شاید اگر شبکههای اجتماعی و چیزی به نام «تِرند» شدن یک خبر نبود، خودکشیهای اخیر هم مثل تمام نمونههای پیشین در هالهای از ظن و گمان و تابوهای فرهنگی گم و فراموش میشد.
خودکشی برای جامعه سنتی ما نه تنها جنایتی در حق بازماندگان، بلکه به مثابهی تابویی، ذیل آبروی خانواده تلقی میشود.
همین میل به آبروداری سبب شده که مراجعه به رواندرمانگر به انگهایی مثل روانی بودن ختم شود و بحرانهای روحی و روانی روزی به فاجعهای در ابعاد خودکشی منجر شود.
به گزارش ایسنا، موانع اجتماعی که در مسیر زندگی خیلی از ما قرار دارد یا بحرانهای مالی و حتی مشکلات یکی از اعضای خانواده در کنار دلایل روانی و نبود عزت نفس میتواند از دلایل خودکشی باشد.
شاید سختترین کار دنیا پایان دادن به زندگی خود باشد، به همین دلیل بررسی انگیزههای کسانی که به چنین عملی دست میزنند نیز گاها شدنی نیست. انبوه روایتها و نقلقولها در زمان شوک اولیه، نشانگر اهمیت و حساسیت این مسئله است؛ فرآیندی که در نهایت به یک ابراز تأسف ختم میشود و در نتیجه یافتن ریشههای روانی و دلایل شخصی فرد فراموش میشود.
میل به مردن در دگرکشی معکوس
برخی روانشناسان بر این باورند که میل به کشتن دیگری پیش از تصمیم به خودکشی در فرد به وجود میآید و در فرآیندهای پیچیده روانی این خشم به درون خود فرد باز میگردد.
«صدیقه صفری»، کارشناس و روان درمانگر، خودکشی را به معنای قتل نفس، میل به مردن و آگاهانه آسیب زدن به خود میداند و در این باره به ایسنا میگوید: «خودکشی یک نوع دگرکشی معکوس ناشی از خشم فرد نسبت به شخص یا موقعیتی دیگر است. بین افکار و میل به خودکشی، طیف وسیعی از افکار و تصمیمات ممکن است وجود داشته باشد.»
وی از خودکشی به عنوان پدیدهای جهانشمول یاد کرده و مرکز شماره یک آن را «گلدن گیت» سانفرانسیسکو میداند.
متهم اصلی
افسردگی که اغلب آن را عامل اصلی تصمیم به خودکشی می دانند، برخلاف تصور ما نشانه ی ظاهری ثابتی ندارد. تصور اینکه فرد افسرده همیشه ظاهری غمگین و چشمانی اشکبار دارد، تصویر و کد اشتباهی است که ما را در درک، پذیرش و درمان خود یا بستگانمان گمراه میکند. صدیقه صفری در این باره می گوید: «در کنار افسردگی به عنوان عامل اصلی، اختلالات روانی دیگری همچون اسکیزوفرنی، دلیریوم(روان آشفتگی) و پنیک(اختلال هراس) هم نقش دارند.»
وی در کنار عوامل روحی و روانی داشتن شخصیتی ضد اجتماعی را هم یکی از دلایل خودکشی می داند و تصریح می کند: «حتی داروهایی هم که برای کنترل این بیماری ها استفاده می شود گاها موجب تشدید افکار خودکشی می شود. داروهایی مثل «فلوکستین»، «رزرپین» یا «ولبان» ممکن است عوارض جانبی و تشدید این افکار را در پی داشته باشد.»
خانواده ها و سبک فرزند پروری
در جامعه سنتی ما هنوز خانواده کانون اصلی پرورش فرزندان است. خانواده به عنوان مأمنی برای درماندگی ها، خستگی ها و ناخوشی های هر فرد، نقش اساسی در شکل گیری روحیات و شخصیت همه ما دارد.
این روانشناس خانواده را بنیادیترین نهاد اجتماعی می داند و معتقد است «کانون خانواده اساسی ترین تاثیرات را بر فرزندان و سرنوشت آنها دارد. وظیفه خانواده ها است که تا میزان قابل توجهی به تشویق، تنبیه و حمایت های عاطفی از فرزندانش بپردازد. خانواده ها نباید از سبک فرزند پروری مستبدانه و طرد کننده پیروی کنند. خانواده هایی که نسبت به حقوق و مسئولیت های فردی فرزندان بی اعتنا باشند، زمینهی آسیب های فردی و اجتماعی را مثل خشونت و خودکشی فراهم میکنند.»
خودکشی و بی هنجاری
«صفری» درباره تأثیر آنچه خودکشی آنومی یا بی هنجاری نامیده می شود می گوید: «میزان اقدام خودکشی از کودکی تا پیری روند افزایشی پیدا میکند اما در گذر از نوجوانی به صورت ناگهانی این آمار بالا می رود.»
وی با اشاره به موارد اخیر خودکشی که گفته شد به دلیل ناتوانی خانواده در خرید یک گوشی تلفن همراه و یا ترک تحصیل اتفاق افتاده است، می گوید: «این اتفاق باعث افت تحصیلی و احتمالا بحران های روحی و نهایتا اقدام به خودکشی شده است. یک سری عوامل مانند فقر خانوادگی، ضعف و ناکامی تحصیلی، اعتیاد شامل مصرف الکل و انواع مواد مخدر و یا افسردگی از عوامل شایع خودکشی در نوجوانان است.»
این کارشناس میگوید خودکشی در دو تیپ از نوجوان ها بیشتر رخ می دهد و می افزاید: «آن دسته که بسیار ایده آل گرا بوده و به دنبال فراهم بودن تمام معیارهای زندگی خود هستند و همینطور آنها که گرایش های ضد اجتماعی دارند، این دلیل که ناامیدی های ناشی از ضعف اقتصادی و فرهنگی را به درون خود برگردانده و چرخه خود تخریبی را به مرحله آخر میرسانند، بیشترین احتمال اقدام به خودکشی را دارند.»
انگیزه های روانی خودکشی
صدیقه صفری در بررسی و سبب شناسی خودکشی از منظر اجتماعی با اشاره به نظریات جامعه شناسانی همچون «امیل دورکیم» میگوید از دیدگاه اجتماعی خودکشی به سه دسته تقسیم می شود. دسته اول خودکشی خودخواهانه است، یعنی زمانی که فرد توانایی سازگاری و ارتباط با دیگران را ندارد و قادر نیست برای مثال با همسر یا با پدر و مادر خود ارتباط برقرار کند دست به خودکشی می زند.
وی دسته ی دیگر را «خودکشی دگرخواهانه» می داند و میگوید: «گرچه کمتر شاهد وقوع آن هستیم اما میتواند بسیار خطرناک باشد.»
این روانشناس تصریح می کند: «این نوع خودکشی زمانی رخ می دهد که فرد تحت تأثیر یک تفکر خاص قرار بگیرد. مثلا اتفاقاتی که برای برخی نوجوانان در جریان ماجرای بازی نهنگ آبی رخ داد که این اتفاق ناشی از تسلط فکری دیگری بر افکار فرد و تحت کنترل درآمدن اوست.»
به گفته صفری خودکشی نوع سوم ناشی از «آنومی» یا به اصطلاح بی هنجاری است که این شکل از خودکشی در اثر لطمات و نوسانات اقتصادی و اجتماعی رخ می دهد. خودکشی هایی که اخیرا شاهد آنها هستیم از این دسته بودند.
این کارشناس با اشاره به ضایعه روانی جبران ناپذیری که بر اثر خودکشی فرد بر سایر بازماندگان وارد می آید، عنوان کرد: «کسانی هم خودکشی ناموفق دارند که اغلب این خودکشی ها یا برای گرفتن امتیازات و خواسته هایی است که باید بررسی شود یا در اثر مشکلاتی نظیر افسردگی است. در این موارد ضمن لزوم مراقبت و امن سازی محیط منزل و خانواده برای این افراد و انجام اقدامات مراقبتی، برای شروع روند روان درمانی فردی و خانوادگی نیز باید اقدام شود.»
پیشگیری و آموزش
وی با اشاره به لزوم دستیابی و به کارگیری راهبردهایی در سطح کلان برای پیشگیری از خودکشی تصریح میکند: «یکی از بهترین مهارت هایی که افراد در سنین کودکی و حتی در بزرگسالی باید آموزش ببینند،«مهارت تاب آوری» است. تاب آوری به معنای «توانایی تحمل احساس پریشانی که ازطریق استرس درونی ایجاد می شود»است.»
این روان درمانگر افزود: «افراد با استفاده از مهارت تاب آوری از راهبردهای مسئله مدار بهره می برند. که اگر این مهارت از کودکی در خانواده یا مدرسه آموزش داده شود قطعا تاثیرات خوبی در کنترل تنش ها و احساسات مخرب دارد. نهادهایی مانند آموزش و پرورش،مراکز آموزش سلامت روان و یا رسانه ها می توانند در پیشگیری از خودکشی نقش موثری داشته باشند.»
این رواندرمانگر میگوید این نهادها می توانند با استفاده از یک سری راهکارها مثل ارتقاء پژوهش های مربوط به خودکشی و حمایت از این پژوهش ها، انجام آموزش هایی برای شناسایی رفتارهای پرخطر و ارائه درمان موثر، تدوین و اجرای برنامه های پیشگیری از خودکشی، تدوین حمایت وسیع الطیفی برای پیشگیری از خودکشی و اقداماتی نظیر این ها نسبت به پیشگیری از خودکشی اقدام کنند.
ابعاد و زمینه های اجتماعی
گاهی اوقات افسردگی ریشه در زیست اجتماعی فرد دارد. تنش ها و درگیری هایی که گاه و بیگاه در سطح شهر می بینیم ممکن است حکایت از عمق بحران های روحی و روانی داشته باشد. «مصدق کشاورزی» جامعه شناس معتقد است افزایش میزان افسردگی و به طور کلی اختلالات روانی در جامعه، محصول ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه است.
وی در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه برای درمان اختلال روان، فرد باید حمایت شود و این حمایت ها منجر به برگشت انسان به زندگی و ادامه حیات او می شود، تاکید کرد: این نوع اختلالات در کشورهای در حال توسعه یا در حال گذار به مراتب بیشتر از سایر جوامع است و به واسطه رشد روزافزون تکنولوژی و اثرات آن در جامعه بیشتر شاهد اختلالات روانی از جمله افسردگی هستیم.
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی هشدار می دهد: «اگر قبول کنیم که فرد در کنار اجتماع تعریف میشود، فشارها و مشکلات حاد اجتماعی منجر به کاهش اعتماد اجتماعی میشود و کاهش اعتماد اجتماعی باعث کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش آسیبهای اجتماعی میشود. خروجی این ارتباط متقابل می شود جامعهای افسرده و تاثیر این افسردگی را در طبقات پایینتر قشربندی اجتماعی بیشتر شاهد هستیم»
انگیزههای اجتماعی خودکشی
کشاورزی در واکاوی و تشریح انگیزه های خودکشی عنوان میکند: «مسائل اجتماعی تک علتی نیستند، لذا مسئله ای مانند نداشتن موبایل به تنهایی نمی تواند انگیزه و یا عامل خودکشی در فرد باشد. زمانی که یک فرد تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، مسائل متعددی منجر به این تصمیم شده است که شاید آخرین عامل و یا یک عامل دارای اهمیت کم، به عنوان دلیل خودکشی مطرح می شود اما این مسئله نباید منجر به پاک کردن صورت مسئله شود.»
وی با اشاره به در هم تنیدگی حمایت های اجتماعی و سلامت جامعه گفت: «جامعه شناسان معتقدند که داشتن سلامتی مشروط به داشتن حمایت اجتماعی است و هر چه میزان حمایت اجتماعی افزایش پیدا کند سطح سلامتی نیز افزایش پیدا میکند و عکس این موضوع نیز صدق میکند.»
نیاز به حمایت اجتماعی ابزاری
این پژوهشگر میگوید: «پیش از آن که به سراغ نهادهای اجتماعی برویم، باید به کارکرد نهاد خانواده، آموزش و پرورش، دین و سیاست توجه کنیم. ما به توجه اجتماعی عاطفی نیاز داریم تا فرد بتواند جایی به دیگران اعتماد، تکیه و ابراز احساسات کند. البته در مواقعی نیز نیاز به حمایت اجتماعی ابزاری داریم. مثلا فردی که به دلیل نداشتن موبایل خودکشی می کند یا افرادی که تحت فشار اقساط بانکی هستند، نمی توانند داروی بیمار خود را تامین کنند یا حتی پول تهیه مواد مخدر خود را ندارند، نیاز به یک حمایت اجتماعی ابزاری دارند.»
مصدق کشاورزی با اشاره به نقش رسانه ها در حمایت اجتماعی عنوان کرد: «محور دیگر حمایت نیز، حمایت اجتماعی اطلاعاتی است که ضرورت ورود امروز رسانه ها را به این حوزه نشان می دهد. حمایت اجتماعی اطلاعاتی یعنی ما باید جهت گیری ها، پیشنهادها و توصیه هایی داشته باشیم و در عین حال بازخوردهایی را هم بگیریم. اعتقاد دارم که رسانه ها با اطلاعرسانی، اطلاع یابی و افکارسنجی می توانند بزرگترین ناظران بر محیط باشند و همچنین می توانند کمک کننده و تربیت کننده جامعه از بعد نظارتی باشند.»
استاد جامعهشناسی دانشگاه خلیج فارس با بیان اینکه حمایت های مطرح شده علاوه بر سلامت جسمی، بر سلامت روان نیز موثر است، گفت: «در یکی از پژوهشهای انجام شده در استان بوشهر مشخص شد که در بین قشری از جامعه، حدود ۲۵ درصد افراد دچار اختلال روان هستند.»
همه ما متهم هستیم
در تحلیل و بررسی اتفاقی در این ابعاد الزاما باید به جامعه، نظام آموزشی و نهاد خانواده نظر انداخت. چه بسا معلمان یا پدر و مادرهایی که از حداقل های مهارت های رفتاری و ارتباطی با کودکان بی بهره هستند. جایگاه آموزش و فرهنگ سازی عمومی و تابوشکنی از ناتوانی هر یک از ما در کسب مهارت های ارتباطی، عاملی سازنده در کاهش آمار خودکشی است.
بهبود زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در موضوع خودکشی بیش از هر پدیده ی دیگری کار مشترک جامعه و حکومت است. وظایف دولت ها در تامین معیشت مردم، نافی مسئولیت های مدنی و اخلاقی ما در قبال همدیگر نیست،ا ز این رو در برابر هر اتفاق این چنینی همه ما متهم هستیم.
این رفتارهای اجتماعی گاه با تحلیل های نادرست و انگ زنی های غیر اخلاقی همراه می شود که اگر آموزش عمومی به سمت دریافت درک صحیح از این پدیده برود چه بسا در کاهش آمار خودکشی نیز موثر باشد.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه