مصرف فیلمهای مستند ایرانی تاکنون با صحبت صرفه و ظرفیت عرضه، عاری از عدالتی بوده که مطلوب قاطبه دست اندرکاران این گونه سینمای فارسی است.
از اولین ساخته های تک حلقهایی بی رنگ خان بابا تا آخرین دست آوردهای ملون خانه و مرکز و باقی نهادها، سینمای مستند بیشتر به گنجه مانده تا به جریان تماشا. زینت مجالس و زیور محافل؛ فیلم مستند ایرانی را می گویند که از بیشه جنگ اکران و تنگنای کابینه گیشه هیچ وقت نواله نخورده است.
دولتها به صله فرهنگ نواخته اند و دوایر به لقمه ای پرداختهاند تا فیلم هایی از سنت ها و ساختمان ها و چهره ها وچاره ها ساخته شوند، زیبنده رف آرشیو و برازنده طاقچه تاریخ. تا اگر کسی از قلت منابع و پاپی شدن پایان نامهای دنبال اسناد مصوری از بلوط یا زینت الملکی یا کوره پزخانه بود، مستندانی ذیل مقاله و مقوله برای درک بیشتر مخاطبان بالاتر از لیسانسه قابل استناد باشد.
مصرف جمع و جشنوارهایی و استناد تک و کتابخانهایی سینمای مستند فارسی را از تکاپوی ارتباط با فارسی زبانان چنان انداخته، که حرف از جذب و جذابیت برای این فیلم ها همان حکایت هزارتوی آن شبی است که باران آمد. وقتی همه آنچه که مستند است، تماشاگری جز مستندساز نخواهد داشت، چانه ضرب و طرب چاله حرص و طمع است که این فیلم ها را نه به خاطر فیلم بودن که به خاطر مستند بودن قرار است ببینند. با چنین هول و هوایی، فیلم های مستند ما، در خود ساخته و برای خود ماندهاند. وقتی دیدنی نیست، دیدنی هم نباشی، بودنت هم بودنی است.
تمنای تماشا مستندها از زمانی عطش جاری شد، که دیگ جوشان دیجیتال، زنجیر شانزده و سی و پنج را به شش و هشت درآورد. ایده هایی که پا خشک مجوز، دست تنگ، دوردست دوربین، لالوی لابراتورا و هزارتوی اکران سرگذشتی جز پانوشت مقالات مردمشناسی نداشتند، به اعجاز آلکسا و هارد و رم و مانیتور،تولید خسته به مامور و بسته به معذور را رها کرد. ادارت مستند حالا مگر برای خرج و برج بزرگ ها کرکره هاشان را بالا بکشند و گرنه هر کسی با همراه و بی همراه سر هر چهاراه مشغول مستند سازی است از رویدادی که روایتش زمانی خاطره بود در فرد و اکنون فیلمی است با خاطر جمع. انبوه مستند، سد تولید را چنان چاره کرد که حالا بیچارگی در مصرف بود. همه مستند بین های قدیمی اما میدانستند که بشر چاره ساز است.
اگر سینمای مستند سینمای حقیقت است، آن چه امکان تماشای برخط به او داده فراتر از حقیقت است. ارزان و فراوان در همه جا. کافی است برای تماشا بارگذاری شود و برای تماشاچی نشانی اش هویدا. افسانه است کویری که نسل های ماضی برای دیدن فلاهرتی می کشید. قصه نسل امروز، سختی تماشای تک درختی است در جنگل درختان.
سینمای مستند ایران، با دنیای نرم افزار، با ساختارهای کلیشه شده مستندهای ورتوفی وداع کرد. و اکنون با امکان تماشای برخط ، مستندهای سفارشی را به توبره میکند. سینمای مستند با فراوانی تماشا لیگ خود را عوض می کند. زمین بازی تازهایی که دست آورد بازندهاش باد صباست و تحفه برنده اش گنجینه های گوهر.
تهینت برای آغاز دوران تازه سینمای مستند ایران. جوانی و جویایی که سینمای مستند فارسی را زندگی و زنده ایی می دهد. حالا هر مستند، تن تند تنه ماست. امروز و هرروز. کامل و کاری با یک کلیک. بسم الله.
۵۸۵۸
آخرین دیدگاه