«آشخابادسکایا» یا همان عشق آباد، خیابانی در بیشکک پایتخت قرقیزستان است که مرکز فرهنگی ایران در آنجا خوش کرده. یک طرف این خیابان با گذر از خیابان گورکی به خیابان مدراوا میرسد.
چهل هشتمین قسمت از سلسله یادداشتهای غیراداری پرویز قاسمی رایزنی فرهنگی ایران در قرقیزستان به شرح و وصف موقعیت مکانی محل مرکز فرهگی ایران در خیابان عشق آباد بیشکک اختصاص پیدا کرده است. لازم به توضیح است که این یادداشت تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۹۹ را به همراه دارد، اما پس از انتشار یادداشتهای بروز قاسمی درباره ایام دهه فجر و همچنین ماجرای استعفا و بازداشت مفتی قرقیزستان منتشر میشود. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
امروزه عشق آباد نامی آشنا برای همه است. شهری در نزدیکی مرزهای شمال شرقی ایران و پایتخت جمهوری ترکمنستان. در زمان شوروی نزد ما ایرانیها چندان نام و آوازهای نداشت. ولی پس از فروپاشی و سربرآوردن کشوری تازه در نقشه جغرافیا؛ عشق آباد نیز آرام آرام وارد ادبیات و نوشتهها و تحلیلها شد.
نام همه جمهوریهای پنجگانه آسیای مرکزی به پسوند فارسی «ستان» ختم میشود و دارای بارمعنایی خاصی است و باعث شده تا این منطقه را به درستی حوزه فرهنگی تمدنی ایرانی بنامیم، واژه عشق آباد نیز کاملاً همین گونه است. البته منی که بیش از ۳۰ سال است در این حوزه کار میکنم و همیشه در ارتباط با این مناطق مطالعه کرده؛ گزارشها نوشته و ترجمههایی را به سامان رساندهام، هنوز پایم به این عشق آباد باز نشده است.
ولی تعریف و وصف زیباییاش را زیاد شنیدهام. صفرمراد نیازاف رئیس جمهور فقید ترکمنستان که شخصیتی منحصر بفرد بود، توجه ویژهای به ساخت شهری با معماری مدرن و امروزی داشت و آنگونه که دیگران تعریف میکنند و تصاویرش را در سایتها هم میتوان جستوجو و مشاهده کرد؛ انصافاً شهری در طراز ترکمنستان ساخته که کم از زیباییِ بسیاری از شهرهای مدرن امروزی ندارد ولی همه و یا اکثر توجه صفرمراد و دولتش و دولتهای بعدی گویا متمرکز بر عشق آباد پایتخت بوده است. ترکمنستان امروزی با وجود برخورداری از منابع طبیعی و خدادادی انرژی میتوانست و میتواند در صورت مدیریت درست، آبادانی و رفاه و امکانات خوب را به تمامی شهرها و روستاهایش تعمیم داده و آیندهای خوب را برای مردمان اکثراً ترکمنش به ارمغان آورد.
در جمهوریهای شوروی سابق خیابانها، اماکن، نمادها، مجسمهها و مراکزی هستند که بعضاً به نام پایتختها، شهرها و شخصیتهای مطرح همین منطقه نامگذاری شدهاند. درشهر بیشکک از این موارد به وفور میتوان سراغ کرد. خیابان کییف سکایا (کییف)، خیابان ماسکوفسکایا (مسکو)، تالستووا (خیابان تولستوی)، پوشکینسکایا (خیابان پوشکین)، لنینسکایا (لنین)، بزرگراه آلماتینسکایا (بزرگراه آلماتی)، کارادارینسکایا (دریای سیاه)، خیابان گورکاوا (گورکی) و…
و خیابانی که عنوان نوشتار امروز من است: «آشخابادسکایا» یا همان عشق آباد. خیابانی در بیشکک پایتخت قرقیزستان که مرکز فرهنگی ایران در آنجا خوش کرده است. یک طرف این خیابان با گذر از خیابان گورکی به خیابان مدراوا و طرف دیگرش نیز به خیابان کولات آوا ختم میشود. در طرفین این خیابان ۶۷ خانه ویلایی واقع شده و ساختمان رایزنی فرهنگی در ضلع غربی خیابان عشق آباد و نزدیک به تقاطع گورکی قرار گرفته است.
رایزنی از همان سالهای اول تاسیس – جز چند ماه اول که در سفارت حضور داشت – در همین خیابان و ساختمان شماره بیست و پنجش استقرار یافت و همچنان (حدود ۱۰ سال) به فعالیت خود ادامه میدهد. این خیابان هرچند فاصله چندانی با مرکز شهر ندارد اما بهدلیل خاکی بودن و همچنین ناهمواری بسیار و پر بودن از دستاندازها، تا همین اواخر یکی از خلوتترین و کم ترددترین خیابانهای پایتخت بشمار میآمد.
مشاهده وضعیت این خیابان و برخی دیگر از خیابانهای نزدیک و اطراف آن در اولین روزی که وارد این کشور شدم کمی تا قسمت زیادی برای من تعجب آور و بلکه غیرقابل باور بود. این وضعیت برای دیگر همکاران سلف بنده نیز مشابه بود و بی جهت نبود که یکی از دغدغههای آنان با مشاهده این وضعیت و البته مشکلات و کمبودهای دیگر، تلاش و پیگیری برای جابجایی از این محل و انتقال به ساختمانی با شرایط و امکانات و موقعیت بهتر بوده است.
اتفاقی که علیرغم پیگیریهای زیاد البته محقق نشد و در اواخر سال ۹۷ بنده بهعنوان نسل چهارم مدیریت رایزنی در این مکان و در دهمین سال حضور و فعالیت نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان مستقر شده و کار را شروع کردم. تاکنون سه نسل رایزنان فرهنگی ما در این عشق آبادی که توصیفش رفت و در این ساختمان به تمشیت امور فرهنگی پرداختهاند و هر کدام با سختیها و مشکلات و کمبودهایش ساختهاند و آجر روی آجر گذاشته و کارها را پیش بردهاند. در ساختمانی با حداقل امکانات و با سرمای جانسوزش واقع در خیابانی با این وضعیت، جانانه به فعالیت فرهنگی و معرفی فرهنگ و هنر و تمدن ایرانی و ایران امروز پرداختهاند. در عین حال انتقال و جابجایی به ساختمانی دیگر بهدلیل مشکلات پیش گفته بهعنوان یک دغدغه ذهنی همواره در دستور کار آنان قرار داشته است. البته که مسئله انتخاب محل و ساختمانی جدید با مختصات و ویژگیهای مشخص و در چارچوب شرایط و بودجه کار چندان آسانی نبود و چه بسا وقت و انرژی زیادی از همکاران سابق می گرفت.
از سال ۱۳۹۸ یعنی از زمان شروع نسل چهارم مدیریتی مرکز فرهنگی، رویه و روال قبلی یعنی مکاتبه با مرکز برای موافقت با جابجایی از عشق آباد و انتقال به ساختمانی جدید با توجه به سوابق و تلاشهای بی نتیجه همکاران قبلی در این زمینه و اتلاف بخش زیادی از وقت و انرژی آنان از یک سو و مشاهده محدودیتها و مشکلات بودجهای در شرایط تحریمهای فزاینده و حداکثری از دیگر سو؛ کلاً کنار داشته شد و به جای آن تلاش شد از طریق مذاکره با مالک ساختمان و تغییر در مفاد قرارداد اجاره؛ نسبت به انجام تمهیدات و اقداماتی برای حل برخی مشکلات اساسی این مرکز همت گمارد.
پیگیری جدی و معطوف به نتیجه از شهرداری بیشکک برای بهینه سازی و آسفالت خیابان عشق آباد نیز از جمله یکی از مهمترین خواستههای رایزنی فرهنگی از مالک ساختمان بود. بخشی از خواسته ها که در قالب بندی جدید و جداگانه در قرارداد گنجانده شده بود، در کمتر از سه ماه توسط مالک برآورده شد که از جمله مهمترین آنها عایق سازی ساختمان در مقابل سرما بود.
با این کار در زمستان و سرمای طولانی بیشکک دیگر خبری از سوزش سرما در داخل ساختمان نبود؛ سرمایی که در طول زمستانهای سالهای گذشته همواره دغدغه کارمندان رایزنی فرهنگی بود و بنا بر گفتههای آنان مشکل و عاملی برای مراجعه کمتر مخاطبین به رایزنی بود. پیگیری آسفالت خیابان عشق آباد دیگر دغدغه و خواسته اصلی نمایندگی از مالک ساختمان بود که این مهم نیز با پیگیریهای زیاد مالک و اهالی محل تا پایان سال به سرانجام رسید و خیابان عشق آباد بهشدت خاکی؛ ناهموار و پر از چاله چوله و دست انداز بیشکک به تمیزی و زیبایی خیابانهای عشق آباد ترکمنستان درآمد: خیابانی آسفالته؛ صاف و زیبا و البته این بار نه بی تردد یا کم تردد بلکه پرتردد و گاه پرترافیک!
اینک مشکل و دغدغه ما در ارتباط با این خیابان شکل دیگری بهخود گرفت، خیابان عشق آبادی که تا پیش از این هیچکس ترجیح نمیداد از آن عبور کند – چه سواره و چه پیاده – اکنون به خیابان اصلی، پرتردد و بعضاً پرترافیک شهر تبدیل شده و بسیاری بهخصوص عصرها و پس از پایان کار روزانه ترجیح میدهند راه بازگشتشان را از این مسیر میانبر بروند، تا در پشت چراغ قرمز خیابانهای اطراف معطل نشوند و زودتر به مقصدشان برسند.
این پایان کار ما با خیابان عشق آباد و فعالیت در مرکز فرهنگی ایران در این مکان نبود. از سال دوم حضور یعنی از سال ۱۳۹۹ و همزمان با اضافه شدن میهمان دیگری به نام کرونا به ویروس موجود یعنی تحریمهای حداکثری ایالات متحده، فکر کردیم شاید بهتر باشد ما نیز کاری متناسب با این شرایط بغرنج اقتصادی بکنیم و قدمی برداریم. آن کار و آن قدم در چارچوب الگوی مصرف سازمان و صرفه جویی در هزینهها بود. ضرری نداشت شانسمان را دراین خصوص نیز امتحان کنیم.
پیش از آزمایش این شانس و طرح آن با مالک ساختمان – کاهش اجاره بها – دو هفتهای را در دوران محدودیتهای کرونایی به بررسی و بازدید گزینههای مختلف برای اجاره ساختمان در سطح شهر اختصاص دادیم و وقتی قیمت و عیار اجاره بها در مناطق مختلف شهر احصا شد؛ پیشنهاد خود را بهطور جدی و با دلایل و توجیهات مستدل و منطقی با مالک ساختمان بهاشتراک گذاشتیم.
در کمتر از یک هفته مالک که وضعیت ساختمان خود و امکانات آن را و نیز وضعیت اجاره بهای دریافتی در طول سالهای گذشته را بهخوبی میدانست، حاضر شد خرداد ماه پای قرارداد جدیدی بنشیند که به موجب آن کاهش قابل ملاحظهای در میزان اجاره بهای ساختمان رایزنی فرهنگی ایران در بیشکک صورت گرفت.
این؛ در کنار بهینه سازی و آسفالت خیابان عشق آباد اتفاقی خوب و مبارک برای رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان در سال کرونایی و در سال تداوم تحریمهای حداکثری و ظالمانه ایالات متحده بود.
قاسمی-بیشکک
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه