یکی از اختلالات شایع روانشناسی، شخصیت وابسته است. افراد وابسته در اغلب مواقع منفعل هستند و برای تصمیمهای خود به کمک دیگران نیاز دارند.
این افراد به شدت از طرد شدن میترسند و به همین دلیل تمام تلاش خود را برای مورد تأیید بودن به کار میبرند. مراجعه به درمانگر، کنار گذاشتن باورهای منفی، انجام مستقلانه کارها و یاد گرفتن مهارت حل مسئله برای رفع این مشکل مؤثر است.
شناخت شخصیت وابسته، اولین قدم مؤثر برای درمان این اختلال
شاید شما نیز بارها با افرادی روبرو شده باشید که وابستگی زیادی به اطرافیان خود یا یک شخص خاص، برای مثال همسرشان دارند. این افراد در اصطلاح دارای شخصیت وابسته هستند، معمولاً ویژگیهای مشترکی دارند از جمله منفعل بودن یا ترس از جدایی و …
این مسئله گاهاً در علم روانشناسی به عنوان یک اختلال شناخته میشود و روشهایی نیز برای درمان و رهایی از آن وجود دارد.
واقعیت این است که افراد وابسته، هم خودشان در زندگی متحمل رنج میشوند و هم ممکن است با این وابستگی اطرافیان خود را آزار دهند.
به این ترتیب تشخیص به موقع این مشکل و تلاش برای رفع آن میتواند به بهبود کیفیت زندگی چندین نفر کمک کند.
در این مطلب سعی داریم شما را تعریف اختلال شخصیت وابسته، نشانهها، علل آن و در نهایت روشهایی برای درمان آشنا سازیم.
اگر یکی از عزیزان شما درگیر چنین مشکلی است و یا اگر فکر میکنید خود شما ممکن است دچار این اختلال باشید، مطالبی که در ادامه آورده میشوند، بدون شک به شما برای حل مشکل کمک خواهد کرد.
شخصیت وابسته چیست؟
هنگامی که صحبت از اختلال میکنیم منظور ما با وابستگی معمول میان انسانها، برای مثال وابستگی طبیعی میان والدین و فرزندان متفاوت است.
حقیقت این است که همه ما به عنوان موجوداتی اجتماعی به یکدیگر نیاز و وابستگی داریم. اما هنگامی که این وابستگی عمیق عاطفی به یک رابطه یک طرفه و مشکل آفرین تبدیل میشود، باید به طبیعی بودن آن شک کرد.
افرادی که به اختلال شخصیت وابسته مبتلا هستند، برای دریافت محبت و محافظت از طرف نزدیکان خود حاضرند همیشه تسلیم باشند.
این افراد احساس میکنند بدون دیگران و به تنهایی نمیتوانند زندگی کنند و حتی اگر عمیقاً چنین حسی نداشته باشند، به آن وانمود میکنند.
زیرا این ترس را دارند که با نشان دادن اعتماد به نفس و قابلیتهایشان، حمایت و همراهی دیگران را از دست بدهند و طرد شوند.
یک فرد وابسته در کوچکترین تصمیمها نیز به مشاوره دیگران نیاز دارد و حتی در انتخاب محل زندگی، شغل و … مسئولیت را به عهده دیگران میگذارند.
شاید بتوان گفت بزرگترین ترس این افراد طرد شدن، تأیید نشدن و تنها ماندن است. به همین دلیل مدام تسلیم خواست و حرف دیگران هستند و از قبول مسئولیت زندگی خود طفره میروند.
شخصیت وابسته اختلالی است که میتواند کل زندگی فرد را تحت تأثیر خود قرار دهد. به همین دلیل شناخت و تلاش برای درمان آن از اهمیت زیادی برخوردار است.
در ادامه سعی میکنیم به بیان مفصلتر نشانههای این اختلال و علل بروز آن بپردازیم تا بتوانیم با دیدی روشن به دنبال روشهای درمان باشیم.
نشانههای اختلال شخصیت وابسته
برای شناخت این اختلال لازم است با تمام نشانههای آن آشنا باشید. در قسمت قبل به برخی از ویژگیهای افراد وابسته اشاره شد. در این بخش سعی داریم به این موضوع شفافتر و مفصلتر بپردازیم.
همانطور که گفتیم مهمترین ویژگی افراد وابسته این است که از قبول مسئولیت شانه خالی میکنند. زیرا از انجام اشتباه و طرد شدن واهمه دارند. تنها ماندن میتواند برای این افراد یک کابوس واقعی باشد و بسیاری از رفتارهای آنان برای اجتناب از همین موضوع است. افرادی که دارای شخصیت وابسته هستند، حساسیت زیادی به انتقاد دارند. زیرا مورد تأیید بودن برایشان اهمیت زیادی دارد. هر چند نمیتوان یک فرمول کلی ارائه داد ولی به طور معمول این افراد اعتماد به نفس پایینی دارند و بدبین هستند. برای تصمیمهای روزانه و معمولی نیز دچار مشکل میشوند. مخالفت کردن و نه گفتن برای افراد وابسته بسیار سخت و گاهی غیرممکن است. زیرا میترسند محافظت و حمایت اطرافیان را از دست بدهند و تنها بمانند. افراد دارای شخصیت وابسته در رابطه، مشکلات خاص خود را دارند. برای مثال بیرون آمدن از یک رابطه برای آنها حکم کنار گذاشته شدن، طرد شدن و تنهایی محض را دارد و احساس میکنند بدون پناه باقی میمانند. افرادی که وابستگی زیادی به اطرافیان خود دارند برای از دست ندادن آنها حاضر هستند تمام بدرفتاریها را تحمل کنند که این موضوع میتواند آسیبهای جدی به آنان وارد کند. این اشخاص برای تنها نماندن هر کاری که از آنها خواسته میشود انجام میدهند. در نتیجه به یک شخصیت منفعل تبدیل میشوند که خواست و ارادهای از خود ندارد و مدام در حال خدمت به دیگران است.
ریشه و علت این اختلال و وابستگی بیمارگونه چیست؟
تا اینجا متوجه شدیم که شخصیت وابسته چه شخصیتی است و چه ویژگیهای بارزی دارد. اما قبل از این که بدانیم چطور میتوانیم از شر این مشکل خلاص شویم، باید آن را ریشه یابی کنیم.
افرادی که وابستگی زیادی در بزرگسالی دارند، در کودکی نیز ترس در آنها دیده شده است و معمولاً در خانوادهای پر از اضطراب بزرگ شدهاند.
هر چند ژنتیک میتواند در این امر مؤثر باشد اما بدون شک این همه ماجرا نیست.
برای مثال کودکانی که در کودکی به طور افراطی از آنها مراقبت شده است و حتی بالعکس، کودکانی که در دوران مهم کودکی خود حضور مادر را پرقدرت و با ثبات کنار خود حس نکردهاند، ممکن است در بزرگسالی شخصیت وابسته داشته باشند.
هرچند دلیل قطعی برای بروز این اختلال وجود ندارد ولی بدون شک شرایط رشد، محیط خانواده و ژنتیک، همگی مؤثر هستند. حتی ریشههای فرهنگی و اعتقادی خانواده نیز در وابستگی زیاد فرزندان در آینده تأثیرگذار است.
چه روشهایی برای درمان شخصیت وابسته وجود دارد؟
حال نوبت به پیدا کردن راهکارهایی برای رهایی از این وابستگی میرسد. خوشبختانه به کمک چند راه حل مؤثر میتوان به تدریج این وابستگی آسیب زننده را درمان کرد.
شاید خود شما همان کسی هستید که با این وابستگی دست و پنجه نرم میکنید و این سؤال را در ذهن دارید که “چگونه شخصیت وابسته نباشیم؟”
شاید یکی از اطرافیان نزدیک شما درگیر این موضوع است. در هر صورت پیشنهاد میکنیم از راهکارهای زیر استفاده کنید و در این راه ثابت قدم پیش بروید. بدون شک نتیجه خوبی برای شما به همراه خواهد داشت.
1. درمان روانشناسی
بهترین و اولین راه برای رهایی از این وابستگی، درمان اختلال شخصیت وابسته به کمک متخصص است. فراموش نکنید، لازم نیست حتماً در بدترین شرایط روحی باشید تا از مشاور و روانشناس کمک بگیرید.
چه بهتر که از ابتدای راه و زمانی که اولین نشانههای این وابستگی و ترس از تنهایی را در خود میبینید، به یک روانشناس دلسوز و باتجربه مراجعه کنید.
متأسفانه گاهی روند درمان آنقدر به تعویق میافتد که فرد علاوه بر اختلال اصلی، به مشکلات دیگری مانند افسردگی یا اضطراب نیز مبتلا میشود.
درمانگر سعی میکند به کمک شیوههای درمانی مناسب، به شما یا فرد دارای شخصیت وابسته، روش مستقل زندگی کردن را بیاموزد.
اگر لازم باشد ریشههای این مشکل را در کودکی جستجو کرده و حل میکند و سپس به ایجاد روابطی صحیح، سالم و دور از وابستگی کمک مینماید.
2. در افکار و باورهای خود جستجو کنید
اگر فکر میکنید وابستگی زیادی به اطرافیان خود دارید و میخواهید شرایط را تغییر دهید باید خودتان نیز دست به کار شوید. افکار و باورهای اشتباه و بازدارنده خود را پیدا کنید.
افکاری از این قبیل که “من به تنهایی از پس این کار بر نمیآیم” یا “من بدون کمک دیگران نمیتوانم تصمیم درستی بگیرم” و … از عوامل ایجاد شخصیت وابسته هستند.
شاید بسیاری از این باورها از کودکی شما سرچشمه میگیرند و اکنون به راحتی نمیتوانید آنها را از بین ببرید. اما اگر صادقانه به ماجرا نگاه کنید، میبینید برای بسیاری این باورها هیچ مدرک و دلیل منطقی وجود ندارد و تنها فکری هستند که در عمق ذهن شما نفوذ کردهاند.
میتوانید یک قلم و کاغذ بردارید و این افکار را بنویسید. به مزایایی که این باورها برای شما به همراه داشتهاند و همچنین محدودیتهایی که ایجاد کردهاند فکر کنید و بنویسید. بدون شک راه کنار گذاشتن این افکار را پیدا خواهید کرد.
3. لیست کارهایی را که برای انجامشان به دیگران وابسته هستید بنویسید
برای این که شخصیت وابسته نداشته باشید، باید به تدریج سعی کنید به سمت مستقل شدن پیش بروید. به این فکر کنید که در انجام چه کارهایی به دیگران وابستهاید.
سپس از سادهترین و کوچکترین کارها شروع کرده و آنها را به تنهایی انجام دهید. به خودتان وقت بدهید و به مرور به سراغ کارهای مهمتر بروید. در این مسیر کمک روانشناس میتواند بسیار مؤثر باشد.
4. بیان کنید، تصمیم بگیرید و حل مسئله نمایید
یکی دیگر از راههایی که به شما برای مستقل شدن کمک میکند، تقویت این سه مهارت است. اول از همه باید سعی کنید، بدون ترس از تنهایی یا طرد شدن، خواستههای خود را بیان کنید و هر جا که لازم بود مخالفتتان را ابراز نمایید.
در مرحله بعد، برای رهایی از شخصیت وابسته روی مهارت تصمیمگیری کار کنید. درست است که در ابتدا این کار به نظر خیلی دشوار میآید، زیرا تا پیش از این اغلب تصمیمهای کوچک و بزرگ را بر عهده دیگران گذاشتهاید.
ولی این بار فکر کنید که چقدر احتمال اشتباه کردن شما از بقیه بیشتر است؟ در حقیقت دیگران نیز به همان اندازه ممکن است تصمیم اشتباه بگیرند که برای شما این امکان وجود دارد.
سومین مرحله که اهمیت زیادی دارد، حل مسئله است. مهارت حل مسئله یک مهارت بسیار مهم و کاربردی به شمار میرود که همه افراد باید آن را در زندگی بیاموزند.
زیرا در هر صورت گاهی ماجرا به آن شکل که ما فکر میکنیم پیش نمیرود و تصمیماتی که میگیریم نتیجه مورد انتظار ما را ندارند. این موضوع برای همه اتفاق میافتد، نه فقط برای اشخاصی با شخصیت وابسته.
هنگام بروز مشکل ابتدا به بررسی علل آن بپردازید. ببینید این مسئله چگونه و از کجا شروع شده است. سپس تمام راهکارهایی که به ذهنتان میرسد جمعآوری کنید.
حال باید تمام نقاط ضعف و قوت راهکارها را پیدا کرده و در نهایت یکی را امتحان کنید. با بررسی نتیجه راهکار میتوانید هر بار راهکار بهتری به کار ببرید. این یک آزمون و خطای هدفمند است.
آخرین دیدگاه