یکی از دلایل تاخیر در برجام، مشخص نشدن سیاستخارجه است که باید در دوران آقای رئیسی شکل بگیرد.
باید کسانی را که نخستین کنفرانس مطبوعاتی رئیسجمهور منتخب را برگزار کرده بودند را نقد کرد. این کنفرانس نشان داد که ایشان در زمینه دیپلماسی مشاورانی قوی ندارد. زیرا نخستین مصاحبه مطبوعاتی رئیسجمهور منتخب به عنوان یک شخص سیاسی نشاندهنده خط مشی سیاست داخلی و خارجی او است. به طور مشخص بسیاری پاسخ خود را گرفتهاند اما در خارج، نوع واکنش شکل گرفته نشان میدهد که آنها پاسخی دریافت نکردهاند و نمیدانند سیاست خارجه آقای رئیسی چیست.
بخش اعظم این گفتگوی مطبوعاتی باید به طور مشخص با استفاده از الفاظی دارای بار دیپلماتیک انجام میگرفت که متاسفانه این کار صورت نگرفت که نشاندهنده ضعف دیپلماسی سیاسی بود.
آقای رئیسی میدانند که فضایی منفی به ویژه از سوی افرادی که به دنبال تحمیل امری به سیاستخارجه ایران هستتد، در مورد سیاست خارجه ایشان شکل گرفته است. در سیاست تنشزدایی ایران در واقع نوعی کارشکنی صورت گرفته است که ایشان باید به طور مشخص نظر خود را اعلام میکرد. به ویژه نوع رفتار نزدیکان و افراد مرتبط با سیاست خارجه ایشان درست یا غلط مطرح شدهاند، عمدتا از میان افرادی بودند که سابقه مدیریتهای تنشزا داشتند.
بنابراین، این انتطار علاوه بر کشتن وقت دولت کنونی، انرژی دولت آینده را نیز از میان میبرد. دولت آینده اگر بخواهد موفق و پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، باید در داخل توسعه و در خارج تنشزدایی را در دستور کار خود قرار دهد. یعنی اگر در خارج تنشزدایی صورت نگیرد، سیاستهای توسعه داخلی با مشکل مواجه خواهد شد.
در سطح بین المللی، مهمترین عامل تنشزدایی، بحث برجام است که اگر به احتمال زیاد در این دولت به نتیجه نرسد، باید در دولت آقای رئیسی به نتیجه برسد. در عرصه منطقهای نیز باید تنشزدایی در دستور کار قرار گیرد. تتشهایی که از سوی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی به طور کاذب ایران تحمیل شده است، باید تغییر پیدا کند. در روابط دوجانبه آقای رئیسی باید تمام عوامل سیاست خارجه را مامور به ارائه برنامه تنشزدایی کند. متاسفانه تاکنون در این رابطه از سوی دولت آینده نه برنامه مشخصی وجود دارد و این که سوابق اسامی مطرح شده نشاندهنده تبحر این افراد در سیاست خارجه نیست.
تنشزدایی برای دولت آقای رئیسی اجتنابناپذیر است و نباید وارد فضای تنش شود. متاسفانه زمانی که خلا اعلام سیاست خارجه دولت آینده وجود دارد، شاهد فعال بودن بازیگران منفی هستیم؛ از یک سو رژیم صهیونیستی در پی ایجاد روابط تنشآمیز ایران و آمریکا است و از سوی دیگر گروههای شبه نظامی در منطقه، چالشهایی را بر ضد منافع جمهوری اسلامی با آمریکا شکل دادهاند.
راکتپراکنیهای بیهودهای که صورت گرفته و به ایران نسبت داده میشود و مقابلهجوییهایی که از سوی ایالات متحده آمریکا شکل میگیرد، هیچکدام به نفع منافع جمهوری اسلامی نیستند. به هیج عنوان تنشهایی که گروههای شبه نظامی اسلحه به دست در منطقه ایجاد میکنند، در راستای منافع جنهوری اسلامی ایران نیست. آنها همگی در حال القای یک مفهوم هستند و از آن به "حفظ ایران در کانون تنش" یاد میشود.
در عراق هر از گاهی، گروههای بیمسئولیت، راکتهایی را به چند کیلومتری پایگاههای آمریکایی شلیک میکنند که تاکنون حتی راکتهای آنها یک آجر از تاسیسات آمریکا را تکان نداده و هیچ تلفاتی ایجاد نکرده است. در مقابل، آمریکا در مقابله با گروههای نزدیک به ایران، تلاش کردهاند. کشوری که در حال تنشزدایی در جامعه بینالمللی است با منافع ملی کشورهای تنشزا همخوانی ندارد.
در چنین شرایطی شاهد اثرگذاری این تحولات منفی هستیم. اقای رئیسی نیازمند است که از دل وزارت خارجه که کاری تکنوکراتیک است، فردی را به عنوان وزیر انتخاب کند که احساس بیگانگی میان کارکنان وزارت امور خارجه از بین برود.
در شورای عالی امنیت ملی نیز فردی باید سر کار بیاید که بیشتر نقش پایمردی در رفع بحرانها و مشکلات را داشته باشد نه افرادی که در طول تجربه سیاسی خود ، همواره در حال تنشزایی بودهاند.
برخی افرادی که ادعای نزدیکی به آثای رئیسی را دارند، با اخلاق خود همخوان نبوده و حتی ظرفیت ایجاد تنشهای مختلف را دارند که تحمیل این ظرفیتها به دولت قطعا به ضرر سیاستهای توسعهای کشور خواهد بود و آن را با مشکل مواجه میکند.
برای مثال، یک اقدام کاملا ارزشگرا صورت گرفته و آن در مورد جام جهانی فوتبال منطقه است. اتفاقا از نظر کارشناسان ورزشی، ایران در گروهی راحتتر از گروه ب قرار گرفته و احتمال صعودش بالاتر است. ما میبینیم که گروهی این موضوع را به جریان مقاومت و غیره ربط میدهند و سعی در تبدیل کردن اجتماعیترین امر به یک امر تنشآمیز در منطقه کنند.
در گذشته نیز دیدیم که در مجامع ورزشی به عنوان مثال، ایرانیانی که برای مردم بوسنی کشته شدند، در جام جهانی به دست کشور بوسنی حذف شدند و ایرانیانی که در حال خون دادن در عراق بودند، در مسابقات جام ملتهای آسیا، توسط کشور عراق حذف شدند. این موارد نشاندهنده این است که برخی دید تحمیلگریانه دارند. یعنی به دگم ذهنی دچارند و آن را به حوزه سیاست تحمیل میکنند. این موضوع باید متکثر و پویا باشد.
سیاست خارجه آقای رئیسی۸۴ میلیون نفر را نمایندگی میکند. این ۸۴ میلیون نفر نمیتوانند زندگی پارتیزانی داشته باشند بلکه طبق چشمانداز ۲۰ ساله باید در تعاملی سازنده با دنیا به قدرت اول در مقابل ۲۶ قدرت برتر دنیا در توسعه اقتصادی و شش کشور برتر منطقه تبدیل شوند. کشور ما از لحاظ دفاعی به چنین سطحی رسیده اما از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه جایگاه قابل تعریفی ندارد.
بنابراین، لازمه کار دولت آقای رئیسی، سیاست نرم، زبان نرم و دیپلماسی عمومی نرم است. افرادی که دنیا را سیاه و سفید میبینند به هیج وجه نمیتوانند آرامش لازم برای دولت آینده را فراهم کنند.
*کارشناس سیاست خارجی و نماینده سابق مجلس
۲۷۲۱۵
آخرین دیدگاه