ماجرای هنرمندان مهاجر فلسطین ماجرای غریبی است؛ دور از وطن و در حال مبارزه برای وطن. وطنی که مساله قرن معاصر است؛ نه فقط برای فلسطینیان بلکه برای بسیاری از هنرمندان و مردم جهان. چفیهای که امروز تا قلب آمریکا و اروپا میرود و روی شانههای جوانان مینشیند هم نشانه است.
به گزارش خبر فوری، روزنامه «وطن امروز» در ادامه نوشت: کیلومترها دورتر از فلسطین، پیام مظلومیت یک ملت، یک خاک و یک عقیده شنیده میشود. هنر، حامل این پیام است؛ هنری که گاه سینما شود و «بازمانده» و گاه یک طرح گرافیتی ساده روی یکی از دیوارهای حائل. تصویری که به خاطر عمق مفهومش، به همه مخاطبانش میرسد. هنر نقاشی در این میان، هنر گویاتری برای مظلومیت و غربت فلسطین در همه این سالها بوده است و هنرمندانی که این نقشها را طراحی کردهاند، نقش مهمی در انتقال مهمترین مفاهیم پیرامون مساله فلسطین داشتهاند. در گفتوگوی پیش رو با محمد الرکوعی، از هنرمندان مهاجر فلسطین که این روزها در نزدیکی دمشق روزگار میگذراند، از هنر مبارزه پرسیدهایم. الرکوعی سالهای زیادی را در زندان رژیم صهیونیستی بوده و خاطرات تلخ و شیرینی از فلسطین دارد. این هنرمند نقاش فلسطینی سال ۱۹۷۳ به اسارت رژیم صهیونیستی درآمد و با حکم حبس ابد راهی زندان شد. او در ۱۳ سالی که در اسارت به سر میبرد، بیکار ننشست و شروع به نقاشی برای همسلولیهایش کرد تا هدیهای باشد برای خانوادههایشان. پس از آن بود که این درخواستها بیشتر و بیشتر شد و انگیزه او هم برای ادامه دادن نقاشی افزایش یافت. متن گفتوگو با استاد محمد الرکوعی را در ادامه میخوانید.
لطفا بفرمایید چه زمانی از فلسطین به سوریه مهاجرت کردید و چگونه هنر نقاشی را آموختید؟
من متولد سال ۱۹۵۰ میلادی در غزه هستم. سال ۱۹۵۶ شاهد اشغال نوار غزه بودم و سرنگونی یک هواپیمای اسرائیلی توسط ارتش فلسطین و سقوط آن در دریا را به یاد دارم. این منظره را بخوبی در حافظه خود حفظ کردهام. آن روز دانشآموز کلاس اول ابتدایی بودم و این منظره را به عنوان نخستین تابلو به تصویر کشیدم؛ یک تیربار کشیدم در حالی که به سوی هواپیما شلیک میکرد و آن را در دریا سرنگون کرد. این نخستین تابلوی من بود. بارها میدیدم که برخی جوانان با زغال بر دیوار تصاویری را میکشیدند و من نیز این شیوه نقاشی را دنبال کردم. وقتی به مرحله دبیرستان رسیدم، این هنر در من نهادینه شد و با این هنر در مدرسه مشهور شدم. وارد رشته مربیگری هنری شدم و در رشته مربی نقاشی فارغالتحصیل شدم.
سال ۱۹۷۰ نخستین نمایشگاه آثار خود را با مشارکت شماری دیگر از هنرمندان اردوگاه «الشاطی» نوار غزه برگزار کردم، در همین نمایشگاه ۳ اثر از من به فروش رفت؛ این نخستینباری بود که آثار من به فروش میرسید.
چگونه به جریان مقاومت فلسطین پیوستید؟
بعد از فارغالتحصیلی از مرکز تربیت معلم و پس از آن که در رشته هنر تحصیل کردم، سال ۱۹۷۰ به مقاومت فلسطین پیوستم و به جایی رسیدم که در عملیاتهای ضدصهیونیستی شرکت میکردم. آن روزها عضو جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بودم (جبهه آزادیبخش فلسطین) و در آن ایام، موازنه قدرت به سود فلسطینیها بود.
چند عملیات علیه اشغالگران انجام دادم، مثلا در یکی از روزها که تنها بودم یک بمب (نارنجک) به سوی یک گشتی اسرائیلی پرتاب کردم. در دوران مبارزه، بسیاری از دوستانم به شهادت رسیدند. همان ایام به عنوان فرمانده نظامی اردوگاه انتخابشدم و از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ فرمانده اردوگاه و بخش غربی شهر غزه بودم.
شیوه کار ما اینگونه بود که به ارتش اسرائیل حمله کنیم و متواری و پنهان شویم. راهی جز این نداشتیم. از طرفی این شیوه ضربه سنگینی به اشغالگران زد. روزی که توسط صهیونیستها دستگیر شدم، چند عملیات مهم انجام داده بودم و همه نیروهای اطلاعات اسرائیل منتظر دستگیری من بودند؛ به اسنادی دست یافته بودند و از این طریق ما را شناسایی کرده بودند.
در بازجوییها حتی یک کلمه سخن نگفتم، تا زمانی که این اسناد را برایم خواندند. رئیس موساد برای نخستینبار در بازجوییها حاضر بود. هنگامی که اسناد را خواندند، فهمیدم چه اطلاعاتی دارند اما تلاش کردم اطلاعاتی که ندارند را به آنها ندهم. به ۳ بار حبس ابد محکوم شدم، زیرا من به جای همه دوستانم به انجام همه عملیاتها اعتراف کردم تا آنها از این گرفتاری نجات یابند. هنگامی که وارد زندان شدم، قاضی نظامی اسرائیلی گفت: «این خرابکار بزرگ است». او قبل از زندانی شدن من یک تابلو از من خریده بود، وقتی من را در زندان دید گفت: «اسم این خرابکار همیشه در خانه من است». منظورش نام من بود که در گوشه تابلوی موجود در منزلش نوشته شده بود. قبل از اینکه یه زندان بیفتم، یک تابلو کشیده بودم که مقام اول را در نوار غزه کسب کرد و مبلغی پول و یک جعبه مدادرنگی جایزه بردم.
چگونه از زندان آزاد شدید؟
گروههای فلسطینی در یکی از عملیاتها چند سرباز صهیونیست را اسیر کردند، عملیات مبادله انجام شد و من از زندان خارج شدم، جبهه آزادیبخش فلسطین به فرماندهی احمد جبریل این عملیات را انجام داد و نام آن عملیات الجلیل بود.
از تابلوهایی که در زندان کشیدید، کاری را در اختیار دارید؟
۱۳ سال در زندان بودم و حدود ۴۰۰ تابلو کشیدم. تعدادی از آنها را به طور مخفیانه از زندان خارج کردم و هماکنون ۷۰ عدد از آن تابلوها را دارم. توانستم تابلوهای زیادی را از زندان خارج و توسط دوستانم به دمشق منتقل کنم و نخستین نمایشگاه خود را در دمشق برگزار کردم، در حالی که خود در زندان بودم.
یکی از تابلوهایم در مسابقه ویژه بزرگداشت امام خمینی (ره) در تهران مقام نخست را کسب کرد و نام این تابلو «سنگ فلسطین، متجاوزان صهیونیست را به مبارزه میطلبد» بود و یکی از استادهای دانشگاه چند سال بعد گفت: به عقیده من این تابلو در هر مسابقهای که شرکت کند، جایزه نخست را کسب میکند؛ این تابلو هنوز در موزه تهران نگهداری میشود.
در مدتی که در زندان بودید، آیا تصویر و صحنه شکنجهها برای شما به عنوان یک هنرمند، الهامبخش ایجاد آثاری بود؟ چگونه این صحنهها را به تصویر کشیدید؟
در زندانهای رژیم صهیونیستی، شکنجه با ورود اسیران آغاز میشود، این شکنجهها مانند شکنجههای زندان ابوغریب عراق وحشیانه بود. این شکنجهها هنگام بازجویی بسیار وحشتناک و دردآور بود؛ هنوز از اثرات و عوارض این شکنجهها رنج میبرم. بسیاری از تابلوهایی که در زندان یا بعد از آزادی کشیدم، حاوی تصاویری از میلههای زندان و پرندگانی (گنجشکهایی) است که در آسمان پرواز میکنند. هنرمند نمادها را رسم میکند و نه همه جزئیات را، میلههای زندان نماد اسارت و پرندگان نماد آزادی و مشتهای اسیری که دیوارهای زندان را درهم میشکند نماد پایداری و مقاومت اسیران و امید به آزادی است.
این تابلوهایی است که میکشیدم و حتی ۱۰ سال پس از آزادی نیز اینگونه نقاشی میکشیدم. زنان فلسطینی را به تصویر کشیدم که صهیونیستها را به مبارزه میطلبند، پس از آن به شیوههای دیگر نقاشی و زیبایی تابلوها رو آوردم، بر فرهنگ فلسطینی تمرکز کردم و تا امروز تلاش کردهام که شیوهها و ابزارهای هنری خود را توسعه دهم.
میتوان گفت شما از طریق کار هنری به مرحله خودکفایی مادی رسیدهاید، آیا از طریق هنر امرارمعاش میکنید یا شغل دیگری دارید؟
پس از اینکه از زندان خارج شدم ۳ اثر فروختم، هر تابلو به قیمت ۲ هزار دلار. ۶ هزار دلار جمع کردم، با این پول یک مغازه بزرگ در اردوگاه یرموک در حومه دمشق خریدم و آن را به محل فعالیتهای هنری خود تبدیل کردم.
پس از انتفاضه جنین در سال ۲۰۰۰، به این فکر افتادم که این محل را به مرکز میراث و فرهنگ فلسطین تبدیل کنم. شروع به کشیدن تابلوها و ساخت صنایع دستی فلسطینی کردم، از این راه درآمدی نیز کسب میکردم؛ بسیاری شروع به تقلید از آثار من کردند و من امروز این کار را به پسرم سپردهام و خودم فقط به نقاشی میپردازم.
در دنیای هنر و رسانه، جبهههای مختلف و مخالف یکدیگر وجود دارد، به عنوان مثال هالیوود تلاش میکند اندیشه خاصی را در ذهن مخاطبان خود نهادینه کند. آیا در داخل رژیم صهیونیستی کسانی بودند که برای مقابله با هنر فلسطینی یا مبارزه با پیامهایی که هنرمندان فلسطینی تلاش میکردند به مخاطبان خود برسانند، اقدام کنند؟
هنر فلسطینی، هنر مقاومت بود اما هنر اسرائیلی تابلوهایی عادی بدون پیام خاص بود. ممکن است دلیل آن هم نداشتن رنج و سختی همانند ما باشد. هنر فلسطینی، هنر مقاومت برخاسته از ایمان و عقیده است که بر عدم دست برداشتن از فلسطین و ضدیت با اشغالگری و جلوگیری از سرقت میراث فلسطین تاکید میکند. هنر فلسطینی هنر پایبندی به مقاومت است و هنرمندان مقاوم با هنرمندان اسرائیلی هیچ تعامل و ارتباطی ندارند، زیرا آنها را دشمن میدانند و تا به امروز هیچ نمایشگاهی از هنرمندان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی برگزار نشده است. درباره هنر اسرائیلی باید بگویم حتی اگر در یکی از تابلوهایشان زیبایی باشد من آن را زشت میدانم، زیرا این تابلوها با خون فلسطینیها نقش بسته است و من برای آن ارزش هنری قائل نیستم.
طرفهایی هستند که تلاش میکنند هنرمندان و شخصیتهای تاثیرگذار جامعه را بخرند و آنها را در مسیر ترویج برخی اندیشههای خصمانه بهکار گیرند، و درمقابل به آنها مبالغی را پرداخت کنند، آیا تاکنون طرفهایی بودهاند که تلاش کنند استاد محمد الرکوعی را بخرند یا از هنرش در مسیری نادرست سوءاستفاده کنند؟
یک پایگاه تخصصی هنری وجود دارد که برخی تابلوهای فلسطینی را به نمایش میگذارد. این پایگاه برخی آثار من را منتشر کرد ولی وقتی فهمید من اسیر بودم این کار را متوقف کرد، زیرا کسانی به مسؤولان این پایگاه گفته بودند محمد الرکوعی، شهروندان اسرائیلی را به قتل رسانده است. این پایگاه به دنبال هنرمندان غیرمشهور فلسطینی است و آثار غیرمناسب برخی فلسطینیها را به نمایش میگذارد، این تابلوها حاوی تصاویر زشت و غیراخلاقی است که با هدف خدشهدار کردن هنر و چهره فلسطین کشیده شده است.
با افزایش تلاشها برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، به نظر شما چه طرفهایی بیشتر از این عادیسازی حمایت مادی میکنند؟
آمریکا یک امپراتوری است که تلاش میکند هیمنه خود را بر همه کشورها تحمیل کند، اسرائیل بخشی از این امپراتوری و چنگالهای آن در خاورمیانه برای محافظت از رژیمهای نفتی عربی است، این رژیمها استقلالی از خود ندارند. در هر سفارت اسرائیلی در کشورهای عربی خلیجفارس، یک مشاور حضور دارد که با حاکم آن کشور در ارتباط است و به او دستور میدهد که چه کاری را بکند و چه کاری نکند. این کشورها مزدور هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند. به آنها دستور داده میشود از مخالفان سوریه حمایت مالی کنند و آنها نیز میپردازند، از آنها میخواهند با کشورهای مقاوم مانند جمهوری اسلامی ایران، عراق و الجزایر دشمنی کنند و آنها نیز همین کار را میکنند.
آنها شبکهای را بر ضد آرمان فلسطین تشکیل دادهاند، این رژیمها، بیشتر به جاسوسهایی شبیه هستند که از خارج دستور میگیرند. روابط میان این رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی از سالهای پیش برقرار بوده است ولی این روابط پشتپرده در جریان بوده است. کسانی که امروز با این مزدوری اعراب به مقابله برخاستهاند، ملتهای فلسطین، لبنان، سوریه، ایران، عراق و الجزایر هستند، به این معنا که قدرتهایی در منطقه هستند که در مقابل کسانی که خواستار عادیسازی با صهیونیستها به بهانه تامین منافع ملت فلسطین هستند ایستادهاند. کشورهای عربی خلیجفارس اصلا خواستار تعیین قدس به عنوان پایتخت فلسطین نشدهاند و عربستان در این میان نقشی اساسی دارد. عربستان اکنون از خجالت پنهان شده است ولی فردا با تمام وقاحت، از روابط خود با صهیونیستها و نقش خود در عادیسازی روابط با اسرائیل پردهبرداری میکند. این کشورها با جمهوری اسلامی ایران دشمنی میکنند. ایران هیچ کشور عربی را اشغال و به هیچ کشور عربی حمله نکرده است، پس چرا با آن به مقابله برخاستهاند؟ همه این هجمهها به خاطر دست گذاشتن روی نفت و گاز ایران و تسلط آمریکا بر نفت منطقه عربی است. ایران بهرغم همه تحریمها، تسلیم آمریکا نشده است، باید کشورهای قدرتمند عربی درکنار ایران باشند تا این حرکت خزنده امپریالیستی را به سوی منطقه متوقف کنند اما آنها امروز تلاش میکنند ارتشی ایجاد کنند که به هر منطقهای در جهان که بخواهند حمله کنند، حتی به ایران.
آیا میتوانید به غزه سفر کنید؟
تنها راه رفتن به غزه از طریق مصر و تونلهای مقاومت است؛ ۵ بار با نام مستعار به غزه سفر کرده و به دیدار خانوادهام رفتم. آنجا هر منطقهای که میرفتم از من استقبال میکردند، زیرا آنها مرا میشناسند و میدانند روزی فرمانده نظامی و از شخصیتها و نمادهای مقاومت آنجا بودم.
نظر شما درباره آینده چیست؟ با وجود عادیسازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی، آیا امیدی برای آزادسازی فلسطین وجود دارد یا فکر میکنید رژیم صهیونیستی روزبهروز قدرتمندتر میشود؟
مشکل اصلی آمریکاست که مانند اختاپوس تلاش میکند بر همه جا مسلط شود. اسرائیل یکی از بازوهای آمریکاست و هر بازوی این اختاپوس را قطع کنیم قطعا ضعیفتر میشود، به همین خاطر باید طرحهای آمریکا در منطقه را به شکست بکشانیم. ما به فروپاشی نفوذ آمریکا در منطقه و فروپاشی رژیم صهیونیستی امید داریم، در این صورت به حقوقمان دست مییابیم. امروز باید با گسترش نفوذ مرتجعان و آمریکا و صهیونیستها مقابله کنیم، امروز باید خود را حفظ کنیم و معتقدم شکست آمریکا، پیروزی و آزادی همه جهان است.
هنر مقاومت فلسطین با عادیسازی کاملا مخالف است و حتی از یک وجب خاک فلسطین چشمپوشی نمیکند، هنر فلسطین پایبند به خاک فلسطین است، به درخت زیتون آویخته است و با دیوار حائل مقابله میکند. هیچ هنرمند فلسطینی را نمیشناسم که در رژیم صهیونیستی نمایشگاه برگزار کرده باشد. ما به عنوان هنرمندان فلسطینی با این اقدام مخالفیم، زیرا اسرائیل متجاوز است و غیرممکن است فلسطینیها، تجاوزگری اسرائیل را به فراموشی بسپارند؛ برعکس آنچه گولدا مایر گفته است «بزرگان میمیرند و کوچکترها فلسطین را فراموش میکنند». کودکی ۵ ساله وارد مغازه من شد، پیرمرد فلسطینی ساکن آمریکا نزد من بود. پسرک گفت: پرچم فلسطین میخواهم، پیرمرد از او پرسید: میخواهی با پرچم فلسطین چکار کنی؟ پسر جواب داد: میخواهم در اتاقم آویزان کنم. کودک خواست پول پرچم را بدهد ولی من از او پول نگرفتم. چگونه امکان دارد کودکان ما سرزمینشان را فراموش کنند؟
آیا چهره غسان کنفانی را کشیدهای؟
بله! چهره غسان کنفانی را وقتی در زندان بودم کشیدم، زیرا من نوشتههای او را خواندهام. اکنون چند تابلو دارم که موضوع آنها داستانهای غسان است، مانند پرتقال، بازگشت به حیفا، اطفال غسان کنفانی و…
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه