جماران نوشت:محمدرضا تاجیک گفت: آنانی که زلف زیبای اصلاحطلبی را به زلف زمخت قدرت گره زدند، امروز جریان اصلاحطلبی را به حاشیه بردند. جریان اصلاحطلبی قرار بود که یک جریان گفتمانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد اما عدهای آن را محبوس در قفس آهنین قدرت کردند و رنگ قدرت را بر تمامی پیکر او پاشیدند و حیات آن را به قدرت گره زدند که چون در ساحت قدرت باشند.
با وجود حمایت جریان اصلاحطلبی از دولت حسن روحانی و افول جایگاه اصلاحطلبان در چهار سال دوم دولت وقت، امروز اصلاحطلبان دیگر جایگاهی در دولت سیزدهم ندارند از این رو آینده اصلاحطلبی گنگ و مبهم است.محمدرضا تاجیک از شخصیت های تئوریک جریان اصلاحات با اشاره به این موضوع گفت: «جریان اصلاحطلبی در یک مقطع گشت و بازگشت تاریخی و در شرایط «آستانهای» قرار گرفته است که باید تصمیم بزرگ بگیرد و تن به تدبیر بزرگی بدهد. باید فلک را سخت بشکافد و طرحی نو دراندازد. زیر این سقف اصلاحطلبی ابری نخواهد بارید، زیر این سقف آفتابی نخواهد تابید، گلی نخواهد روئید، به قول اخوان ثالث ما فقط زیر این سقف یک نوع باغ بیبرگی خواهیم داشت».
مهمترین اظهارات او بدین شرح است:
– در این یکپارچگی قدرت نوعی ناسازه و پارادوکس میبینم. اساسا یکدستی هویتی، مرامی، منشی، گفتمانی و سیاسی را یک وهم میدانم که نه ممکن است و نه مطلوب. برای اینکه هیچ امر با خود اینهمانی وجود ندارد؛ هیچ امر تکینی وجود ندارد که در درونش نوعی بسگانگی وجود نداشته باشد؛ هیچ امری وجود ندارد که در درونش تفاوت و تکثر را تولید نکند.
– بنابراین، معنای یکدستشدن حکومت و حاکمیت به این معنا نیست که در درونش غوغای ۷۲ ملت و بازی تکثرها و تفاوتها برپا نیست؛ نه! در زیر این پوسته و لایه غوغایی برپاست و به تدریج این تفاوت و تکثرها و دگرها خود را آشکار میکنند که به قول بزرگی «همواره دگر درون رادیکالتر است»! از این منظر، دگر درون مخربتر ظاهر میشود؛ از جانب دیگر،تکصدایی مطلوب هم نیست، برای اینکه اساسا طبیعت سیاست در عصر ما تکصدایی، تکمرامی، تکحزبی و تکگفتمانی را برنمیتابد.
– چنین یکپارچگی را یک اشتباه استراتژیک میدانم که بر اساس یک تحلیل و تجویز غلط صورت گرفته است. یک تحلیلی که به نظر من در پس و پشتش یک هراس بزرگ نهفته بود؛ هراسی که به «بقا» معطوف بود. موجب شد که گروهی بر آن شوند در شرایط کنونی یک جریان یکدست و یکپارچه مسلط کنند و حتی خودیهایی که کوچکترین روزنهای نسبت به آنان داشتند را برنتافتند؛
– به هر حال من بوی خوبی از یکدستی به مشامم نمی رسد. در شرایط پیچیده داخلی و بیرونی، اندیشیدن به یکدستی اساسا غیر ممکن است، در واقع سنگی است برای نزدن، انشایی برای ننوشتن و دیکتهای برای نگفتن است و طبیعتا اینجاست که باید اجازه داد تاریخ سخن بگوید و ببینیم در آینده نزدیک چه اتفاقی خواهد افتاد، .طبیعتا باید فرصت بدهیم از حالا نغمههای ناجور در این فضا به اشکال مختلف شنیده میشود که این نغمههای ناجور، جوربودن این نغمه را زیر سوال میبرند و تمامیت آن را با چالش مواجه میکنند، باید مقداری منتظر باشیم.
– چندان هم به بخشِ معطوف به قدرت جریان اصلاحطلبی امیدی ندارم. آنانی که زلف زیبای اصلاحطلبی را به زلف زمخت قدرت گره زدهاند، امروز جریان اصلاحطلبی را به حاشیه بردهاند. ما امروز به اصلاحطلبانی نیازمندیم که یک پارسیا باشند؛ یعنی آنچه را میگویند بزیند، خود نماد و نمود آن چیزی باشند که میگویند خود اصلاح و نقد را بر خود بربتابند؛ خود سوژه خلاق و همواره در حال صیرورت باشند.
– بیتردید، ما در آینده با نوعی شقاق در جریان اصلاحطلبی مواجه خواهیم بود. بعضی از اصلاحطلبان از نیستان خود میبرند اما اصل خویش باز نمیجویند؛ چون در این اصل طراوت و شکوفایی را نمیبینند.ما در آینده همچنین شاهد جریانهای اصلاحطلبی در صورتها و سیرتهای متفاوتی هستیم. در درون جریان رسمی نیز، تحولاتی خواهیم دید.
– اصلاحات در شرایط کنونی نیازمند یک نوع انقلاب است، که این خود نوعی پارادوکس است. اصلاحات از آن رو که از طبیعت خود خارج شده است، تنها یک انقلاب و تنش شدید درون جریانی میتواند آن را به طبیعت خود برگرداند تا نبضش به صورت طبیعی بتپد. در شرایط و وضعیت کنونی، نشانی از این انقلاب نمیبینیم، باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
– عدهی زیادی دیگر این نوع روش و منش جریان اصلاحطلبی را برنمیتابند، عدهای به نام نامی اصلاحطلبی صرفا در صدد تامین منافع و قدرت خودشان هستند بارها گفتهام از جریان اصلاحطلبی یک برج بابلی ساختند که از آن بالا بروند و بتوانند به قدرت و منفعت خود برسند. کاملا بهمثابه آپاراتوس یک یک دستگاه قدرت از اصلاحطلبی استفاده ابزاری میکنند. اینها به لحاظ فردی نه روش و منش اصلاحطلبی دارند و نه هیچ گونه افزودهی نظری و گفتمانی اصلاحطلبانه داشتهاند، اما مفروضشان این است که چون به این جریان بیاویزند میتوانند سهمی از قدرت را از آن خود کنند.
– من معتقدم تا وقتی ویترین اصلاحطلبی اینها هستند کسی نمیایستد داخل ویترین را نگاه کند، کسی وارد این مغازه نمیشود که جنسی بخرد، باید ویترین را عوض کرد در این ویترین افرادی هستند که چنبره زدند و دیری است که از پیکرهی جریان اصلاحطلبی خون، قدرت و منفعت را میمکند.
23217
آخرین دیدگاه