین باشد. آن وجه از کنش سیاسی امکان کسب امتیازات بیشتری را فراهم میکرد. از سویی رقم اعتبار اختصاص داده شده از سوی وزیر محترم اقتصاد از سوی روسیه که بالغ بر ۵ میلیارد دلار است، همانی است که دولت روسیه قبلا قولش را به دولت قبلی ایران داده بود و به دلایلی هم شرایط جذب آن فراهم نشد. مشکل تحریمها و عدم پیوستن ایران به FATF حتی دست بانکهای کشورهای دوست را هم در پوست گردو میگذارد. چنانچه ایران بخواهد از مزایای توافق بهره ببرد، چارهای ندارد تا در یک جلسه ۲۰ دقیقهای دیگر در مجمع تشخیص مصلحت نظام این قدم را بردارد. شواهد نشان میدهد که دولت یکدست برای انجام این مهم با هیچ محدودیتی روبهرو نیست. این امر میتواند به دولت رییسی برای انجام اقدامات مفید دیگر مدد رساند. جناب رییسی با طینتی خوب در تلاش برای رفع مشکلات است. اگر او میتواند پنجره را بگشاید، باید به او کمک کرد. مهم آن است که کار درست انجام شود. اینکه چه کسی آن را انجام میدهد حرف دیگری است. در پایان فرض را بر آن میگذاریم که ایران در حالی که روسیه درگیر بحران اوکراین است، توانسته باشد سهم خود را از این سفر به دست آورده باشد. نگرانی در آنجاست که به تعبیر باباطاهر عریان، علاقه و تمایل ما به روسیه یکسویه باشد. آنجا که میگوید: که یکسر مهربانی دردسر بی!!
21219
آخرین دیدگاه